پوران درخشنده را میتوان از پرکارترین فیلمسازان حوزه سلامت به شمار آورد؛ فیلمسازی که از همان فیلمهای نخست خود نشان داد که طرح مسائل اجتماعی درباره اقشار آسیبپذیری مثل کودکان و نوجوانان و زنان، دغدغه اصلی او است و این دغدغه را تا به امروز نیز حفظ کرده است. او در فیلم «رابطه»، چالشهای یک نوجوان کر و لال با خانواده و اجتماع خود را به تصویر کشید و در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی»، با همین تم اما در قالبی دیگر، به زندگی یک دختر نوجوان لال پرداخت. درخشنده، در «بچههای ابدی» سراغ روایت زندگی کودکان سندروم دان رفت. او در «رویای خیس» دوران بحرانی عبور نوجوانها از بلوغ جسمی را موضوع فیلم خود قرار داد و در «عبور از غبار» و «در جستجوی زمان از دست رفته» به موقعیتشناسی زنان جامعه رفت.
به گزارش سینماسینما، درخشنده، با «شمعی در باد»، ابعاد بیماری ایدز و گسترش مصرف قرصهای روانگردان و تاثیرات اجتماعی آن در زندگی جوانان را بازگو کرد. در «بدون مرز»، دغدغههای اجتماعی خود را از داخل کشور، به بیرون مرزها و کلانشهر لسآنجلس برد و نشان داد که همه کودکان دنیا در معرض آسیب و خشونت قرار دارند. و سرانجام، در فیلم تحسینشده و آخر خود، «هیس، دخترها فریاد نمیزنند»، به خشنونت علیه دختران و پنهان داشتن آن از سوی خانوادهها پرداخت. با درخشنده درباره دغدغههای او در ارتباط با طرح مسائل اجتماعی و سلامت جامعه در قالبهای داستانی و روایتگر، گفتوگویی انجام دادهایم.
از همان نخستین فیلمهایی که ساختهاید، توجه و پرداختن به آن دسته از آسیبهای اجتماعی که سلامت روحی و جسمی افراد مختلف جامعه را از بین میبرند، در آثارتان دیده میشود. آیا یک فیلمساز باید دغدغه طرح چنین مسائلی را داشته باشد و یا سفارش بگیرد و فیلمهایی با این مضامین بسازد؟
این نوع نگاه، ماحصل نگرش انسانی من به جامعه و آدمها است. معتقدم که این مسائل باید برای هر شخصی در هر جایگاهی مهم باشد و شخص نسبت به آنها دغدغهمند باشد. سلامت روح و روان مسئله بسیار جدی و مهمی است و بخشی از سلامت اجتماعی جامعه نیز محسوب میشود. اگر همه بر خود فرض بدانند که در قبال مردم مسئولیت دارند، با جامعه سالمی مواجه خواهیم بود. بسیاری از مواقع، در محیط کار خود همکارمان را دیدهایم که از مشکلی رنج میبرد. در چنین مواقعی باید حس مسئولیت داشته باشیم و سراغ او برویم و حرفش را بشنویم. در همین بحث پزشکی، پزشکانی هستند که نسبت به مشکلات مردم بیتفاوت نیستند و حتی از افراد کمدرآمد هزینه ویزیت نمیگیرند و در مواقعی پا فراتر میگذارند و در سایر مسائل آنها هم ورود پیدا میکنند. به نظر شما چرا دکتر قریب به این نام و آوازه رسید؟ زیرا سلامت و مشکلات مردم برای او اهمیت داشت و این رویکرد افراد مهم جامعه میتواند نوعی آموزش اجتماعی به دیگران محسوب شود.
