سینماسینما، آزاده کفاشی
فیلم با تصویر هندی و هرمز در جامه عروسی آغاز می شود؛ درحالیکه هر دو بهتزده اند و هیچ احساسی در برابر هلهله و صداهایی که بیرون از حجله شان شنیده می شود، ندارند. انگار هنوز نمی دانند که این پایانی اجباری است بر دوران کودکیشان که فرصت نیافته اند تجربه اش کنند و حالا همه از آن ها انتظار دارند تا یک شبه بالغ شوند و مثل بزرگ ترهای عاقل و دنیادیده رفتار کنند.
هندی و هرمز از ابتدا برای باز کردن سر صحبت با هم مشکل دارند. نمی دانند باید از کجا شروع کنند. انگار که در مرز بین دو دنیای کودکی و بزرگسالی گرفتار شده باشند، برای خود و دیگری بیگانه اند. تلاش هندی برای حرف زدن با هرمز به گلایه و ناراحتی و قهر می رسد. هر چه می گویند و هر چه می کنند، فاصله شان را بیشتر می کند. دیوار بینشان بالاخره یک شب با آواز خواندن می شکند. همان شبی که هندی به سراغ هرمز می رود و تا صبح با او کنار دریا می ماند. آنجاست که درست در دل طبیعت بکر جزیره هرمز نشسته بر خاک سرخفامش هندی و هرمز فرصت می یابند که دوستی شان را با یک بازی آغاز کنند. هندی از هرمز می خواهد که آواز بخواند و به آواز خواندن او می خندد. بعد خودش آواز می خواند. به زبان محلی هم می خواند. تازه اینجاست که دیوار بینشان فرو می ریزد.
در جایی که هندی و هرمز زندگی می کنند، سنت هایی هست که خلاف طبیعت آدمی است. سنت هایی که کودکی و کودکی کردن را به رسمیت نمی شناسد. در فیلم، زیبایی جزیره هرمز و طبیعت ناب آن در تضاد با سنت ها و آداب و رسوم مردمش قرار گرفته. سنت هایی که ارزش و اعتبارشان بیشتر از آدم هاست و با گذشت زمان و تغییر زمانه قدرت خود را حفظ کرده اند. هرمز و هندی در جایی زیست می کنند که تعریفی برای دوران کودکی وجود ندارد و به تبع آن حقوق کودک نیز به رسمیت شناخته نمی شود.
هرمز ۱۶ ساله که اصلا به مدرسه نمی رود و انگار مدت هاست که ترک تحصیل کرده، هندی ۱۳ ساله نیز چندی پس از ازدواج از مدرسه اخراج می شود. ولی آداب و رسوم و فقر فرهنگی عامل اصلی ازدواج کودکان در چنین محیطی نیست. آنچه بیش از همه پررنگ است، فقر اقتصادی است. تا زمانی که در جایی مردم از فقر رنج می برند، حرف زدن از فرهنگ مردم و اصلاح آنچه در طول سالیان اعتبار داشته، بیهوده است. فقر اقتصادی است که مادری را مجبور می کند دخترش را در ۱۳ سالگی به خانه شوهر بفرستد، چون از تامین هزینه هایش ناتوان است. یا پسری که باید برای کار به هر دری بزند و به این و آن التماس کند. به هرمز در کارخانه کار نمی دهند و او بهناچار برای تامین هزینه های زندگیاش به قاچاق روی می آورد. از صاحب کارهایش طعنه می شنود و کتک می خورد. دست آخر هم هندی و هرمز که دستشان از همه جا کوتاه است، نقشه میکشند تا شبانه به دریا بزنند و خاک سرخ به خارجی ها بفروشند. جامعه از این دو انتظار دارد که کار کنند و از پس هزینه های زندگی های خود برآیند. انتظار دارند که توان مقابله با مشکلات را داشته باشند، درحالیکه پیش از آن هیچ آموزشی ندیده اند. ازدواج به منزله ورود به دنیای بزرگ تر ها و پذیرش تمام مسئولیت های آن است، ولی هندی و هرمز برای چنین مخاطراتی آماده نیستند.
