کارگردان فیلم سینمایی «جامه دران» گفت: بر روی ایرانی بودن فیلم تاکید داشتم و این مهم اتفاق افتاده است ولی بر این موضوع که کجای ایران است تاکید نداشتم گرچه در فیلم ماشین پلاک شهرستان ساری را میبینید و بخشهایی است که به نظر میآید، شمال کشور است.
به گزارش سینماسینما، نخستین ساخته بلند سینمایی حمیدرضا قطبی شامگاه گذشته دوشنبه ۲۳ آذرماه در هفتاد و پنجمین نشست سکانس خانه فیلم فرهنگسرای «فردوس» اکران و سپس نقد و بررسی شد.
این برنامه با نمایش فیلم سینمایی «جامهدران» آغاز و در ادامه نشست نقد و بررسی با حضور حمیدرضا قطبی(کارگردان)، جمال اجلالی، مریم کاظمی و حسن مهمانی(بازیگر) و هیوا مسیح (منتقد) برگزار شد.
هیوا مسیح در ابتدای نشست با بیان این که فیلم سینمایی «جامه دران» رنج نامه سه نسل از زنان ایران است، اظهار داشت: تاریخ این فیلم باز میگردد به پیش از انقلاب اما به اشکال مختلف میتوان این فیلم را با نشانههایی به امروز هم آورد و زبان حال بسیاری از زنان است و شاید در لایههای روستایی هنوز هم این اتفاق رخ دهد.
وی افزود: درست است که خان و خان بازی بیش از ۵۰ سال است که برچیده شده اما در این فیلم تفکر مردسالاری نشانه میرود و اهمیت دارد؛ در برابر ظلمی که به زنان در طبقات مختلف جامعه همچون اشرافی، متوسط و فرودست روا میشود.
مسیح ادامه داد: «جامهدران» یکی از مهمترین فیلمهایی است که به این سه طبقه میپردازد، حال اینکه این فیلم قصد ندارد به جایگاه این طبقات از لحاظ جامعهشناسی بپردازد بلکه بر مبنای اندیشهی ادبیات است چون این فیلم بر اساس رمان ناهید طباطبایی نوشته و ساخته شده است.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: درست است که خاستگاه آنچه در این فیلم دیدیم ادبیات است اما در زبان سینما و با روایتهایی که این فیلم دارد به قصه دیگری تبدیل میشود که نشانههای سینمایی خاص خودش را دارد.
وی با اشاره به جایگاه جامعه شناختی سه طبقه مطرح شده در فیلم گفت: هیچ ارزش گذاری انسان شناسی در این طبقه بندی وجود ندارد و تنها یک طبقه بندی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی است.
مسیح ادامه داد: در زیر لایهی این سه فرهنگ نقش زنان از اهمیت خاصی برخوردار است، زنانی فیلم «جامهدران» هر کدام نقش قدرت خودشان را میخواهند به جامعه و یا موانعشان تحمیل کنند. از شیرین گرفته تا مه لقا و گوهر هر سه به طرز غریبی مورد ظلم قرار گرفتند اما هر کدام به نوعی با شرایط موجود در حال مبارزه هستند ولی در نهایت هیچ فایدهای ندارد.
هماهنگی متن در اجرا و ساخت جامهدران
در ادامه این نشست جمال اجلالی بازیگر این فیلم اظهار داشت: معمولا متن در اجرا و ساخت فیلم تفاوت دارد ولی در فیلم «جامهدران» این گونه نیست و به عقیده من این فیلم یکی از کارهای صادقانه و صمیمانه حمید قطبی است و به عنوان یکی از افراد سهیم، این فیلم را در کارنامه زندگی خود میگذارم و به آن افتخار میکنم.
