سینماسینما، تینا جلالی
در جمع خبرنگاران و منتقدان سینمایی نشسته بودیم که دوست منتقدی رو کرد به ما چند خبرنگار و پرسید: «فلان سریال شبکه نمایش خانگی را می بینید؟ من در جوابش گفتم یکی دو قسمت اول این سریال را دیدم. حقیقتش این است که نتوانستم تحملش کنم در نتیجه ترجیح دادم وقتم را برای دیدن این جور سریال ها نگذارم. دوباره پرسید فلان فیلم کمدی پرفروش را چطور؟ همکار روزنامه نگارم سوالش را با سوال جواب داد: «چرا باید فیلمی را که خودتان هم می دانید مبتذل است، ببینیم؟» رفیق منتقد ما با تاکید گفت: «حق با شماست اما توصیه می کنم فیلمها و سریالها را ببینید چون قرار نیست صرفا تماشاگر فیلم هایی باشید که از کیفیت آن حظ می کنید. شما خبرنگارید و در قبال تولید آثار سخیف مسئولید. باید بنویسید که در سینما و تلویزیون چه محصولاتی را به اسم خوراک فرهنگی به مخاطب عرضه می کنند. نباید فکر کنید مخاطبان و بینندگان صرفا یک سری آدم غریبه هستند که به تماشای محصولات سخیف می نشینند، برادر و خواهر شما و من هم در زمره تماشاگران هستند، پس مسئولیت ما در قبال خانواده خودمان چه می شود؟» از آن تاریخ تقریبا یک ماهی می گذرد و من شروع کردم به تماشای انواع و اقسام فیلم های کمدی و سریالهایی که در شبکه های خانگی پخش می شود.
جمعه ای که گذشت، فیلم «زیرنظر» ساخته مجید صالحی را دیدم. حین تماشای فیلم به این فکر میکردم، در اینکه مردم جامعه ما در شرایط فعلی به تماشای فیلم شاد نیاز دارند و اساسا ساخت فیلم های کمدی جزو ضروریات سینمای ایران است تردیدی نیست، اما چه جور فیلمی؟ «زیرنظر» چه چیزی دارد که تماشاچی باید خود را برای دیدن آن راضی کند؟ داستان که هیچ، دریغ از یک شوخی که مخاطب را وادار به لبخند کند.
ممکن است پرسیده شود قصه فیلم «زیرنظر» چیست و داستان طی ۸۹ دقیقه حول چه موضوعی شکل می گیرد؟ کل داستان فیلم درباره یک سوراخ کوچک روی مبل است، به این صورت که محسن(رضا عطاران) به خانه می آید و می بیند مبل خانه اش سوراخ شده است. به نظرش می رسد رفیقش (امیرجعفری) در غیاب او به خاطر استعمال مواد مخدر این سوراخ را به وجود آورده است. از طرفی همسرش (ریما رامین فر) که به مسافرت شمال رفته بدون برنامه ریزی قرار است از این سفر برگردد. حالا محسن نگران مطلع شدن همسرش است. همین مسئله باعث می شود مخاطب یک ساعت و نیم به تماشای جر و بحث دو شخصیت اصلی فیلم درباره سوراخ شدن مبل بنشیند؟ اینکه چه کسی مبل را سوراخ کرده و حالا شخصیتهای داستان چه کنند تا این سوراخ کوچک را بپوشانند.
«زیر نظر» نه تنها از خط قصه روایی مشخصی برخوردار نیست که اصلا دراین فیلم قصه و داستان معنایی ندارد در واقع یک اتفاق ساده و بی اهمیت سوراخ شدن مبل بی هیچ پرداخت مناسبی سرتاسر روایت یک فیلم را به خود اختصاص می دهد، مگر در نهایت ذهن را با این پرسش مواجه می کند که ابوالفضل کاهانی، نویسنده فیلمنامه، با چه طرحی سراغ نوشتن این فیلمنامه رفته است؟ و در نهایت شورای پروانه ساخت با چه قصه ای از یک فیلمنامه کامل مواجه شده است؟ اینجا اصلا و ابدا بحث سوژه (سوراخ مبل) مطرح نیست، منظور آن طرح و داستانی است که یک فیلم باید داشته باشد که «زیرنظر» از آن منظر خالی است و حرفی برای گفتن ندارد.
