تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۳/۰۸ - ۱۲:۱۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 175709


سینماسینما_نسرین وزیری:
اگرچه «باشو» پسر بندری هجرت داده شده به شمال ایران در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله، به تنهایی نماینده فرهنگ و آداب و سنن جنوب کشور در خطه شمال در سینمایی دهه ۶۰ ایران به کارگردانی بهرام بیضایی بود؛ اما در سینمای سده جدید این بار را «لوچر» و «منگوش» به عنوان «پسران دریا» در همان زیستگاه خود، به دوش کشیدند. البته که قیاس «باشو غریبه کوچک» و «پسران دریا»، چه به لحاظ فیلم‎نامه، کارگردانی و بازگری و …. قیاس مع‌الفارقی است اما نقش آفرینی پسربچه‎های نابازیگر از یکسو و تلاقی فرهنگی شمال و جنوب کشور، ناخودآگاه می‎تواند ذهن مخاطب را به قرابت میان این دو اثر سینمایی بکشاند.
فیلم سینمایی «پسران دریا» ساخته افشین هاشمی و حسین جامی، از دو تکه مجزا تشکیل شده، یکی داستان پسرک یتیم شمالی «لوچر» است که مادرش پس از تجدید فراش او را به مردی به نام «اسکندر» سپرده و دومی هم باز پسرکی یتیم اما جنوبی، به نام «منگوش» است که پس از مرگ مادر و به زندان افتادن پدر، با پدربزرگ مادری‌اش زندگی می‎کند. وجه مشترک این «پسران دریا»، نه تنها یتیم بودن آنها، که عشقشان به والدین نیز هست؛ هر دو از والد متوفی به نیکی و با حسرت یاد می‎کنند و مغموم از دست دادن او هستند. هر دو همچنان به والد در قید حیات خود عشق می‌ورزند و با اینکه در طول این فیلم از او دور مانده‌اند، از او دل نبریده و مشتاق دیدار دوباره او هستند. لوچر که فن کشتی می‎داند در مسابقات شرط بندی‌ای که اسکندر برایش ترتیب می‌دهد، شرکت می‌کند تا برای مادرش که اکنون زن مرد سالخورده‌ای است؛ طلا هدیه بخرد. منگوش نیز که از مادر متوفایش شنیده «عشق» است که مرد را به خانه برمی‎گرداند، در پی خواستگاری برای پدرش است که به دلیل دعوا با یک افسر پلیس، در بازداشتگاه به سر می‎برد؛ به این امید که باز «عشق» پدر را به خانه بیاورد.
سادگی کودکانه یاسین حبیب‌پور و منیب بزرگ‎زاده در نقش لوچر و منگوش، در چهره نابالغ و روستایی آنها موج می‎زند؛ هاشمی به خوبی از آنها بازی گرفته؛ بویژه آنجا که رندی نسل دهه نودی را در مواجهه با “بزرگترها” نشان می‎دهد. مثلا در صحنه‌ای لوچر ۹-۱۰ ساله به اسکندر نهیب می‎زند که “چیه می‌خوای تا شب به هم زل بزنیم، پاشو زندگی خرج داره!” و یا در صحنه دیگری خودش را به تمارض می‎زند تا اسکندر ۴۰ ساله را از دست طلبکارش نجات دهد و در صحنه دیگری به روی او می‌آورد که بپایش بوده تا شبی را با زنی بگذراند. در تکه دوم فیلم نیز منگوش ۱۱-۱۲ ساله به «مونیا» می‎گوید که از طرز نگاهش فهمیده که عاشق است و او با دید زدن زن‎عموی جوانش، راه و رسم عاشقی را آموخته و حتی به او “دلبری” می‌آموزد! رفتارهایی که نمی‌شد از «باشو» جنگ زده انتظار داشت را این پسران دریا دهه نودی، به خوبی نشان می‌دهند.
فیلم ریتم متعادلی دارد و در پس زمینه داستان طبیعت زیبای شمال و جنوب کشور را نشان می‎دهد و بی هیچ اغراقی گوشه‌ای از سنن اهالی این دو خطه از کشور را به تصویر می‎کشد. از شرط بندی مردان شمالی به عنوان یک سرگرمی گرفته تا دورهمی‌های شاد زنان جنوبی و صنایع دستی آنها. تصاویر و دیالوگ‎ها، بی ارتباط با تلاطم‎های فضای اقتصادی جامعه امروز ایران نیست. چه آنجا که اسکندر را فروشنده قسطی لوازم خانگی نشان می‎دهد و چه آنجا که به فاصله یک هفته قیمت یک کفش زنانه دو برابر می‏شود و منگوش دیگر توان خرید آن را برای زنی که برای همسری پدرش پسند کرده، ندارد.
تنها بازیگران نامدار این فیلم «افشین هاشمی» و «مونا فرجاد» هستند که به خوبی از پس نقش‌هایشان برآمده‎اند. هاشمی در نقش اسکندر، مردی است که علی‎رغم سوء استفاده و بهره کشی مالی از کودکی که اندکی کشتی می‎داند؛ دل رحم هم هست و فرجاد در نقش دختر نازایی که نان محلی می‎پزد و عاشق پزشک روستاست.
اگرچه نویسنده و کارگردان کوشیده‌اند فیلم فاصله‌اش را با کلیشه‌های جنسیتی حفظ کند و زنان شاغل و مستقل روستایی و شهری را در صحنه‎هایی به مخاطب نشان می‎دهند اما زنان در این فیلم عموما “ابژه‎های جنسی” تلقی شده‌اند. مثلا مادر لوچر پسرک شمالی، نیازمند حمایت یک مرد برای ادامه زندگی خود و دخترانش است. اسکندر رابطه‎ای پنهانی و شبانه با یک زن دارد که تصویری از او در این فیلم نیست. مونیا در پی جلب توجه پزشک مرد روستاست و اتفاقا راه دلبری را منگوش که یک پسربچه است، به او می‌آموزد! پرستاران و کارآموزان کادر درمانی که دختران جوان شهری و تحصیلکرده هستند هم با کفش‎های پاشنه بلند و آرایش نسبتا غلیط در حال کرشمه برای همان پزشک به تصویر کشیده شده‌اند! و شاید این مهمترین آسیب و نقد وارده به فیلمی باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده و اتفاقا جایزه بهترین فیلم سی و چهارمین جشنواره بین المللی کودکان و نوجوانان را هم کسب کرده است.
«پسران دریا» از امروز اکران عمومی یافته و فاصله معناداری با دیگر فیلم‎های روی پرده دارد. با وجود نقدهایی که به آن وارد است، به لحاظ سادگی فیلم‎نامه، ریتم متعادل، جذابیت تصاویر –که البته از فقر لانگ شات رنج می‎برد- و … تماشایش حال مخاطب را خوب می‎کند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها