پس از واکنش پوریا شکیبایی به افتتاحیه جشنواره؛ علی ملاقلی‌پور به استفاده ابزاری از تصویر پدرش و هنرمندان دیگر اعتراض کرد

علی ملاقلی‌پور در واکنش به استفاده از تصویر پدرش، زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در بیلبوردهای شهرداری تهران در صفحه اینستاگرامش مطلبی منتشر کرد.

به گزارش سینماسینما، علی ملاقلی‌پور در یک پست اینستاگرامی نوشت:

«الان این تابلوی شهری دقیقا نشانگر چیست ؟ عکس دو کارگردان ( مرحوم رسول ملاقلی پور و ضیاء الدین دری ) را در کنار طرحی از روز ۲۲ بهمن سنجاق کرده اند ، بعد کنارش نوشته تا انقلاب مهدی امید می نگاریم در لحظه های ایران !! خب الان کسی این تابلو رو میبینه چی دستگیرش میشه؟ مردم همه میشناسند این دو نفر چه کسی هستند؟ نه، بخصوص نسل‌های جدید با چهره کارگردان‌های نسل قدیم آشنا نیستند، شاید برخی آثاری از آنها دیده باشند شاید هم ندیده باشند، آنهایی هم که می شناسند می پرسند این چیست چه منظوری داشته؟ الان این عکس درباره برگزاری جشنواره فیلم فجر است؟ در جشنواره فجر امسال هم که بزرگداشت یا یادبودی از ایشان نیست، پس این فقط از آن نگاه قبیله گرایی اصولگرایی می آید که یک مشت افراد بی هنر و بی سلیقه در شهرداری زاکانی این فرد مدعی بی تخصص به امور شهری می خواهند با این کارها ادعای انقلابی گری کنند (در اصل برای محکم کردن پیچهای صندلی مدیریت و حفظ قدرت) می‌خواهند بگویند رسول ملاقلی پور هم از ما بود و جزو جریان ما، والا صادقانه بگویم اگر خودش بود تلفن را بر می‌داشت و چند فحش آبدار نثار شهردار و تبلیغات شهری و روابط عمومی و صغیر و کبیر می کرد تا آن فرد بی هنر فتوشاپ کار (تف کار) شهرداری که از شدت سری کاری در نت سرچ کرده نام این کارگردانها را زده و اولین عکسی که آمده که قاعدتاً عکس ویکی پدیاست را برداشته و دوربری کثافت کاری کرده و فرستاده برای چاپ، کار بی هویت کردن همینقدر نازل و سخیف است که طرف حتی زحمت نکشیده عکس دوم یا سومی پیدا کند، خیلی زحمت می خواست از خبرنگاران سینما و مطبوعاتی ها یا خانه سینما و خانواده چند عکس بگیرید؟ فقط نگاه کنید عکس آقای دری را با یقه و لباس کج و معوج که اگر فقط دو کلیک بیشتر در نت می کرد می دید چقدر عکسهای بهتر از ایشان است. بعد هم آقایان فرصت طلب، رسول ملاقلی پور رنگ مردم کوچه و بازار بود نه رنگ مدیران، اساسا بعد جنگ عمدا ریشش را می تراشید و سبیل مردانه می گذاشت که همرنگ شما فرصت طلبان نباشد. اگر امروز هم بود صفش را از شما جدا می کرد و آنقدر بلد بود که هنوز حامی حق و مستضعف باشد ولی از نفیر خودش و به قلم خودش آن را بیان کند، که شما آنرا مصادره نکنید کافیست فیلمهای آخر او هیوا و میم مثل مادر را ببینید، صف مردم از مسئولین فرصت طلب جداست، اینقدر هم بلد بود معترض باشد که با اپوزوسیون خوش نشین دور گود که می خواهند مردم لنگش کنند حرفش یکی نشود.

والله که می دانم این نوشتار را فقط مردم می خوانند وشهرداری تهران سالهاست دستش را روی چشم و گوشش گرفته.»

 

ملاقلی‌پور در مطلب دیگری نوشت:

«پس از نوشته اعتراضی ( فرسته یا همان پست پیش ) به تابلو شهری که شهرداری تهران از عکس زنده یاد رسول ملاقلی پور به آن شکل استفاده کرده بود از روابط عمومی شهرداری تهران تماس گرفتند، گفتند ما صدای شما رو شنیدیم و بخشی از اعتراض که درباره فرم و گرافیک و سری دوزی و یا ضعیف بودن تابلو را پذیرفتند ، اما معتقد بودند که نیت خیر بوده که من هم گفتم چون هنرمندها رو نمی شناسید این اتفاق می افتد و روند سابقه طولانی دارد و باز هم تکرار خواهد شد، صرفا هم مسأله شهرداری نیست، امسال در جشنواره فیلم فجر بخش ضعیفی با هوش مصنوعی از زنده یاد خسرو شکیبایی ساخته و پخش شده بود که در محتوای گنجانده شده در کلام آن هنرمند شباهت درستی با شخصیت و ادبیات ایشان نداشت و موجب اعتراض پوریا شکیبایی و خانواده ایشان شد. اشاره کردم یکبار هم تابلوی تبلیغاتی دور میدان ولیعصر تهران که مربوط به سازمان اوج هست همین نوع مواجهه ابزاری را کرد. پس از اعتراضات به مرگ زنده یاد مهسا امینی که در محیط گشت ارشاد اتفاق افتاد، تابلویی از زنان مشهور و نام آور ایران را کنار هم زدند و چندین نفر از ایشان اعتراض کردند از جمله سرکار خانوم معتمدآریا، علت هم در هر سه مورد مشخص است چون از هنرمند استفاده ابزاری کردند، در یک بزنگاه تاریخی می خواهند روزنامه ای با اشخاصی که وزن کتاب دارند برخورد کنند، یعنی اگر آن تابلو شهری در وضعیت عادی روزگار از زنان نام آور و توانمند ایران زمین کار می شد کسی احساس نمی کرد تابلو جهت ماله کشی به برخورد بد بازنان و دختران در گشت ارشاد هست. و اینگونه کسی هم این تابلوها را باور نمی کند و عمقی بیش از همان ورق نصب شده ندارند. از طرفی هر شخصی روحیات و شیمی خاص خودش را دارد و هنرمند حساس هست که هنرمند شده و آنقدر هنرمندان بازی ها را می شناسند که قرار نیست به اسم تمجیدهای تاکتیکی برای پیشبرد های لحظه ای و یا یارکشی های قبیله ای با اینگونه روبناهای خالی از زیربنا همراهی کنند. البته ایشان در این بخش با من خیلی موافق نبودند ولی با تمام اینها من هم از شخص ایشان تشکر کردم که تماس گرفتند و گفتگویی شکل گرفت و گفتم این سابقه تاریخی را اضافه کردم چون می دانم این یک روند هست و صرفا در همین موارد متوقف نمی شود و آن را نوشته و نشر دادم که همانطور که انتقاد کردم، از یک تماس کوچک و شنیده شدن هم تشکر کنم و هشداری بلند تر بدهم نسبت به آینده این نوع مواجهه‌ها.»

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 205664 و در روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:43:36
2025 copyright.