مهرزاد دانش منتقد سینما در واکنش به نامه کمال تبریزی که پیرامون حواشی برنامه میزانسن اتفاق افتاد نامه ای را خطاب به کارگردان مارموز منتشر کرد.
به گزارش سینماسینما، مهرزاد دانش در این نامه به حواشی پیش آمده در برنامه میزانسن که از شبکه شما پخش می شود و صحبت های تبریزی در رسانه ها پاسخ داد که در ادامه می خوانید:
آقای کمال تبریزی در واکنش به آنچه در نقد فیلم مارموز ایشان در برنامه میزانسن این هفته از شبکه شما گفته شد، ترهاتی در باب کهنگی و عقبماندگی و سفارشی و باسمهای بودن نقد ما و اینکه برای خوشایند سیمای میلی و با طمع گرفتن حقالزحمه، آن مطالب گفته شده است، در صفحه اجتماعیشان فرمودهاند و البته تشبیهی هنرمندانه و پارساگونه هم در حرمله بودن ما (و لابد علیاصغر بودن خودشان) به خرج دادهاند.
محض یادآوری به ایشان عرض میکنم که به جای توسلهای رقتبار به تمهیدهای مظلومنمایانهای که دیگر برای نسل کنونی هم رنگی از حنا ندارند، چه رسد به نسلهای بعدی؛ قدری شکیبایی پیشه کنند و این نکته بدیهی را دریابند که حوزه نقد و تحلیل فیلم، وارسته از ابتذال سیاسی و توهم توطئهای است که ذهن ایشان را انباشته است. نقد فیلم، دیوار سفارتخانه نیست که بتوان از آن بالا رفت و تسخیرش کرد و شعارهای مد روز علیهش سرداد. نقد فیلم، بسته به میزان آگاهی و بینش و دانش منتقد، ابراز میشود و همان طور که فیلمساز با فیلمش، خود و اثرش را در معرض قضاوت مخاطب میگذارد، منتقد هم با نقدش چنین میکند. مخاطب، فیلم ایشان را دیده است و مجموعهای از نقدهای مثبت یا منفی را هم میخواند و بسته به ذائقه و پسندش، جمعبندی خود را انجام میدهد. این که ایشان در واکنش به صحبتهایی چند دقیقهای در برنامهای در نیمه شب، چنین برآشفته شدهاند که روضه کربلا برای مظلومیت خود میخوانند، میتوانند به شماره در آستانه انتشار ماهنامه سینمایی فیلم (البته اگر این نشریه از نظر ایشان «میلی» نباشد) مراجعه کنند و مفصل آن چند دقیقه صحبت را که مکتوب کردهام بخوانند. آنجا هم نوشتهام که ایراد فیلم ایشان سه محور است: نخست آنکه روایت و پیرنگ و شخصیت و موقعیت و ریتم، تناسبی با بایستههای سینمایی ندارد؛ دوم آنکه تمهیدات کمدی فیلم ایشان، قالب تکبعدی و مستعمل و روزنامهای دارد؛ و سوم آنکه اصولا فیلم ایشان، نشانی غلط سیاسی درباره گروه فشار میدهد و با نادیده گرفتن وابستگی این گروهها به جریانهای جاری در کانونهای نهان و نهادهای در سایه حوزه قدرت، عملا دارد در تطهیرشان میکوشد.
آقای تبریزی! منتقدان کارمند سازمانی تشکیلات و یا نوکر شخصی جنابعالی نیستند که وابستگی یا استقلالشان در نسبت با این که در خوشامد یا بدآمد از فیلمتان اظهار نظر میکنند تعریف شود. نه آن زمان که در تعریف از مارمولک و لیلی با من است و فرش باد و نیمه اول طبقه حساس و نیمه اول امکان مینا نوشتم و نه آن زمان که نقد منفی برای طعم شیرین خیال و همیشه پای یک زن در میان است و همین مارموز نگاشتم، خوشامد و بدآمد کسی برایم اهمیت داشت. فیلم خوب بسازید، تعریف میکنیم، فیلم بد بسازید، نه. این نکته بدیهی را به خاطر مبارک بسپارید و ابتذال در فیلم اخیرتان را، جلوه عینی در کلام و قلمتان ندهید و از خود شمایلی در حد همان کاراکتر بیهویت فیلمتان نسازید. لااقل به شعار باسمهای فیلم اخیرتان پایبند باشید و عینک سیاست را از چشم بردارید. فیلمساز فیلمش را میسازد و منتقد هم نظرش را مثبت یا منفی میدهد. حد خودتان را بدانید و با سپر قرار دادن متلکگویی به صدا و سیمایی که همهمان نقاط ضعف فراوانش را میدانیم و بسی بیش از شما دربارهاش گفتهایم و نوشتهایم و باز هم ادامه خواهیم داد، ضعفهای فراوان فیلمتان را فرافکنانه توجیه نکنید.
انکار نمی کنم وادادگی برخی از خود ما منتقدان در برابر زرق و برقهای سینما، حد گستاخی برخی سینماگران را در توقع داشتن نسبت به این که همگان از آثارشان تمجید کنند این چنین بالا برده است. هشداری که در شب جشن منتقدان امسال روی جایگاه دادم و متأسفانه برخی همکاران را به اخم و ترشرویی واداشت، جلوهاش همین بزنگاه ها مشخص می شود که چطور فیلمسازی حد خود را نمیداند و گستاخانه به دلیل برشماری چند دقیقهای ضعفهای فیلمش، منتقدان مستقلی را که شهرت و اعتبار و ماندگاریشان را اتفاقا نه با نقدفروشی که با مناعت به دست آوردهاند، با استناد به عبارتهای مبتذل و مستعملی همچون طمع گرفتن حقالتحریر به زعم خود میخواهد تحقیر کند. دوستان و همکاران گرامی! این دستپخت برخی از خود ما بابت این همه انفعال در برابر ابتذال است. تحویل بگیرید!