سینماسینما، ابراهیم عمران
در گونه سیاسی و تاریخی اگر حمل بر آن شود که آنچه ساخته میشود روایت بی غرض و نه بی طرف از واقعه و یا رخداد تاریخی است ؛ فیلم ” لباس شخصی” می تواند نمره خوبی کسب نماید. و برای نسلی که آن دوره را درک نکرده اند هم می تواند از برای شناخت تاریخ معاصر به توفیق نائل شود. هر چند شرطی که ذکر شد رعایت شود. حزب توده و داستان فراگیر شدن اش در کشور به طوریکه به گفته کهنسالان سیاسی دست کم در هر خانه ای ، یکی دو سمپات آن وجود داشت ؛ هم از جمله ناشناخته هایی است که می توان در باره اش سناریوهای مختلفی نوشت و از هر درگاهی وارد آن شد و حزب و مرامی را در بوته نقد گذاشت که دست کم چند دهه در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور نقش مهمی ایفا نمود ، چه در ساحت سیاسی در دوره پهلوی و چه در مرام اجتماعی و سیاست در اوائل انقلاب. آنچه در چنین فیلمهایی مغفول می ماند نگاه زیر پوستی و موشکافانه از چرایی جذب توده به چنین مسلک و مرامی است. ورنه روایتی از زندگی فردی چون نورالدین کیانوری و دنیای ذهنی اش در دوره های مختلف فی نفسه پتانسیل آن را دارد که برای دو ساعت تبدیل به فیلمی خوش ساخت شود. اگر تاریخ و مابه ازای آن برای فیلمسازان روایتی باشد که حواس کارگردان و تهیه کننده به میزانسن و طراحی صحنه باشد که المانهای دهه نود در کادر دهه شصت نمایان نشود؛ بالمآل لباس شخصی از آن موفق بیرون آمد. چه در کادر های بسته و نماهای باز، به درستی توانست قدرت کارگردان و طراح صحنه را به رخ بکشد. ولی اگر نگاه خاکستری به جریانات سیاسی مد نظر باشد به حتم می توان خرده هایی بدان گرفت . هر چند می توان دست مریزاد گفت که برای شناساندن برهه ای از تاریخ سرنوشت ساز دهه شصت بالاخره کارهایی صورت می پذیرد. سالهایی که قوام سیاسی کشور آنچنان نبود که بتوان حتی ساعت و روز بعد را پیش بینی و یا دوام دار دید. زاویه دید فیلمساز نیز چنان بود که از نگاه قهرمان فیلم با همه یکدندگی و سر سختی اش؛ فردی را به تصویر کشید که منش و هوش و ذکاوت ذاتی اش، رجحان داشت بر کار تشکیلانی و این مهم را نشان داد که برداشت شخصی در بسیاری جهات بر امور ویژه ی کادری و اداری استیلا دارد. نام فیلم نیز برداشتی تازه از واژه ای است که طی این سالها معنای دیگری را یدک میکشید و گروه های سر خود را معنا می داد ولی در این فیلم معنا و رهیافتی به خصوص از آن مستفاد شد که می توان همان نفوذی در رده های بالای سیاسی و تصمیم گیری باشد. هر چند به واسطه پایان مرام و مسلک حزب توده ، شاید این نگاه خاص نیز با پایان فیلم ، به فراموشی سپرده شود. کارگردان فیلم با مشاوره ای که از ابراهیم حاتمی کیا گرفت و با خلق پلان و سکانس های سینمایی نشان داد که سینما را بلد است و در این رهگذر می تواند توانمندی بارزی از خود بروز دهد. هر چند سوژه ی داغ قدیمی نیز به مدد آن آمد. فرجام سخن آنکه لباس شخصی اگر تدوین مجدد شود به حتم در اکران عمومی بهتر و بیشتر دیده خواهد شد با بازی های تقریبا بی اغراقی که بازیگران کمتر شناخته شده اش داشتند.