گفت‌وگو با احسان سلطانیان، کارگردان فیلم «آنها»/ «آنها» خارج از دیدگاه فمینیستی به مسئله زنان نگاه می‌کند

سینماسینما، علی ظهوری‌راد: اولین فیلم بلند احسان سلطانیان داستانی متفاوت با مضمون مسائل زنان، یک تیم بازیگر حرفه‌ای و ساختاری متفاوت دارد که نوید ظهور استعداد خوبی را در سینمای ایران می‌دهد. اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه بهانه گفت‌وگویی با این کارگردان برای بررسی این فیلم و شناخت بیشتر دیدگاه این کارگردان در مورد سینمای اجتماعی شد.

آقای سلطانیان، با وجود فیلم‌های متعددی که در طول سالیان اخیر درباره مشکلات زنان در جامعه ساخته شده، شما چه دیدگاه جدیدی در مورد این مشکلات داشتید که به نظرتان می‌شد آن‌ها را در فیلم «آنها» بیان کرد و این دیدگاه شما را به ساخت این فیلم ترغیب کرد؟

فیلم «آنها» دغدغه‌های باورپذیر زنان ایرانی را در دل خود دارد. همان‌طور که اشاره کردید، فیلم‌های زیادی در مورد زنان ساخته شده است، ولی تلاش فیلم ما در متن، بازی، کارگردانی و فضاسازی فیلم ایجاد یک فضای باورپذیر از زن ایرانی در فضای اجتماعی امروز ایران است؛ با نمایش محدودیت‌هایی که زنان جامعه ایرانی دارند و تلاش برای برقراری ارتباط با مخاطبی که بتواند با این زن‌ها ارتباط برقرار کند، چون نمونه‌های عینی و بیرونی این زنان را مخاطب به‌راحتی می‌تواند در محیط خانواده خود یا اجتماع پیرامون خود ببیند. این هدف اصلی و شرط اصلی نگاهی است که نویسنده و کارگردان فیلم «آنها» نسبت به زنان جامعه ایرانی دارد.

سه زنی که در فیلم «آنها» داستان زندگی‌شان را دنبال می‌کنیم، در واقع نمایندگان سه قشر هستند؛ قشر مرفه، قشر متوسط و قشر متوسط رو به پایین، که امثال آن‌ها را به‌وفور در جامعه خود می‌بینیم. نکته‌ای که در شخصیت‌پردازی زنان فیلم «آنها» وجود دارد و از ابتدا در زمان نگارش و حتی در زمان کارگردانی و هدایت بازیگران آن را مدنظر داشتم، این بود که زنان در این فیلم با محدودیت‌های معمولی زنان جامعه ایرانی مواجه‌اند، اما با توجه به رفتارهایی که آدم‌های پیرامونی آن‌ها در داستان نشان می‌دهند، تصمیماتی را می‌گیرند که شاید زنان دیگر نمی‌توانستند این تصمیمات را بگیرند. در آن لحظات حساس که به نوعی در نقاط اوج مربوط به داستان‌های هر کدام از شخصیت‌های فیلم وجود دارد، این تصمیم‌گیری‌ها تفاوت بین فیلم «آنها» و سایر فیلم‌های دیگر مشابه آن را کامل می‌کند. نگاهی که در این فیلم هست، خارج از نگاه فمینیستی است و این مسئله باعث می‌شود مخاطبان مرد هم نسبت به این زن‌ها هم‌ذات‌پنداری بیشتری پیدا کنند و خودشان را به شرایط این شخصیت‌ها نزدیک کنند. این دغدغه اصلی و بن‌مایه ساخت فیلم «آنها» بوده، که امیدوارم این مسئله در فیلم در آمده باشد و مخاطب از نوع نگاهی که در این فیلم به زنان و مسائل آن‌ها شده، راضی باشد.

نکته جالب برای من به عنوان یک بیننده این بود که در مورد مفهوم واژه آن‌ها فقط به شخصیت‌های اصلی زن بسنده نکردید، بلکه بخشی از داستان به سمت دنیایی که این افراد را احاطه کرده، توجه دارد و بخشی از این مفهوم مربوط به مردانی است که تصمیم‌گیری‌ها و رفتار آن‌ها این زنان را به سمت تصمیم‌گیری‌های غافل‌گیرکننده که به آن اشاره کردید، سوق می‌دهد. چینش شخصیت‌های مرد و زن در کنار هم و نحوه روایت داستان‌های آن‌ها را در طول فیلم چگونه در نظر داشتید تا داستان باورپذیر شود و حداکثر شباهت را با جامعه خودمان داشته باشد؟

