دکتر مصطفی جلالیفخر به بهانه روز جهانی بیهوشی یادداشتی در کانال ماهنامه فیلم امروز منتشر کرده و با اشاره به این روز نوشته است : حتما میتوان صحنههایی از دل فیلمهایی که در اتاق عمل میگذرند و با بیهوشی سر و کار دارند به یاد آورد. اما برای ما منتقدان ایرانی، دکتر امید روحانی، زودتر از این صحنهها به خاطر میآید. یکی از آن خاصهای به یادماندنی که همیشه عاشق سینما بوده و هست. در جوانی دستیار شهیدثالث بوده و بعد به کار مطبوعاتی پرداخت و بعدها همکار مجله فیلم شد و مصاحبههای عالی و حرصدربیارش در دهه شصت و هفتاد و بعد، تجربههای مکرر بازیگری. معروفترین بدقول تاریخ مطبوعات ایران هم هست که میتوان نامش را در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت کرد. در حدی که مثلا قول داده گفتوگویی را انجام دهد و وقتی پیگیری کردهاند، مرحله به مرحله گزارش داده که الان دارم نوار را پیاده میکنم و سه روز بعد گفته الان دارم مینویسم و روزهای بعد گفته دادهام خودش بخواند و حالا دارم دوباره ویرایش میکنم تا میرسد به جایی که الان دادم به پیک موتوری بیاورد…. و البته هیچ کس آن گفتوگو را نمیآورد و بعد معلوم می شود اصلا گفتوگویی انجام نشده است!…و البته با این وجود، دوستداشتنیست!
یک بار در منزل کیومرث پوراحمد، از او پرسیدم چرا چنین نقشهایی را در چنان سریالها و فیلمهای نازلی قبول میکنی؟ و جوابش جالب بود. گفت من اصلا نه فیلمنامه میخوانم و نه برایم مهم است و نه پس از ساختهشدن، آنها میبینمشان. برای دستمزد و شهرت هم نیست. فقط قبول میکنم که مدتی با چند نفر معاشرت کنم و در پشتصحنه خوش بگذرد. در این مدت، اضطرابها و تلخیها و کوفت و زهرمار دنیای اطراف را فراموش میکنم. همین!
جالب تر این که در هنگام کار حرفهای هم با سینما محشور است. و خیلی از اهل سینما را او در اتاق عمل بیهوش کرده است. مرحوم علی معلم، یک بار به دلیل انفارکتوس روده، نیاز به جراحی اورژانس پیدا کرد و بیهوشکنندهاش دکتر روحانی بود. برایم تعریف کرد قبل از بیهوشی، آن قدر امید باحال حرف زد که دردم یادم رفت. مدام دارو میزد و من بیهوش نمیشدم. آخرش گفت فکر کن جنیفر لوپز آن سوی بیهوشی است و قراره با هم… قدم بزنید! خیالش هم قشنگه. و همین را که گفت، بیهوش شدم!