نکته عجیب ماجرا اینکه استفاده از سوراخ مبل به عنوان محور داستان، محتوای فیلم را به جایی می رساند که بهره گرفتن از عناصر دمدستی همچون دیالوگ های بی اساس، شوخی های تکرار شونده نخ نما، بازی های اغراق آمیز و از هم گسیختگی در این فیلم به حاشیه رانده شود و شکل تازهای از ابتذال نمود یابد.
اما همه ماجرای فیلم «زیرنظر» به ابتذال و جابه جایی عناصر سخیف در فیلم ختم نمی شود و فیلم تبعات مخربی برای مخاطب نوجوان می تواند داشته باشد، چراکه در سکانس هایی بیننده با نمایش بیکم و کاست استفاده از مواد مخدر و تکرار کلمات نشئگی مواجه می شود. در سکانس هایی از فیلم به صورت کاملا آشکار طرز استعمال مواد مخدر توسط رضا عطاران و امیر جعفری به نمایش گذاشته می شود دردناک آنجاست که تمام این موضوع در پوشش یک فیلم کمدی به خورد مخاطب داده می شود. همین چند وقت پیش بود که با کارگردان شناخته شده ای گفت و گو می کردم که در خلال مصاحبه به نکته دردناکی اشاره کرد؛ مبنی بر اینکه «این روزها از هر نقطه تهران که حرکت کنیم ظرف یک ربع ساعت به ساقی یا فروشنده مواد مخدر دسترسی پیدا می کنیم.» آقای فیلمساز در ادامه گفته بود: «چطور وقتی نیروی انتظامی در یک لحظه می تواند زمان و مکان حضور یک مجرم در خیابان را رصد کند اما نمی تواند جلوی فروشندگان مواد مخدر در سطح شهر را بگیرد که ما شاهد مبتلا شدن جوانانمان به این ماده افیونی نباشیم؟» حین دیدن فیلم «زیرنظر» اولین ساخته مجید صالحی خصوصا صحنه هایی که امیر جعفری (امید) و رضا عطاران (محسن) نحوه استعمال مواد مخدر را به همسایه طبقه پایین آموزش می دهند این نکته به ذهنم می رسید تا با کارگردان محترم تماس بگیرم و به او بگویم بهتر نیست برای برچیده شدن بساط استعمال مواد مخدر اول از فیلم های سینمایی شروع کنیم و از کارگردانان و فیلمسازان محترم بخواهیم تا به بهانه ساخت فیلم، هر موضوعی را دستاویز ساخت قرار ندهند تا از این طریق نحوه استفاده از مواد مخدر به مخاطب آموزش داده شود. اصلا چطور می شود که این صحنه ها از شورای پروانه نمایش مجوز نمایش می گیرد؟
هرچه با خودم فکر کردم نتوانستم با وجدانم کنار بیاییم که درباره این فیلم ننویسم و ننویسم در سینما چه می گذرد و ابتذال در فیلم ها تا به کجا رسیده است. آن هم درست در شرایطی که فیلمسازان زیادی در سالهای اخیر خبر از سخت گیری برای صدور مجوز فیلمنامه هایشان میدهند و میگویند سناریوهایشان بارها و بارها با تیغ اصلاحیه و سانسور مواجه شده است، در شرایطی که کارگردانان جوان برای تامین هزینه فیلم های لوباجت خود مانده اند چطور و چگونه این فیلم ها مجوز ساخت و نمایش می گیرند و از چه فیلتری عبور می کنند؟ در شرایطی که مردم به لحاظ اوضاع مالی و معیشتی شرایط مناسبی ندارند اکران این فیلم ها ستم به مخاطبان نیست؟