سینماسینما، حسین عیدیزاده:
«پیشانتقام» اسم عجیب و غریبی دارد. از طرفی این کلمه (که ترکیبی از pre- با revenge است) معنای انتقام گرفتن پیش از آن را میدهد که کسی به شما ضربه وارد کند و شما را مجبور به انتقام کند. یعنی این حالت زمانی رخ میدهد که شما بیم دارید کسی بهتان آسیب برساند و پیش از وارد شدن این آسیب از او انتقام بگیرید. از طرفی این کلمه با توجه به قصه فیلم یعنی ماجرای زنی باردار که در حال انتقام گرفتن از مسببان مرگ شوهرش است، میتواند بازی با کلمات pregnant به معنای باردار و revenge به معنای انتقام باشد و میشود عنوان فیلم را «انتقام بانوی باردار» هم معنا کرد. فیلم هر دو معنا را در خود دارد و این بازی با کلمات را به بازی با ژانر انتقام هم وارد کرده و درمجموع لحن کمیکش آن را به فیلمی مفرح برای آنهایی که توان هضم تصاویر خشن و پخش شدن مغز روی زمین را دارند، بدل میکند.
«پیشانتقام» اولین فیلم بلند آلیس لوو در مقام کارگردان است؛ فیلمسازی که در فیلم نقش اصلی را هم بازی میکند و در روزهای فیلمبرداری فیلم که خیلی سریع هم ضبط شده، باردار بوده. فیلم درواقع حدیث نفس این کارگردان/بازیگر بریتانیایی در تقابل با ترس از مادر شدن، ترس از شکل گرفتن موجودی جاندار در بدنش و ترس از روبهرویی با دنیا پس از زایمان است. فیلم از این نظر همان معنای انتقام بانوی انتقام را به ذهن میرساند. لوو در این فیلم و شخصیتش روث انگار فقط به دنبال انتقام مرگ شوهر نیستند، به دنبال انتقام گرفتن از دیگران، چه زن و مرد هستند برای روزگار نامشخصی که پیش رویشان است و از آن گریزی ندارند.
«پیش انتقام» از طرفی وامدار سینمای اکسپلویتیشن هم هست؛ فیلم چه در ساخت ارزان و چه در استفاده از خشونت مسیر همان فیلمها را پیش میگیرد (نگاه کنید به سکانسهای زدن شاهرگ قربانیان با میزانهای متفاوت خشونت و خون و از طرفی عدم استفاده از جلوههای ویژه بصری چشمگیر) و از طرفی رویکردش در پرداخت این زن انتقامگیر یادآور شخصیت اصلی «بیل را بکش» و عروس آن فیلم است. یادمان هست که در فیلم کوئنتین تارانتینو، عروس سیاهپوش هم پس از بیرون آمدن از کما و یادآوری روز عروسیاش و کودکی که در شکم داشت، راه انتقام خونینش را پیش گرفت و یکی یکی آدمها را از لیست انتقامش خط زد. روث هم در اینجا دفتر یادداشتی دارد با نقاشیهای بامزه و نام آدمهایی که یک به یک در آن با مرگ روبهرو میشوند.
«پیشانتقام» حتی گوشه چشمی هم به «بازگشتناپذیر» گاسپار نوئه دارد؛ توجه کنید به شکل و فونت عنوان فیلم (رنگ زرد تند بر زمینه مشکی) و همچنین یادآوری شخصیت الکس (مونیکا بلوچی) در آن فیلم که تنها در انتها/ابتدای قصه میفهمیدیم پیش از نابود شدن زندگیاش متوجه شده بود باردار است.
آلیس لوو در فیلم اولش درواقع از حدیث نفس و ترسش از بارداری، با گرفتن المانهایی از فیلمهایی که ذکرشان رفت و همراه کردن آن با کودک شیطانی که در تن دارد (پژواکی از «بچه رزماری» رومن پولانسکی) فیلمی ساخته برای سرگرم ساختن بیننده (نگاه کنید به سکانس درگیریاش با زنی که پس از زنگ زدن به پلیس با دستکش بوکس سراغ روث میآید و او را به مبارزه میطلبد) و در عین حال شوکه کردن او، و در هر دو کار تا حدودی موفق است. هرچند وقتی فیلم به پایانش نزدیک میشود، دچار سردرگمی میشود، به کلیشه روی میآورد و ارجاعهایش دیگر تازگی آغاز فیلم را ندارد. «پیشانتقام» یک فیلم جمعوجور شخصی است که وقتی خودش را زیادی جدی میگیرد، سقوط میکند و خوشبختانه در بیشتر لحظات فیلم خودش را زیادی جدی نمیگیرد، مخصوصا اگر با ریشههای این سینما و سرگرمی صرف بودن آن آشنا باشید.
ماهنامه هنر و تجربه