همه ما با این مسئله، یعنی نشان دادن واکنش مناسب، درگیریم. اعتقاد من بر این است که انسان‌ها در زندگی زمانی می‌توانند شخصیت واقعی خود را بروز دهند که افرادی که در کنار آن‌ها هستند، کارکردی مانند کاتالیزور در معادلات شیمیایی داشته باشند. در واقع نوعی نیروی محرک که انسان را به واکنش نشان دادن ترغیب کند. شخصیت برادر مهرنوش در اپیزود اول همین کارکرد را در داستان دارد. مهرنوش را در یک محدودیتی قرار می‌دهد که سبب می‌شود او در ارتباطش با شخصیت مرد دیگر داستان که به واسطه شغلش با او آشنا می‌شود، تغییراتی به وجود بیاورد، شکل آن را تغییر دهد و درنهایت تصمیم‌گیری کند. همان مرد هم باعث می‌شود مهرنوش روی پنهانی از شخصیت خود را نشان دهد که ما شاید انتظارش را نداشته باشیم.

در اپیزود دوم تصمیم‌هایی که شخصیت شهلا در انتهای داستان خود می‌گیرد، به علت وجود مردی است که با شرایط خاصی که در فیلم می‌بینیم، به عنوان شوهر در زندگی او حضور دارد. این در کنار اتفاقاتی است که پیرامون زندگی او رخ می‌دهد. قطعا مردان فیلم «آنها» در این فیلم حضور دارند تا زنان این داستان را تکمیل کنند، و این مسئله‌ای است که در زندگی هم با آن برخورد می‌کنیم. ما زمانی می‌توانیم در مورد یک شخصیت زن یا مرد اظهار نظر کنیم که واکنش‌های او را در زندگی نسبت به طرف مقابلش بررسی کنیم. در اپیزود سوم هم همین اتفاق می‌افتد و رفتارهای امیر در برابر فرزانه باعث رفتارها و واکنش‌های او می‌شود.

آن‌چه داستان را قوی و جذاب می‌کند، تحقیقات مناسب و مفصل در مورد مضمون و موضوع فیلم است. کمی در مورد سیر تحقیقاتی که شما و فیلمنامه‌نویس در جریان نوشتن فیلم از سر گذراندید و نتیجه آن را در «آنها» می‌بینیم، توضیح دهید.

واقعیت این است که سینما بدون پژوهش و تحقیق امکان‌پذیر نیست. حتی اگر داستان‌هایی زاییده تخیل ما باشد، باز هم تحقیق لازمه یک کار سینمایی، آن هم از جنس سینمای اجتماعی، است. از نظر خود من تحقیق به دو بخش تقسیم می‌شود. بخشی از آن تحقیقات میدانی است. پرس‌وجو درباره موضوعاتی که شباهت زیادی به داستان من دارد و من می‌خواهم داستانم را بر اساس آن تحقیقات و موضوعاتی که در اجتماع وجود دارد، بنویسم و کامل کنم، که این تحقیقات صورت گرفته. زمانی که در حال نوشتن این فیلمنامه بودم، نگارش اپیزود سوم آن هم‌زمان با اواخر ترم دانشگاهی بود که در آن تدریس می‌کردم. من با دانشجویان کلاس کارگردانی و تدوین داشتم و از تک‌تک آن‌ها می‌پرسیدم اگر چنین اتفاقی برایشان بیفتد، چه واکنشی نشان می‌دهند؟ و پاسخ‌هایی که این جوانان به من دادند، بسیار جالب بود. مخصوصا ‌که هر کدام از آن‌ها از گوشه‌ای از کشور به این دانشگاه آمده بودند و واکنش‌های آن‌ها اکثرا همان چیزهایی بود که شما در اپیزود سوم «آنها» می‌بینید. جالب این‌جاست که حتی اقشار مختلف اجتماعی، مثل دانشجویانی که از خانواده‌های مرفه یا خانواده‌های فقیرتر بودند، در مواجهه با سوال من واکنش‌هایی گاه یکسان و معمولا جالب نشان می‌دادند، و این بخش مهمی از اطمینان خاطر را در من ایجاد می‌کرد که این داستان می‌تواند داستانی باشد که دغدغه ذهنی بسیاری از آدم‌هاست.

خانم جنیران، همکار من در زمینه نگارش فیلمنامه، هم تحقیقات خوبی در این زمینه انجام داده بودند و ایده اصلی اپیزود‌های اول و دوم بر اساس موقعیت‌های نمایشی بود که ایشان به من پیشنهاد داده بودند. اگر باز بخواهم به اپیزود اول اشاره کنم، باید بگویم من نمونه عینی شخصیتی را که خانم مقدمی نقشش را بازی کرد، دیده بودم. وضعیت علی را پیرامون خود دیده بودم؛ این‌که بحث تقسیم ارث و تصمیماتی که در این زمینه، چه از نظر شرعی و چه از نظر قانونی، گرفته می‌شود، چقدر می‌تواند زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. باز اپیزود دوم، یعنی داستان زندگی شهلا، هم مابه‌ازای بیرونی داشت و ما دیده بودیم که زنی در چنین موقعیتی چه مشکلاتی می‌تواند داشته باشد، یا والدین همسرش چه برخوردی با او می‌کنند. این‌ها برای من مهم بود، چون می‌خواستم داستانی که می‌نویسم، از بطن جامعه خودم باشد. البته این مسئله را در مورد ژانر درام بیان می‌کنم، چون سایر ژانرها قواعد خاص خود را دارد. در مورد درام باید این اتفاق بیفتد تا داستان باورپذیر باشد. بخش مهمی از این باورپذیری بر اساس تحقیقات درست است و نمونه‌هایی که به صورت عینی و بیرونی می‌بینیم.

