«اگر کسی از خارج ایران بخواهد موقعیت زن در جامعه ایرانی را بر اساس آثار سینمایی قضاوت کند با یک دروغ بزرگ روبهرو است» صاحب این عبارات احمد طالبینژاد منتقد شناخته شده سینماست،او اگر چه معتقد است که تصویری نسبتاً واقعی از زن ایرانی را در آثار سینمایی کشورمان میتوان دید اما از این نکته سخن میگوید که از سیمای زن بخصوص در خانواده تصویری دروغین ارائه شده است.
او میگوید: «این که زن ایرانی در خانه و کنار همسر و فرزندانش حجاب کامل داشته باشد با واقعیت موجود فاصله دارد، از این جهت آثار سینمایی ملاک و معیاری مناسب برای بیان واقعیتها نیست، اگر چه این یک پروتکل برای نجات سینما از تعطیلی کامل بود و پس از انقلاب به جای حذف کامل زن تصمیم بر آن شد که از این قرارداد استفاده کنند. در واقع بهجای پیشنهاد تندروانه برخی چهرهها مثل محسن مخملباف مبنی بر اینکه زن روی صحنه یا پرده سینما دیده نشود و فقط درباره آن صحبت شود (یعنی بهعنوان یک شخصیت و موجود دیده نشود) تصمیم بر آن شد که بپذیریم زن در سینما در همه حال حجاب داشته باشد. با این دید اگر فردی که از ایران شناختی ندارد بخواهد بر اساس آثار سینمایی قضاوت کند با یک تصویر غلط مواجه است که تمام زنان ایرانی در خانه و زندگی شخصی هم حجاب دارند در حالی که در واقعیت زن ایرانی زندگی کاملاً دوگانهای در جامعه دارد.»
او از این نقطه نظر سینمای ایران را بازتاب دهنده واقعیت نمیداند اما در عین حال معتقد است گاهی تصویر روشنی از زن امروز ایرانی در فیلمها دیده میشود، بخصوص در فیلمهایی که موقعیت و لوکیشن آنها در روستاست: «بهعنوان مثال در «گیلانه» رخشان بنی اعتماد تصویر کاملاً مجابکنندهای از زن روستایی ایرانی دیده میشود و در فیلمهای شهری هم داریوش مهرجویی در بازتاب دادن موقعیت زن شهری موفق بوده است»
احمد طالبینژاد در پاسخ به این سؤال که سینما چقدر همگام با زنانی که با وجود مشکلات و فشارها حرکتی رو به جلو داشتهاند، تصویری درست از آنها ارائه کرده است میگوید: «بخشی از فیلمهای سینما یعنی آثار فیلمسازان متعهد آینهای مقابل جامعه است یعنی همانطور که زن در سطح جامعه فعال است، در آثار سینمایی هم فعال است و همانطور که منفعل است در فیلمها هم منفعل است؛ میتوان گفت تصویر نسبتاً واقعی از زن ایرانی را در برخی فیلمها و کار برخی فیلمسازان میشود دید.»