فریورخراباتی در یادداشت طنزی در روزنامه آرمان نوشت :در خبرها خواندم که ظاهرا قرار است کمال تبریزی کارگردان سینما از دکتر احمدینژاد دعوت کند تا برای تماشای آخرین ساختهاش، «مارموز» به سینما تشریف ببرند. البته هر کس اختیار دعوتکردن مهمان به سینما را دارد، چه برسد که آن شخص کارگردان اثر هم باشد. اما در همین رابطه یک سری نکته و ابهام در ذهنم ایجاد شده که بد ندانستم آنها را با شما مطرح کنم:
الف- دکتر احمدینژاد احتمالا پس از تماشای این فیلم همانطور که لبخند زده و تندتند پلک میزند، توی دلش میگوید: «چرا این کارا به فکر من نرسید؟!»
ب- آیدین سیارسریع یکجوری این شخصیت قدرتا… صمدی (با بازی حامد بهداد) را نوشته که برخی از کارهایی که او در فیلم انجام میدهد، حتی برای دکتر احمدینژاد هم قفل است و این ممکن است اعتماد به نفس دکتر را کاهش بدهد.
ج- دکتر این روزها کارهای مهمی دارند، قهرمانی تیم«رِد ساکس» را تبریک میگویند، سال نو میلادی را با زبانی در حد «اینترچنج زرد!» به تمام خارجیهای جهان تبریک میگویند (دکتراینا از فرانسه آنورتر را خارج میدانند، ترکیه و اینها که همین بغل هستند!)
د- دکتر پس از تماشای این فیلم همذاتپنداری خاصی با شخصیت نمیکند، چون شخصیت اصلی مارموز در نهایت به هدف خود نمیرسد و تازه با کلی قرض و قوله به ترکیه میرود. در حالی که دکتر نهتنها به قدرت رسیدند، بلکه اطرافیانشان هم پولدار شدند و تازه با هزینه دولت، به کشورهای خارجی رفتند. البته بدشانس بودند کشورهای خوب گیرشان نیامد اما اصل سفر به دستهجمعیبودن آن است و مقصد مهم نیست. هشتادنفری به نیویورکی بروید که برخی تا دیروز فکر میکردند اسم یک کشور است، دستاورد بزرگی است، نیست؟!