«کایه دو فیلم» به نوعی روایت رنج و سرمستی همه کسانی است که برای سینما قلم و قدم برداشتهاند.
سینماسینما، سیدرضا صائمی:
سالها پیش که چند سالی از همکاری من با مجله فیلم میگذشت، این ایده یا آرزو را در ذهنم میپروراندم که مستندی درباره مجله فیلم بسازم، یا آرزو میکردم کاش کسی درباره این مجله و راز ماندگاریاش، مستندی بسازد. اما همیشه این قلم بود که به جای دوربین در دستانم میچرخید و حالا که «کایه دو فیلم» را دیدهام، گمان میکنم هر آنچه به ذهنم بهعنوان ایده ساخت چنین مستندی رسیده بود، در این مستند به دیده بدل شده و فیلمساز روندی را برای روایت خود برگزیده که مبتنی بر پاسخ به پرسشهایی است که درباره رمز و رازهای این نشریه در ذهن مخاطب ایجاد میشود. «کایه دو فیلم» دارای یک دوگانگی معنایی جالبی است. از یک سو خود یک اثر نمایشی و تصویری است و از سوی دیگر درباره مجلهای است که سه دهه به آثار نمایشی پرداخته است. از این رو میتوان آن را هم یک مستند پژوهشی دانست و هم یک پرتره! به این معنا که مجله فیلم به دلیل وجاهت و اعتباری که نزد سینماگران و سینمادوستان یافته، بهتدریج به یک کاراکتر و شخصیت سینمایی بدل شده که رمزگشایی از این هویت کاغذی-سینمایی شبیه به مستندهای پرتره است که ابعاد یک شخصیت را بازنمایی میکند. گزافه نیست که بگویم مجله فیلم چه در ساحت سینما و چه در عرصه مطبوعات جایگاهی یافته و به گونهای هویتمند شده که فراتر از هویت گردانندگان و نویسندگانش، موجودیت یافته است. در سیر این روایت بصری- تحلیلی میتوان دو عنصر و مولفه مهم را از «کایه دو فیلم» استخراج کرد که به موازات هم پیش میرود. دو عنصر هویتمند که در یک درهمتنیدگی نظاممند به پردازش سوژه کمک میکند. یکی همکاری سه شخصیت معروف مجله فیلم یعنی هوشنگ گلمکانی، مسعود محرابی و عباس یاری که سی و اندی سال با وجود تفاوتهای فکری و شخصیتی در کنار هم بودند و با وجود فرازونشیبهایی که در مسیر انتشار مجله بود، همواره چراغ آن را روشن نگه داشتند. این همکاری در جامعهای که اساسا کار گروهی و تداوم آن بیشتر به یک رویا میماند، چیزی شبیه به یک معجزه است. و دوم، دوام و تداوم حیات یک نشریه برای بیش از سه دهه که این دومی حتی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته هم کم اتفاق میافتد، بهویژه در ارتباط با نشریات تخصصی. آنچه فراتر از این دو شگفتانگیز است، حفظ محبوبیت و اعتبار مجله طی این سه دهه است. اگرچه برخی معتقدند که دستکم در یک دهه اخیر، مجله فیلم جذابیت گذشته را ندارد، یا مثلا تاثیرگذاری و قدرت جریانسازی خود را از دست داده است، اما هنوز مجله فیلم در بزنگاههای سینمایی تاثیرات خود را میگذارد، یا دستکم اعتبار و جایگاهش آنقدر کاهش نیافته که رو به فراموشی باشد. در بخشهای پایانی مستند درباره نقش تکنولوژیهای نوین ارتباطی و رسانههای اینترنتی صحبت میشود و اینکه با وجود رسانههای الکترونیکی، حیات نشریات مکتوب و کاغذی به خطر افتاده و مجله فیلم نیز از این تهدید، مصون نیست، اما بااینحال همچنان این مجله جایگاه معتبر خود را حفظ کرده است. شاید بخشی از این اعتبار به رابطه عاطفی و حس نوستالژیکی که بین علاقهمندان این نشریه با عنوان مجله فیلم وجود دارد، برمیگردد، که توانسته موقعیت و جایگاه خود را در بین مخاطبان حفظ کند. ازجمله صحنههای جذاب این مستند این است که به سراغ خوانندگان و علاقهمندان این مجله میرود. صحبتهای این افراد و آرشیوی که از مجله فیلم جمعآوری کردهاند، بهعنوان مصداق عینی تاثیرگذاری و جریانسازی این نشریه صورتبندی میشود که شاید تجربه مشترک اغلب علاقهمندان آن باشد.
