نگاه مدرن به خانواده مدرن
محسن بیگآقا – منتقد:
سینماسینما ـ نوشتن درباره ویژگی آثار فیلمسازی که هماکنون فیلمی آماده نمایش دارد و در اوج فعالیت فیلمسازی خود قرار دارد، بس دشوار مینماید. جالب است که منتقدان اصغر فرهادی را بهعنوان یک ملودرامساز میشناسند و از آنجا که یکی از پایههای ملودرام خانواده و نمایش خانوادگی است، از او انتظار دارند به خانوادهها بپردازد و موضوعهایی را که محور آنها خانواده است، مطرح کند. اما با مروری اجمالی بر آثار فرهادی درمییابیم دید او به خانواده بسیار رئالیستی و نزدیک به واقعیتهای جامعه مدرن است. در دو جهت کاملا مخالف، در فیلم «درباره الی…» کمرنگترین اثر خانواده را میبینیم، درحالیکه در «چهارشنبهسوری» با خانوادهای کامل روبهرو هستیم. این نوشته مروری است بر فیلمهای فرهادی از این منظر.
در اولین فیلم سینمایی خود با عنوان «رقص در غبار» (۱۳۸۱)، واقعهای اجتماعی مثل غیبت کردن مردم پشت سر مادر همسر مردی جوان به نام نظر را تبدیل به واقعهای درونی و انفرادی میکند و مرد را به میان بیابانها میکشاند تا به دنبال مارهای سمی برود! شخصیت اصلی فیلم با آنکه خود خانوادهگریز نیست، دست به فروپاشی خانواده میزند. شانههای او توان کشیدن بار سنگین خانواده و مسئولیت همسر را ندارند. مثل فیلم «میم مثل مادر» (رسول ملاقلیپور/ ۱۳۸۵) در «رقص در غبار» نیز مرد خانه جایی برای خود در خانواده پیدا نمیکند و با مسئولیتگریزی خود، از آن جدا میشود.
در «شهر زیبا» (۱۳۸۲) پسر جوانی که تازه از زندان آزاد شده، برای گرفتن رضایت از اولیای دم جهت نجات دوستش در زندان تلاش میکند. او به سراغ خواهر دوست زندانیاش میرود که زنی مطلقه و تنهاست. رابطهای عاطفی میان آن دو ایجاد میشود، اما وقتی میفهمد برای نجات دوستش باید با دختر معلولی که خواهر مقتول است ازدواج کند، ترجیح میدهد تشکیل خانواده را فراموش کند و به همان زندان کوچکتر کانون اصلاح و تربیت در محله شهر زیبا بازگردد. نگاه تلخ فیلمساز سبب میشود بین عناصر جداافتاده فیلم، پیوندی برای تشکیل خانواده شکل نگیرد و آدمها همچنان دور از هم و تنها به زندگی خود ادامه بدهند.
در «چهارشنبهسوری» (۱۳۸۴) فیلم دو زوج را کنار هم میگذارد: یک زوج مرفه اما فاقد صداقت و به دنبال خیانت، در برابر زوجی جوان و صادق (خدمتکار خانه زوج اول و همسرش) قرار میگیرند. خودروی شیک و خانه اعیانی زوج اول نیز در مقابل موتورسواری و حومهنشینی زوج دوم قرار میگیرد. باز هم بحرانی خانوادگی است که درام فیلم را شکل میدهد. خیانت در خانواده محور مهم فیلم است که برخلاف همه پنهانکاریهای شوهر، در روز چهارشنبهسوری برملا میشود. «چهارشنبهسوری» یکی از کاملترین فیلمهای خانوادگی فرهادی است. در آن همه عناصر خانواده حضور دارند و زیر یک سقف زندگی میکنند. گرچه مثل برخی فیلمهای مهرجویی آشفتگی فیزیکی در آن میتواند نمادی از مشکلات پنهان اعضای خانواده باشد.