برای ساخت فیلمهایی با موضوع سلامت اجتماعی چگونه سوژههای خود را انتخاب میکنید؟
من در کنار همین مردم زندگی میکنم و سوژه فیلمهایم را بر اساس مشکلات و مسائل آنها انتخاب میکنم؛ مسائلی که بیشتر مواقع با بیتوجهی، به درد بزرگی تبدیل میشوند و در این هنگام است که تکلیف خود میدانم سراغ آنها بروم و طرح موضوع کنم. نکته مهم بعد از انتخاب سوژه، بحث تحقیق و پژوهش است. بنابراین، معمولا مدت زیادی صرف نوشتن فیلمنامه و کارهای تحقیقاتی فیلمهایم میشود. برای همین فیلم جدیدم، «زیر سقف دودی»، نیز مدتها است که تحقیقات انجام میدهم. موضوع فیلم جدیدم بحث طلاق عاطفی بین زوجین است که باعث از بین رفتن سلامت روحی زنان و مردان میشود. آسیب روح و روان مثل بیماری فیزیکی نیست که با قرص و دارو درمان شود. در حال حاضر، درصد زیادی از زوجهای جوان، درگیر طلاق عاطفی هستند و بهناچار کنار هم زندگی میکنند. چه موقعی مناسبتر از حالا که در اینباره فیلم ساخته شود؟
آیا تا به حال پیش آمده است که با توجه به سختی تولیدات آثار اجتماعی، از ساخت اینگونه فیلمها دلسرد شوید؟
نه، چون دغدغه من است. خیلی وقتها از این مسئله ناراحت شدهام که چرا نسبت به همکارانمان بیتفاوت هستیم. بسیاری از کارگردانهای سینما در نتیجه شرایط موجود، سالها است که نتوانستهاند فیلمی بسازند و منزوی شدهاند و این علاوه بر مشکلات اقتصادی، برای آنها افسردگی روحی نیز به وجود آورده است.
با توجه به تبلیغ مستقیم سیگار و ترویج زندگی ناسالم در برخی از فیلمها، به نظر شما سینما چهقدر میتواند مثل شمشیر دودم، هم در جهت تقویت و هم تضعیف سلامت جامعه نقش داشته باشد؟
اگر شخصیت به نمایش درآمده در یک فیلم، آدمی آسیبپذیر و به ته خط رسیده، باشد که سیگار میکشد و در انتهای فیلم میمیرد، فرق دارد با شخصیتی که در فیلمی دیگر سیگار میکشد اما آدم سالم و موفقی است. این نشان میدهد که کارگردان فیلم نخست، با بینش درست به مخاطب خود میگوید که سیگار باعث تباهی شخصیت فیلم شده است. اما در فیلم دوم، کارگردان با سیگاری نشان دادن یک آدم موفق، و قهرمان ساختن از او، سیگار کشیدن را ترویج میکند. بنابراین، باید فیلمساز وجدان بیداری داشته باشد و به سلامت جامعه، و نه تخریب آن، کمک کند.
با توجه به بازتابهایی که درباره فیلمهای خود از مردم دریافت کردهاید، به نظر شما مدیوم سینما چهقدر توانسته است در این سالها نظر مردم را به مسائل مختلف سلامت اجتماعی و فردی جلب کند و باعث فرهنگسازی شود؟
بازتابهای خوبی دیدهام و برای مثال، پرفروش بودن فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» نشان میدهد که مضمون فیلم بر مردم تاثیر گذاشته است زیرا شمار زیادی از مردم به دیدن آن رفتهاند. یا برای نمونه، بعد از نمایش «بچههای ابدی»، بسیاری از والدینی که کودک سندروم دان داشتند با من تماس گرفتند و درباره مشکلات خود و آموزشهایی که از فیلم درباره برخورد با فرزندشان گرفتند، با من حرف زدند. بنابراین، فیلمسازی که به سمت ساخت این نوع فیلمها میرود، باید شناخت کاملی داشته باشد وگرنه، ممکن است به مخاطب اطلاعات و آدرس نادرست بدهد.
در فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند»، به بحث نهانکاری دربحث آسیبهای فیزیکی به کودکان پرداختید. چه شد که این موضوع را برای فیلمتان انتخاب کردید؟
فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» در تداوم دغدغههای من برای نشان دادن آسیبهای اجتماعی است. در این فیلم، به طرح مسائل دختران نوجوان و بحث پنهانکاری خانوادهها در قبال تعرض جنسی به کودکان و به بهانه حفظ آبرو، پرداختم. این نگاه از منظر آسیبشناسی خانواده و جامعه صورت میپذیرد و توام با نگاه روانشناختی مبتنی بر اصول اجتماعی است. برای این فیلم حدود دو سال کار تحقیقاتی انجام دادم.
شما در دهههای مختلف، در قالب ساخت فیلم، سراغ معضلات کودکان و نوجوانان رفتهاید. فکر میکنید این آثار چه تاثیری بر سلامت جامعه دارند؟
نمیتوان با قطعیت گفت که فیلمهای نقادانه اجتماعی میتوانند در از بین رفتن مشکلات اجتماعی موثر باشند. هر بار که معضلی در جامعه فراگیر میشود، تحت تاثیر قرار می گیرم و به همین علت نمیتوانم بیتفاوت باشم. بنابراین، سراغ ساخت فیلم میروم. برای مثال، در دهه ۸۰ «شمعی در باد» را ساختم که اوج فراگیر شدن مصرف قرصهای روانگردان در بین جوانان بود و اولین فیلمسازی بودم که این موضوع را مطرح کردم. بسیاری از والدین در اینباره اطلاعاتی نداشتند و باید آگاه میشدند. در سالهای اخیر تعرضات و خشونت جنسی هم به بحث مهمی در جامعه تبدیل شده است و در واقع، موضوعی جهانی است.
در اروپا و امریکا بحث تعرض جنسی دههها است که مورد توجه جامعهشناسان است.
در دهههای گذشته، در جامعه ما نیز همین مشکل وجود داشته اما بسیاری از آسیبهای اجتماعی، در لایههای پنهان جامعه مخفی مانده بود. طبیعی است که جامعه ایرانی به علت اخلاقگرا بودن، برای طرح این نوع مسائل تمایل و عزمی نداشته باشد. مشکل، در عدم واگویی معضل، به علت ترس از بیآبرویی است، حال آنکه در جامعه غربی درباره این مشکل حرف میزنند و مسائل مختلفی را به چالش میکشند. در شبکههای تلویزیونی هم انواع و اقسام برنامهها به واکاوی و آسیبشناسی این مسئله میپردازند. در برنامههای تلویزیونی، آدمهایی که از این مسئله دچار لطمه شدهاند، دغدغههای خود را بهصورت صریح بیان میکنند و بابت این مسئله نگرانی ندارند. در کشور ما این معضل تابو محسوب میشود. زمانی میرسد که این موضوع، حاد میشود و بیان نکردن آن فاجعه به بار میآورد و آنوقت همه به فکر ارائه راهکار میافتند تا این مسئله کنترل شود.
با توجه به چالشهای احتمالی ناشی از طرح این موضوع برای کار فیلمسازی شما، باز هم به ادای تکلیف فکر کردید؟
بله، مصلحتاندیشی نکردم و کوشیدم از مرز باریکی که ممکن بود سوءتفاهم ایجاد کند، به سلامت بگذرم. همیشه عبور از تابوها نیازمند جسارت است و باید به گونهای عمل میکردم که به باور و اعتقادات مردم خدشهای وارد نشود.
بهعنوان فیلمساز فعال در این عرصه، از وزارت بهداشت و درمان توقع چه نوع حمایتی دارید؟
وزارت بهداشت و درمان در دوره مدیریتی آقای هاشمی برای ایجاد ارتباط با عرصه هنر، قدمهای موثری برداشته و جلساتی هم با هنرمندان برگزار کرده است. در بحث سختافزاری هم بیمارستانهای زیادی تاسیس شده است و تشکیل موسساتی نظیر آوای سلامت هنر نیز نشاندهنده عزم جدی مدیریت کلان وزارت بهداشت و درمان برای دور شدن از نگرشهای سنتی گذشته است.