در بخشی دیگر از این نشست مریم کاظمی بازیگر نقش مادر شیرین در فیلم جامه دران گفت: در این فیلم تنها ظلم به زنان مطرح نیست اگر هر یک از شما با دیدن این فیلم تاثیری گرفته به این دلیل است که این فیلم نگاه یک سویه ندارد یعنی ما نمیتوانیم زن را جدا از مرد بررسی کنیم. در جامعهای که مردان هم آزاد نیستند و نمیدانند چه اهدافی دارند و به چه چیزی می خواهند برسند آیا میتوان چشم اندازی برای زنان توسط مردان تصور کرد.
وی افزود: آنها فقط چون در مقابل مسائل اقتصادی و شرایط جامعه از خودشان حمایت میکنند طبیعتا بار را بر دوش افراد دیگر می اندازند و حال زنان نزدیکترین کسانی هستند که در کنارشان قرار دارند. برای همین فکر میکنم که این فیلم نگاه دو جانبه دارد به طور کامل از زن و یا مرد حمایت نکرده است.
حسن مهمانی دیگر بازیگر حاضر در نشست نقد و بررسی گفت: قصه مربوط به دورانی فئودالی مانند است و شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن دوران را منعکس میکند و در آن دوران هر زندگی شرایط خاص خودش را دارد و به هر یک به نوعی ظلم میشود و اجتناب ناپذیر است.
پنهانکاری در این فیلم مشهود است
در ادامه این نشست هیوا مسیح خاطرنشان کرد: نگفتن و پنهان کردن در این فیلم، چیزی است که هنوز در فرهنگ ما وجود دارد و به واسطه این پنهان گری، اخلاق، انسانیت و حس مادری از بین میرود. در لابه لای این سه اپیزود در واقع بخش پنهانگری کاملا پیداست.
وی ادامه داد: انسان هوشمند و منطقی در این فیلم «گوهر» میباشد که از طبقه پایین است و ظاهرا سواد هم ندارد ولی شعور و درکش بسیار بالاست چون در پایان فیلم نگاه بسیار منطقی به موضوع دارد.
این منتقد با بیان این که فیلم نیازی به نریشن نداشت، یادآور شد: تکیه این فیلم بر ادبیات بوده و از دل یک رمان، فیلم در آوردن بسیار سخت است و به لحاظ منطق فیلمنامه یکی از بهترینهای جشنواره سال گذشته بود.
وی ادامه داد: فیلم «جامهدران» بر خلاف داستان رمان، بی مکان است و نمیتوان گفت کجای ایران است، در واقع بیزمان و بی مکان بودن پاشنه آشیل فیلم است، کل نگاه فیلم بر مبنای داستان و ادبیات میخواهد واقع گرا و واقع نما باشد اما وقتی ما را به سرزمین ناکجا می برد جنبه سمبلیک پیدا میکند و ما این نمادها را کجا پیدا کنیم؟ سینما اگر از نظر اندیشه راهی را به من نشان میدهد که به آن سمت بروم بایستی ابزارش را هم نشان دهد تا من به یاد شرایط موجود خودم بیافتم؛ به نظر من، این «ما به ازایی»که باید تولید شود و من را به امروز بیاورد در این فیلم کمرنگ است.
مسیح با اشاره به لوکیشهای بسیار زیبای این فیلم گفت: این سرزمین پر از لوکیشنهای بی نظیر است که متاسفانه کمتر مورد توجه کارگردانان قرار میگیرد.
در بخشی دیگر از این نشست حمیدرضا قطبی گفت: روی ایرانی بودن فیلم تاکید داشتم و این مهم اتفاق افتاده است ولی بر این موضوع که کجای ایران است تاکید نداشتم، گرچه در فیلم ماشین پلاک ساری را م بینید و بخش هایی است که به نظر می آید شمال کشور است. گرچه مشخص بودن مکان به ارزشهای فیلم اضافه میکرد ولی از سوی دیگر خطر انتقال اشتباه لهجهها و آداب و رسوم به باور مخاطب لطمه وارد میکند.
منبع: ایسنا