فیلم «هندی و هرمز» هیچ تلاشی نمی کند که تنها دختر را همانطور که همیشه رایج است، قربانی ازدواج کودکان بداند. هم هندی و هم هرمز در کنار یکدیگر به یک اندازه آسیب می بینند و از تحصیل و پیشرفت و امکان زندگی بهتر جا می مانند. هر دو به دلیل از دست دادن فرصت تحصیل، تصوری از آینده و آنچه می توانند برای خود بسازند، ندارند. در فیلم تاکیدی هم بر مقصر بودن خانواده و بزرگترها و نقششان در سرنوشت بچه ها نمی شود. البته دغدغه فیلم واکاوی عوامل و زمینه های ازدواج کودکان نیست و تا آنجا که می تواند، سعی می کند در حد طرح مسئله و تعریف کردن قصه زندگی هندی و هرمز بماند. فقر اقتصادی و فرهنگی و توسعهنیافتگی محیطی که هندی و هرمز در آن زیست می کنند، در پسزمینه و بدون هیچ تاکیدی می آید. همین است که ضعف قانون در برابر معضل ازدواج کودکان در حد بیاعتنایی مدیر مدرسه به تحصیل هندی یا اثری که گشت پلیس بر زندگی هرمز می گذارد، باقی می ماند و فیلم بیشتر از این به دنبال کنکاش این عوامل نیست. فیلم می خواهد راوی صادقی برای ازدواج و قصه زندگی هندی و هرمز باشد، ولی فرجام تلخی که برای آن تدارک می بیند، از تاثیرگذاری آن کم می کند.
یکی از بهترین صحنه های فیلم جایی است که هندی و هرمز در ساحل بازی دیگری راه انداخته اند و لابهلای سنگ ها دنبال ماهی های مرده ای می گردند که از دریا به ساحل رسیده اند. هندی انگار که نبض ماهی ها را بگیرد، تشخیص می دهد که کدامیک از ماهی ها مردهاند و آنها را دوباره به دریا پرتاب می کند. کودکانی که هر وقت از فشارهای دنیای بیرون خسته می شوند، می توانند به کنار دریا بیایند و با هم یک بازی جدید راه بیندازند. هندی و هرمز به اقتضای سنشان بازی کردن را خوب بلدند، ولی این صحنه در فیلم کارکرد دیگری می یابد. این صحنه تبدیل می شود به پیشگویی سرنوشت تلخ این زوج و آنچه برای هرمز رخ خواهد داد. شاید پایان کار همه این بچهها اینقدر تلخ نباشد. در واقع، لازم هم نیست که برای نشان دادن واقعیت تلخ ازدواج کودکان و آنچه بر سر زندگی و آینده آنها می آید، پایان فیلم اینگونه رقم بخورد. مسلم اینجاست که داستان اینجا تمام نمی شود و کودکانی که زندگی مشترک را خیلی زودتر از بقیه شروع می کنند، رنج هایشان به این زودی ها تمام نمی شود و قصه شان به سر نمی رسد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- درخشش فیلمهای ایرانی در جشنواره فیلمهای پلیسی فرانسه
- «کشتارگاه» در جشنواره فیلمهای پلیسی/ گفتگوی سینماسینما با عباس امینی/ داستان گوسفندهایی که تبدیل به دلار میشوند!
