ایران ورزشی نوشت : اعتراض به برنامهها و عملکرد مسوولان تلویزیون ایران هر روز بیشتر میشود و حتی نایب رییس مجلس نیز به دعوت از کارلوس پویول و سپس راه ندادن او به برنامه ویژه جام جهانی فوتبال به شدت اعتراض کرده است. آنهم در شرایطی که برنامههای ورزشی تلویزیون خط قرمز کمتری دارند و نباید این تعداد منتقد و معترض داشته باشند.
این فقط زنان ایران نیستند که حتی تصاویر باحجابشان نیز در روسیه سانسور میشود، مردان تماشاگر را هم به ندرت نشان میدهند. این فقط کارلوس پویول، کاپیتان سابق بارسلونا نیست که با کلی هزینه به تهران میآید و به تلویزیون میرود اما به داخل استودیوی شبکه ۳ راه نمییابد. این تصمیم کسانی که با میهمانی معروف از فوتبال جهان چنین کردند، با قهر چندین ساعته عادل فردوسیپور و سپس بازگشت او با جملات اعتراضی و ابراز نارضایتی از اتفاقی عجیب و بیسابقه در دنیا مواجه میشود اما عجیبتر آن است که شخصی را بهعنوان مدیر برنامههای پویول در ایران معرفی میکنند و او هم در اظهاراتی شگفتانگیز مدعی میشود که بازیکن اسپانیایی از هیچ چیز در تهران حتی منع حضورش در برنامه ۲۰۱۸ ناراحت نشده و از مسوولان تلویزیون نیز تشکر کرده است! مثل اینکه یک نفر را به جایی دعوت کنند و در جلوی در مانع ورود و حضورش شده و بعد شخصی که راننده او بوده، بگوید که میهمان بخت برگشته نه تنها از چنین برخوردی ناراحت نیست، بلکه از صاحب خانه تشکر ویژه هم کرده است
بحث فقط در مورد پویول نیست. پس از آنکه اتوئو و منشا در برنامه ۲۰۱۸ شرکت کردند، خبر رسید که حضور هر خارجی دیگری در این برنامه ممنوع شده است. در شرایط معمول چه کسی بهتر از وینفرد شفر سرمربی آلمانی استقلال بود برای تحلیل فنی بازی آلمان و سوئد، با توجه به شناختی که او از شکل و شیوه فوتبال ژرمنها داشت اما شفر نیز نه به خاطر موهای بلند بلکه به دلایلی که خیلیها میدانند، نباید در برنامه ۲۰۱۸ شرکت کند و در نتیجه کسانی که در گذشته مشتری دایمی برنامههای فوتبال خارجی تلویزیون بودند، به برنامه ویژه جام جهانی راه مییابند. برخی سرمربیان که هر سال تیم دارند (و گاه در یک فصل دو تیم) و اغلب شکست میخورند و حتی چند تیم آنها سقوط کرده، باز هم کارشناس فوتبال نامیده میشوند، یا مربیان دوم و سوم بعضی تیمهای با امکانات و پولدار که به رغم بودجههای کلان نمیتوانند سهمیه آسیایی نیز بگیرند و حتی از تیمی باسابقه پنج ساله و تازه از لیگ یک بالا آمده عقب میمانند اما به تحلیل فنی جامجهانی میپردازند و تصمیمات بزرگترین مربیان فوتبال دنیا را نقد میکنند! عجیب است، نه؟
بازهم از این آقایان محبوب مسوولان تلویزیون سوال داریم. روزنامهنگاری که تا چند سال قبل در مورد سینما مینوشت و پس از چاپ کتابی درباره فوتبال، از سوی گروه ورزش تلویزیون ایران عنوان کارشناس فوتبال را دریافت کرد و اکنون یک شب در میان به برنامه ۲۰۱۸ میآید. البته او در شبی که حشمت مهاجرانی و علی پروین میهمان این برنامه بودند، گفت که سرمربی وقت تیم انگلیس که در جام جهانی ۱۹۷۸ نیز شرکت نداشت، از انگلیس به آرژانتین رفته و اطلاعات فنی تیم اسکاتلند را به کادرفنی ایران داده بود که با تکذیب و تعجب حاضران در جام جهانی ۱۹۷۸ مواجه شد. همان شب و روزهای بعد، یکی از مربیان و شش بازیکن تیم ایران در جام جهانی با من و حتما با روزنامهنگاران با سابقه دیگر تماس گرفتند و میخواستند که این خبر را تکذیب کنند و سوال میکردند که چه کسی چنین ادعای نادرستی را مطرح کرده است؟ یکی از روزنامهنگاران حاضر در آرژانتین نیز همان روز به من گفت: میدانی که زنده یاد مهدی اسداللهی استاد من و تو و خیلی از ورزشینویسهای دیگر، نخستین سرمربی تیم پاس تهران بود و محمد رنجبر، ناصر نوآموز، حشمت مهاجرانی و… شاگردانش محسوب میشدند. به همین جهت وقتی استاد اسداللهی به آرژانتین رسید، همه ما خبرنگاران ایرانی را به هتل محل اقامت تیم ایران برد تا بتوانیم خبرهای مربوط به جام جهانی را هر ساعت با تلکس و تلفن به تهران بفرستیم. جواب دادم: من اگرچه آن زمان جوان شانزده، هفده سالهای بودم و تازهکار در روزنامهنگاری ورزشی اما این اهتمام آقای اسداللهی در حل مشکلات همکارانش را شنیده بودم و حتی به یاد دارم که ایشان بهعنوان یکی از ۱۰ روزنامهنگار برتر جهان از سوی فیفا در میان صدها ورزشینویس از سراسر دنیا انتخاب شد. همکار باسابقه ما گفت: درست است اما ما در آنجا سرمربی تیم انگلیس را ندیدیم و با عقل و منطق هم سازگار نیست که او از انگلیس به آرژانتین آمده باشد تا راپورت تیم اسکاتلند را به مربیان ایران بدهد و به آنها بگوید که اگر آرچی گمیل را مهار کنند، اسکاتلند را خواهند برد. گمیل، هافبک معروف و باتجربهای بود و حتی دوستداران ساده فوتبال هم او را میشناختند. از اینها که بگذریم، ایرج داناییفرد خودش یک هافبک تکنیکی و دریبلزن بود و حضور او در ترکیب اصلی تیم ایران ارتباطی با آرچی گمیل نداشت.