ارتباط شخصیتها و شلوغی و تعدد آنها در فیلم «درباره الی…» (۱۳۸۷) بیشباهت به سریال تلویزیونی «داستان یک شهر» و جوانهای همخانه آن سریال نیست. با این تفاوت که نقش زنها نیز در کنار مردان پررنگتر و تاثیرگذارتر است. فقدان حضور خانواده و نادیده گرفتن آن سبب میشود هویت افراد در فیلم ناقص به نمایش درآید. فیلم در مورد چند زوج جوان است که دختر جوانی به نام الی را با خود به شمال میبرند. طی فیلم از والدین زوجهای فیلم چیزی نمیشنویم. اما ناگهان با گم شدن الی همه به این موضوع اعتراض میکنند که چرا از خانواده الی چیزی نمیدانند! الی بهناگاه به فردی غریبه با حداقل اطلاعات تبدیل میشود که معلوم نیست چرا به میان جمع دوستان دعوت شده است. اما فیلم باز هم با موضوعی اخلاقی به پایان میرسد: درحالیکه جمع به فکر ایجاد ارتباط بین الی با تنها مرد مجرد جمع بوده، معلوم میشود او نامزد داشته است! دنیای مدرن فیلمهای فرهادی در چیدمان روابط آدمهای فیلم خودش را نشان میدهد: وقتی دختری به نام الی – که معلوم نیست اسم کاملش الهام، الناز، المیرا یا… است! – ناپدید میشود و اثری از خانواده او پیدا نمیشود، هویتش نیز با عدم حضور فیزیکی، از دست میرود.
فیلمساز آینه جامعه است و اصغر فرهادی در فیلمهایش خانواده را چنان که هست – و نه چنانکه باید باشد – به تصویر میکشد. دنیای مدرن او تعریف سنتی از حضور فیزیکی در خانواده را تغییر میدهد. در فیلم «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) خانواده بهکلی ازهمپاشیده به نظر میرسد. مادر در خانهای جدا و پدر و دختر در خانهای جدا زندگی میکنند. زن تمایل به سفر به خارج از کشور دارد، اما درواقع فقط در انتظار ابراز تمایل شوهر برای نرفتن است، درحالیکه شوهر همین را از او دریغ میکند! فیلم به سمت جدایی میرود، اما همه نکته در این است که درام در نقطهای درست وسط همین مناسبات خانوادگی بنا شده؛ جایی که دختر نوجوان فیلم به دلیل وجود خانواده مجبور به دفاع از پدر خود و زیر پاگذاشتن راستی و همه اصول تربیتی خود میشود. پس باز هم خانوادهای که از لحاظ فیزیکی وجود خارجی ندارد، با قید و بندهای خود برای اعضایش چهارچوب تعیین میکند و در اختیار خود قرارشان میدهد.
تصورمان از خانواده سنتی یک پدر و یک مادر، در کنار فرزندان است که زیر یک سقف قرار گرفتهاند و از طریق مدیریت پدر خانواده اداره میشود. اما در دنیای مدرن و پیچیده امروز دنیا، این چهارچوب میتواند تغییر شکل بدهد؛ اتفاقی که در فیلم «گذشته» (۱۳۹۱) و خانواده موجود در آن رخ داده است. در این فیلم که ماجرایش در پاریس رخ میدهد، فرزندانی از ازدواجهای قبلی زن و مرد در کنار هم قرار میگیرند و دو مرد در یک خانه حس پدری نسبت به آنها دارند. مرد ایرانی که صاحب هیچیک از فرزندان خانه نیست، حس بیشتری هم نشان میدهد. در فیلم «گذشته» نیز مشکلات عمیق خانواده بحرانزده فیلم، با حضور شوهر سابق زن که از ایران برای رسمی کردن طلاق به فرانسه میرود، مثل زخمی سر باز میکند. بین بحرانهای اعضای خانواده که زن محور مشترک آنها در ازدواجهایی است که داشته است، از همه مهمتر و دراماتیکتر، پنهان ماندن ازدواج نامزد زن از همسر سابق اوست. در این فیلم که براساس اخلاقیات اروپایی بنا شده، زنی در ازدواج سومش با نامزد خود دچار مشکل میشود. همسر نامزد از رابطه آن دو باخبر میشود و ناگهان وجدان و اخلاق در چهارچوب خانواده، سنتها را در دل پاریس به روی پرده میآورد. نگاه فیلمساز به بحران بهوجودآمده کاملا انسانی و عاطفی است.
درنهایت میتوان گفت فرهادی بهعنوان فیلمسازی که با درام آشناست و قصهگویی را خوب میشناسد، نگاهی متفاوت به خانواده دارد. پازلی که توسط او چیده شده، خانواده را خاصتر از دیگر فیلمسازان سینمای ایران به نمایش میگذارد. این نگاه او شاید پیش از آنکه نگاهی شخصی باشد، نگاهی تلخ و واقعگرا جلوه کند. او حتی در فیلمهایی که فقط فیلمنامهشان را نوشته – نظیر «کنعان» (مانی حقیقی/۱۳۸۶) و «دایره زنگی» (پریسا بختآور/۱۳۸۷) – نگاه خود در این زمینه را بسط داده است. هرچند برای نگاه دقیقتر باید در انتظار نمایش فیلمهای بعدی او ماند.
ماهنامه هنر و تجربه