- معرفی برگزیدگان جشنواره بوسان/ سه فیلم ایرانی برنده جایزه شدند
- راهیابی «من اینجا هستم» به جشنواره فیلم شانگهای
- یک پیشنهاد لذتبخش/ نگاهی به فیلم «کشتارگاه»
- گفتوگو با کارگردان «کشتارگاه»/ همگی در برابر اتفاقات بیحس شدهایم
- گنجی که دهان روح را تلخ می کند/ نگاهی به «کشتارگاه»
- طمع/ نگاهی به فیلم «کشتارگاه» ساختهی عباس امینی
- «کشتارگاه» در راه اکران آنلاین/ عباس امینی: اکران آنلاین، فرصتی برای فیلمهای مستقل است
- روز ششم فیلم فجر نمایش «کشتارگاه» «مردن در آب مطهر» / گزارش تصویری
- باران کوثری به «کشتارگاه» پیوست/ فیلمی درباره مشکلات اجتماعی
- همراهی امیرحسین فتحی با «کشتارگاه»
- مانی حقیقی اولین بازیگر «کشتارگاه» شد
- «هندی و هرمز» در ۳ جشنواره روی پرده میرود
- از تنش تا پالایش/ نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگزده»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد تند ابراهیم ایرجزاد از علی عباسی/ میخواستی قانون را دور بزنی
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۵)
- پروانه نمایش برای دو فیلم صادر شد
- جبلی در جمع دانشجویان مطرح کرد؛ شبکه خبر را برای «متروپل» به خط کردیم، گفتند بس است!/ تحت فشاریم
- گزارشی از دومین روزِ دومین جشنوارهی ملی فیلم کرمان/ از مشیریِ سینمای آزاد تا مشیریِ مستندساز
آخرین ها
- یک پایان اسرارآمیز/ نگاهی به فیلم «لامینور»
- فَرِّ فرهنگستان هنر به هادی حجازیفر رسید
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۵)
- جبلی در جمع دانشجویان مطرح کرد؛ شبکه خبر را برای «متروپل» به خط کردیم، گفتند بس است!/ تحت فشاریم
- سیلی سرخ/ نگاهی به فیلم «مجبوریم»
- لغو اختتامیه یک جشنواره تئاتری/ اداره کل هنرهای نمایشی با داغدیدگان حادثه ساختمان متروپل همدردی کرد
- برگزاری مجامع عمومی عادی سالیانه، عمومی عادی بهطور فوقالعاده و عمومی فوقالعاده همراه اول
- آغاز اکران «پسران دریا» از فردا/ فیلم افشین هاشمی در جشنواره بوسان نمایش داده میشود
- حمید فرخنژاد و احسان عبدیپور نامزد جایزه «سپتیمیوس» شدند
- فیلمهای کوتاه با موضوع موزه و میراث فرهنگی در موزه سینما اکران میشوند
- در جلسه نقد و بررسی «تیغ پنهان» مطرح شد؛ فیلمسازی که تماشاگرپسند است/ این ساموراییها دوست ندارند شمشیر بکشند
- خشم تان را روی موج رادیو مهار کنید
- پروانه نمایش برای دو فیلم صادر شد
- گزارشی از دومین روزِ دومین جشنوارهی ملی فیلم کرمان/ از مشیریِ سینمای آزاد تا مشیریِ مستندساز
- روایت سینما از آزادسازی خرمشهر و مقاومت مردم این شهر
- انتقاد تند ابراهیم ایرجزاد از علی عباسی/ میخواستی قانون را دور بزنی
- ابلاغ برنامه پنج ساله انجمن سینمای جوانان ایران
- قصه های مادربزرگ را از رادیو سلامت بشنوید
- گناهکار باشم یا بیگناه، مساله این است!/ نگاهی به فیلم «مُهر پنجم»
- ستارههایی که منتقدین فرانسوی و بینالمللی به «عنکبوت مقدس» دادند
- معرفی نوازندگان نمایش موزیکال «دیو و دلبر»
- سیمافیلم در اطلاعیهای اعلام کرد: ساخت سریال «موسی(ع)» به کارگردانی حاتمیکیا متوقف نشده است
- پایداری شبکه همراه اول در مناطق زلزلهزده استان سیستان و بلوچستان
- تقدیر از موزه سینما در هفته میراث فرهنگی/ موزه سینما آلبوم خانوادگی سینماست
- نرگس محمدی، پروین اعتصامی میشود
- نمایندگان صنوف سینمایی از شورای راهبردی اکران استعفا دادند
- گزارشی از اولین روز دومین جشنوارهی فیلم کرمان/ سینمای آزاد، تنها جنبش سیستماتیک سینمای ایران
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۴)
- اعلام مصوبات شورای راهبردی اکران/ دو فیلم تازه برای اکران از سوم خرداد معرفی شدند
- گفتگو با سیدجمال ساداتیان/ ممیزیها ناشی از اعمال قدرت به وزارت ارشاد است