«کوکتل مولوتف»؛ فرصتی سوخته در میان چند سوژه پراکنده و کلیشه‌های تکراری

 

آزاده باقری: فیلم سینمایی «کوکتل مولوتف» به کارگردانی حسین امیردوماری و نویسندگی احمد رفیع‌زاده، تلاش کرده با ترکیب ژانر کمدی و فضای تاریخی، تصویری متفاوت از روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی ارائه دهد. حضور بازیگران شناخته‌ شده‌ای چون امین حیایی، احمد مهرانفر، پژمان جمشیدی، یکتا ناصر و ستاره پسیانی، انتظارها را در حوزه طنز بالا برد، اما فیلم در بسیاری از جوانب نتوانست به آنچه وعده داده بود، دست یابد.
داستان فیلم حول مردی به نام پرویز (امین حیایی) می‌چرخد که برنده یک پیکان پر از پول می‌شود، اما شرط دریافت جایزه، بازگشت شاه است. این سوژه که در دل تحولات پرالتهاب انقلاب ایران شکل گرفته، پتانسیل بالایی برای خلق یک روایت نو و چالش ‌برانگیز داشت؛ روایت فردی عادی که منافع شخصی‌اش در تقابل با جریان بزرگ انقلاب قرار می‌گیرد. با این حال، فیلم به جای تمرکز بر این محور اصلی، گرفتار کلیشه‌ها و موقعیت‌های تکراری شده است. موضوعاتی چون شوهر بی‌پول و زن پولدار، مردی که در نقش زن ظاهر می‌شود و عشق‌های نافرجام، سال‌هاست در سینمای ایران بارها دیده شده‌اند و «کوکتل مولوتف» نتوانست با ارائه نوآورانه‌ای از این سوژه‌ها، خود را متمایز کند.
مشکل اصلی فیلم در فیلمنامه است؛ جایی که تلاش شده چند خط داستانی و سوژه مختلف در یک اثر جمع شود، اما این باعث شده روایت دچار پراکندگی و کم‌ عمقی شود. در حالی که داستان اصلی درباره تلاش پرویز برای دریافت جایزه و موانعش است، اما پرداخت‌های جانبی مانند نقش‌ آفرینی او در قالب زن و ماجراهای عشقی پژمان جمشیدی نه تنها جذابیت فیلم را افزایش نداد، بلکه باعث شده سوژه اصلی کم ‌رنگ و گم شود.
این پراکندگی در روایت به انسجام فیلم آسیب زده و فرصت پرداخت دقیق و عمیق به موضوعات مهم را از بین برده است. اگر تمرکز فیلم بر ایده مرکزی – تلاش پرویز برای رسیدن به جایزه‌ای مشروط به بازگشت شاه – بود، می‌توانست با عمق ‌دادن به این سوژه، هم ظرفیت طنز را بهتر بهره ‌برداری کند و هم پیام اجتماعی و تاریخی اثر را برجسته‌تر سازد. تمرکز روی یک سوژه مشخص، علاوه بر بهبود کیفیت داستان، امکان بازی‌های ظریف‌تر و باورپذیرتر برای بازیگران فراهم می‌کرد و در نهایت می‌توانست فیلم را از نظر محتوایی و تجاری موفق‌تر کند. این یکی از اصول مهم سینمای حرفه‌ای است که متاسفانه «کوکتل مولوتف» به آن بی‌توجه بود.

بازیگران قدرتمندی چون امین حیایی، احمد مهرانفر و پژمان جمشیدی می‌توانستند نقطه قوت اثر باشند، اما حتی حضور آنها نتوانست ضعف‌های ساختاری و فیلمنامه را جبران کند. بازی امین حیایی در نقش پرویز قابل قبول است، اما اجرای نقش زنانه او بیشتر به ژست‌های سطحی و کلیشه‌ای شبیه است تا یک نمایش حرفه‌ای و باورپذیر. این مساله باعث شده برخی از لحظات طنز فیلم به جای خلق خنده، حس مصنوعی و بی‌هدف به مخاطب منتقل کند.
کارگردانی حسین امیردوماری نیز در انتقال فضای تاریخی و اجتماعی فیلم ناموفق بوده است. ریتم روایت ناهماهنگ است و بخش‌هایی کش‌دار و بخش‌هایی شتاب ‌زده می‌نماید که موجب سردرگمی مخاطب درباره جو حاکم بر آن دوران شده است.
از نکات جالب فیلم، تلاش برای نشان دادن تضاد منافع فردی و جریان‌های بزرگ سیاسی است؛ پرویز برای رسیدن به هدف خود حتی جلوی انقلاب می‌ایستد و با استفاده از ترفندهایی مانند دادن شیر آلوده به تظاهرکنندگان، منافع شخصی‌اش را دنبال می‌کند. این تم می‌توانست نقدی قابل تامل درباره مناسبات انسانی و سیاسی باشد، اما متاسفانه در فیلم صرفا به شوخی‌های سطحی و طنز موقعیت محدود شده و به عمق لازم نرسیده است.
«کوکتل مولوتف» فیلمی است با ایده‌ای جذاب و ظرفیت‌های بالقوه فراوان که به علت ضعف فیلمنامه، تعدد سوژه‌های پراکنده و عدم تمرکز بر خط داستانی اصلی، نتوانسته به اثری موفق و اثرگذار تبدیل شود. این فیلم می‌توانست به عنوان طنزی سیاسی و تازه در سینمای ایران بدرخشد، اما انتخاب‌های نادرست در روایت و پرداخت شخصیت‌ها باعث شد نه اثری نو خلق شود و نه مخاطب با کلیشه‌های آشنا خسته و بی‌انگیزه نشود.
اگر فیلمنامه بر محور اصلی تمرکز بیشتری داشت، از پراکندگی اجتناب می‌شد و کارگردانی ریتم و فضای مناسب آن دوران را بهتر منتقل می‌کرد، «کوکتل مولوتف» می‌توانست گامی مثبت در جهت تنوع بخشی به ژانر کمدی-تاریخی در سینمای ایران باشد. همچنین، استفاده بهتر از ظرفیت بازیگران شناخته ‌شده به بهبود کیفیت کلی فیلم کمک شایانی می‌کرد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 209914 و در روز سه شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴ ساعت 10:09:53
2025 copyright.