مربیان تیم ایران پس از شکست سنگین مقابل هلند، تصمیم گرفتند با مهرههای تهاجمیتر در برابر دو حریف بعدی بازی کنند و داناییفرد با پیشنهاد و حتی اصرار اصغر شرفی در مسابقه با اسکاتلند به میدان رفت و گل تساوی تیم ایران را هم زد. در واقع چندین نقلقول و خبر این همکار عزیز ما که البته در سالهای اخیر برای فوتبال مینویسد، در نخستین برنامه ۲۰۱۸ نادرست بوده و اصغر شرفی هم تماس گرفته و اینها را گفته و امیدوارم در برنامههای آینده در مورد این اشتباهش توضیح بدهد چون همه میدانند که مسوولان تلویزیون خیلی او را دوست دارند و حتما به عادل فردوسیپور تاکید میکنند که دو سه بار در هفته دعوتش کند!
تنی چند از بازیکنان حاضر در جام جهانی آرژانتین نیز درباره اظهارات این همکار ما و برخی صحبتهای پروین و مهاجرانی انتقاداتی داشتند که از آنان خواستم به پایان مسابقههای جام جهانی موکول کنند. بخصوص که کیروش به رغم ضعف و ناتوانی فدراسیون فعلی، توانسته تیم منسجم و هماهنگ و بسیار صمیمی بسازد و حتی مردم ایران را در گروهی سخت و در مصاف با حریفان قدرتمند نیز امیدوار به صعود کند اما متاسفانه این همکار ما در چندین بار حضور مجددش در برنامه ۲۰۱۸ از اشتباه خود و یا منبع آن خبرهای نادرست حتی یک کلمه تاکنون حرف نزده و برخی بازیکنان و روزنامهنگاران حاضر در جام جهانی آرژانتین اغلب روزها تماس میگیرند که چرا توضیح ما را نمینویسی؟
واقعیت این است که عادل فردوسی پور نیز از روند اجرای برنامه ۲۰۱۸ راضی نیست. او ایدههایی جذاب و کمتر دیده شده در سر داشت و میخواست با دعوت از چهرههای معروف فوتبال دنیا و امثال نکونام و میدان دادن به چند گزارشگر جوان و حتی دعوت از برخی مدرسان جوان و مسلط به یک زبان خارجی و پیگیر آخرین رویدادها و تحولات فوتبال جهان، امسال برنامه ۲۰۱۸ را پر بینندهتر و هیجانانگیزتر از همیشه کند. عادل در رسیدن به بخشی از هدفهایش موفق بود و ارسال شش، هشت و گاه نزدیک به ده میلیون پیام از سوی مردم به برنامه ۲۰۱۸ که حتی ده درصدش برای هر برنامهای در تلویزیون به مثابه آرزو است، از همین موفقیت مقدماتی حکایت دارد اما در ادامه راه، در داخل و خارج از تلویزیون، خیلی برایش زدند و اکنون او با روحیهای تنزل یافته و انرژی به شدت کم شده، پس از ماجراهای اخیر، دعا میکند که جام جهانی و روزهای اجرا و پخش برنامه ۲۰۱۸ هرچه زودتر به پایان برسد. به همین جهت چندان عجیب نیست که در روزهای باقی مانده نه فقط از پویول، منشا، اتوئو و نظایر آنها بلکه از چهرههای جدید و به روز هم خبری نشود و مردم شاهد حضور فقط چند نفر خاص بهعنوان کارشناس فوتبال در تلویزیون باشند.
همه میدانند و چند بار در نوشتههای قبلی نیز تاکید کردهام که خط قرمز برنامههای ورزشی تلویزیون به مراتب کمتر از دیگر عرصهها است اما وقتی در جریان برگزاری مسابقههای جام جهانی فوتبال، از حذف تصاویر تماشاگران ایرانی تا راه ندادن پویول به استودیوی شبکه ۳ و تشکر عجیب و خندهدار او از مسوولان تلویزیون توسط شخصی دیگر و البته برخی مسائل دیگر این همه حاشیهساز و انتقادانگیز شده، میتوان به چالش عظیم ساختن و اجرا و پخش برنامهها در سایر زمینهها واقف شد و به هیچوجه از عدم تحمل و تعطیلی حتی برنامه سینمایی هفت تعجب نکرد!