سینماسینما، محسن جعفری راد:
در خونگاه در همان قدم اول که به مسعود کیمیایی پیشکش می شود،پیش فرض صحنه های کیمیایی وار را در ذهن تداعی می کند که دقیقا هم در همین راستا ، فیلم داستانش را تعریف می کند. منتهی هم شکیل تر از کیمیایی و هم منسجم تر از کیمیایی. سیاوش اسعدی در هر سه فیلمش نشان داده که شیفته سینمای کلاسیک و قهرمان محور است. در فرم بصری، شیفته کادر اسکوپ و عناصر بصری غنی،در باند صوتی علاقه مند به باد و طوفان و بوران و باران و هدایت موثر بازیگران که در فیلم جدبدش همه اینها سر جای درست خودش قرار دارد.ولی مشکل اینجاست که این قهرمان و فضای پیرامونش فقط «نشان» داده می شود. جهان بینی اش را می دانیم، زندگی دشوار و روان فرسایش در خارج از ایران را می دانیم و به تدریج علت ترس و واهمه خانواده از او را هم می فهمیم. لات منشی چه از نوع مثبت یعنی کمک به شهرزاد و دوست روانی اش و چه از نوع منفی یعنی دعوای فیزیکی با بچه محل هایش برای ما آشکار می شود و از اینها مهمتر انگیزه ای که برای خوشبخت کردن خانواده اش دارد. تا اینکه گره اصلی فیلم یعنی از دست رفتن پولهایی که از ڑاپن فرستاد و پدر و دامادش از بین بردند، رخ می دهد،تا به اینجا هم فیلم سر پاست اما ناگهان تمام می شود. می رود خانه شهرزاد و انگار پسر شهرزاد در تخیلاتش انتقام بی پدری اش را از او می گیرد. در واقع گره افکنی فیلم به پایان فیلم تبدیل می شود و فیلم ناقص باقی می ماند.
از صحنه پردازی های جالب توجه و خلاقانه، مثل سکانس کابوس مادر یا سکانس ملاقات رضا با دوستش در تیمارستان کم نیست. یا بازی های ماهرانه امین حیایی و ڑاله صامتی و به خصوص نادر فلاح که باظرافت کار کرده، اما وقتی فیلم منطق داستانی نباشد، صرفا نمره قبولی می گیرد، نه اینکه به فیلمی خیلی خوب بدل شود.
اسعدی نشان می دهد که زبان سینما و شکل بیانی کلاسیک را به خوبی می شناسد اما مشکل اینجاست که مدام می خواهد به دو فیلم قبلی خودش یا فیلم های کیمیایی ارجاع دهد- از جمله نام قهرمان فیلم یعنی رضا، که نام اغلب قهرمان های فیلم های کیمیایی است، صحنه های شبانه با باران شدید، انتقام با چاقو که البته به شمشیر ڑاپنی بدل شده! یا در دو فیلم قبلی خودش حضور زن خیابانی و آدم های کج و کوله و خنزرپنزری که در این فیلم هم حضور دارند مثل نگهبان تیمارستان، اما مجموعه اینها هیچ تناسبی با داستان فیلم و جهان معنایی آن ندارد و به فیلم الصاق شده است. در کل، درخونگاه از جهت کارگردانی بهتربن فیلم اسعدی،اما از جهت فیلمنامه و داستان پردازی، چیز تازه ای برای گفتن ندارد.