کار سریالسازی در همه شبکههای بزرگ تلویزیونی جهان، پیرو یک الگوی نرمافزاری مشخص است. این الگو را میتوان به یک هرم تشبیه کرد که دارای سه سطح است و هر سطح، از سطح زیرین خود تبعیت میکند. زیربنا یا قاعده این هرم، ایدئولوژی است. سطح دوم یا بنای میانی هرم سریالسازی که به طور مستقیم از ایدئولوژی متابعت میکند، سبک زندگی است. رأس این هرم هم که برآیند دو لایه زیرین شناخته میشود، درام قرار دارد.
به گزارش سینماسینما؛ این الگوی هرمی شکل، در ساختار همه سریالهای مشهور و پربیننده شبکههای تلویزیونی دنیا قابل شناسایی است. به ویژه در آثاری که دیدن و دنبال کردن آنها، طی سالهای اخیر در بین هموطنان ما نیز باب شدهاند؛ از «لاست» و «۲۴» گرفته تا «بریکینگ بد» و «بازی تاج و تخت.»
با این حال، در سریالهای ایرانی هیچ الگوی مشخصی دیده نمیشود. به همین دلیل هم اغلب مجموعههای نمایشی ما، دچار آشفتگی و تناقضهای فراوان، هم در ساختار و هم محتوا هستند.
«نفس گرم» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، نمونه چنین سریالهایی است. هر چند نباید از حق گذشت که «نفس گرم» به همت کارگردان و گروه تولید باتجربه آن، اثری خوش ساخت و با ساختار و فرم مناسب از آب درآمده است. به ویژه، بازی خوب مرجانه گلچین و آشنا زدایی او از قالب تکراری بازیگریاش، غافلگیرکننده بود. اما همان طور که اشاره شد، عدم پیروی از الگوی استاندار و جهانشمول سریالسازی باعث شد که «نفس گرم» نیز مثل بسیاری از سریالهای ما دچار مشکل دراماتیک و تضاد محتوایی شود. سریالی که بمبی از حوادث و تصاویر اندوهناک و آزاردهنده را هر شب از طریق شبکه اول بر سر بینندگان سیما منفجر میکرد. پرخاشگری زن علیه شوهر در کما رفتهاش، دزدیدن نوزاد از مادرش و ادعای دفن او در خرابه، قتل مرد توسط همسرش، صحنههای ممتد و کشدار تشییع جنازه، کوبیدن پاره آجر بر سر داماد آن هم چند دقیقه قبل از نشستن پای سفره عقد، دمیدن دود مواد مخدر به صورت نوزاد، دعوای مادر همسر سابق با عروس جدید باز هم چند دقیقه قبل از عقد و … این حجم بالای خشونت و پرخاشگری، توسط سریالی به مردم تحمیل میشود که ادعای ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی را دارد!
منبع: کیهان