«کایه دو فیلم» از روایتی تاریخی- تحلیلی برخوردار است که در یک فرایند زمانمند از شکلگیری مجله فیلم شروع میکند و تا ۳۵ سال بعد از آن را در نسبت با وقایع اجتماعی- سیاسی از یک سو و رخدادهای سینمایی از سوی دیگر به تصویر میکشد. در خلال این روایت برخی منتقدان و سینماگران ازجمله امید روحانی،کیومرث پوراحمد، رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی، فرهاد توحیدی و… درباره سیر تحول این مجله در بستر رخدادهای اجتماعی سخن میگویند. در پس این روایت و به موازات آن، تصویری از مدیریت سینما از یک سو و سیاستهای سینمایی و مطبوعاتی از سوی دیگر مورد واکاوی قرار میگیرد که به درک بهتر سوژه یعنی راز ماندگاری مجله فیلم کمک میکند. ضمن اینکه گردانندگان نشریه نیز به قبض و بسطهای فرمی و محتوایی مجله و ایدهپردازیهای مختلفی که در طول این ۳۵ سال شکل گرفته، میپردازند و از این حیث میتوان آن را یک مورد مطالعاتی رسانه دانست که تماشای این اثر را برای دانشجویان روزنامهنگاری به یک پانل درسی بدل میکند و میتواند بهعنوان یک کلاس عملی روزنامهنگاری در دانشکدههای روزنامهنگاری به نمایش گذاشته شود.
ازجمله آیتمهای جذابی که در این مستند میبینیم، عکس و فیلمهای آرشیوی است که هم محتوا و فرم نشریه و سیر تغییر و تحولات آن را نشان میدهد و هم سویه تاریخی داشته و از جوانی تا میانسالی افرادی را که با این نشریه همکاری داشتهاند، به تصویر میکشد. بااینحال به نظر میرسد سهم روایت گذشته مجله فیلم نسبت به زمان حال آن بیشتر است و کمتر به دوران متاخر مجله پرداخته شده است. ضمن اینکه حضور برخی از نویسندگان این مجله در این مستند کم است. یکی از کاستیهای این مستند هم عدم پرداختن به روند کار تحریریه از ایدهپردازی تا چاپ است، که اگرچه فرازهایی از کار تحریریه را نشان میدهد، اما فرایند منسجم و کاملی نیست. مثلا میشد فرایند تولید نشریه از مرحله سفارش دادن مطلب تا انتشار آن در یک قالب طراحیشده مشخص به تصویر کشیده شود تا بسیاری از مخاطبان علاقهمند با فرایند انتشار نشریه به شکل کوتاه و اجمالی آشنا شوند. بااینحال همین مقدار هم که در مستند میبینیم، میتواند کلیت تجربه تحریریه را نشان دهد.
بخشی از مستند نیز به تاثیرگذاری این نشریه میپردازد؛ از یک سو به جریانسازیهای سینمایی یا تاثیراتی که بر مخاطبان در درک فیلم میگذارد، و از سوی دیگر به شناختی که سینماگران با خواندن مجله از نقاط ضعف و قوت خود به دست میآورند. اینکه مثلا مجله فیلم مبدع و مروج بسیاری از واژهها و اصطلاحات سینمایی بوده و به نوعی در شکلگیری فرهنگ و ادبیات سینمایی نقش داشته، و از سوی دیگر در شکلگیری جریان روشنفکری سینما و سینمای اندیشه و انتقادی موثر بوده، که درنهایت، توجه جدی به سینما و توجه به سینمای جدی را ترویج کرده است. «کایه دو فیلم» به نوعی روایت رنج و سرمستی همه کسانی است که برای سینما قلم و قدم برداشتهاند و با پیوند نقد و اندیشه با سینما، در تثبیت و تعمیق هنر هفتم در ایران موثر بودهاند. سکانس پایانی فیلم به نوعی بازتابی از کلیت اثر و معنایی است که در لایههای درونی آن مستتر است. سه تن مجله فیلم یعنی هوشنگ گلمکانی، مسعود مهرابی و عباس یاری هر کدام بهتنهایی در اتاقهای خود مستقرند و در یک نوع سکوت و درونگرایی متفکرانه به تصویر کشیده میشوند. تنهایی این سه نفر پشت میز کارشان و در عین حال در یک مکان و هویت مشترک به اسم مجله فیلم، نمادی از همکاری، همدلی و همراهی آنهاست که در عین استقلال فردی در یک انسجام جمعی، موجب شدند تا مجله فیلم بهعنوان یکی از پایدارترین و بادوامترین نشریات تخصصی کشور به حیات خود ادامه دهد؛ حیاتی که سینما، نقد سینما و درک سینمایی را زنده نگه داشته است.
ماهنامه هنر و تجربه