بخش دیگر این تحقیق به تجربیاتی که در طول سال‌های زندگی‌ام اندوخته‌ام و تجربه‌هایی که با آن روبه‌رو شده‌ام، برمی‌گردد. سه شخصیت زنی را که در فیلم می‌بینیم، به همراه وجوه شخصیتی متعددشان، در طول سالیان در اطرافم دیده بودم. حتی می‌توانم بگویم بخشی از وجوه شخصیتی آن‌ها درون خود من وجود دارد؛ با این‌که آن‌ها زن هستند و من مرد! باید در زیرمتن شخصیت‌هایی که آن‌ها را می‌پروریم، تجربیات شخصی خود را هم لحاظ کنیم، چون فراز و فرود‌های شخصیت خود را به‌خوبی می‌شناسیم و می‌دانیم در هر موقعیتی چه واکنشی از ما سر می‌زند. تحقیق شرط اول انجام کار است و خود من شخصا وقتی می‌خواهم داستانی را بنویسم، قطعا تحقیق مفصلی در مورد آن انجام می‌دهم.

فیلم «آنها» یک ساختار اپیزودیک دارد که خیلی جاها مخاطب را غافل‌گیر می‌کند. این اپیزودها به صورتی که گاه برای ما نامفهوم است، به هم متصل می‌شوند، اما وقتی به پایان فیلم نزدیک می‌شویم، هر سه این داستان‌ها در یک نقطه اوج با هم جمع می‌شوند و ما می‌بینیم این نقطه اوج، در واقع یک نقطه استیصال برای یک خانواده است که می‌تواند نمونه‌ای از هزاران خانواده کشور ما باشد. چرا شما از این ساختار اپیزودیک در فیلم استفاده کردید؟ آیا به دلیل تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب بود، یا به نظر شما این ساختار جامه مناسبی بود که می‌توانست بر تن داستان شما بنشیند و بهترین شکل روایت قصه «آنها» بود؟

اگر بخواهیم کمی در داستان فیلم دقیق شویم، سه داستانی که در کلیت روایت فیلم «آنها» هست، این پتانسیل را داشت که هر کدام تبدیل به یک فیلم مجزا شود. وقتی من می‌خواهم حرف اصلی و نوع نگاهی را که به زن در جامعه خودم دارم، به‌خوبی بیان کنم، احساس می‌کنم باید به سراغ موضوعاتی بروم که شاید هر کدام بستر یک فیلم باشد، اما وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، تاثیرگذاری بهتری دارند. همیشه فیلم‌هایی که ساختار غیرخطی و اپیزودیک دارند، مخاطب را به این سمت می‌برند که تاثیری که رفتار و عملکرد دیگران بر زندگی ما می‌گذارد، به‌شدت قابل تامل است. خود من اولین فیلمی که با این ساختار و با دقت زیاد دیدم، فیلم «۲۱ گرم» بود. بعد از آن گفتم ساختاری که آقای ایناریتو از شخصیت‌های اصلی در فیلم به مخاطب ارائه می‌کند، دقیقا به این شکل است که رفتاری که من نوعی در زندگی دارم، قطعا در زندگی اشخاص دیگر تاثیرگذار است.

این یک واقعیت است. رفتار ما در زندگی به هر شکلی که باشد، بر زندگی افراد دیگر تاثیرگذار است و این طرز فکری است که خودم با آن زندگی می‌کنم. این تبدیل به بستری برای ساختن یک داستان با ساختار اپیزودیک می‌شود. حالا ما با سه زن روبه‌رو هستیم، شاید داستان‌هایشان به‌ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند، اما به نوعی هر کدام از این زن‌ها وجه ثانویه و ثالثیه یکدیگرند. اگر به سن شخصیت‌ها دقت کرده باشید، حدود ۲۰ ساله، ۳۰ ساله و ۴۰ ساله هستند. در واقع جوان‌ترین شخصیت فیلم همان شخصیت اول فیلم است که ۴۰ سال دارد. اما شاید این شخصیت آینده اوست. این سه شخصیت زن به نوعی همدیگر را کامل می‌کنند. ما می‌توانیم بخش‌های مختلف شخصیت آن‌ها را در وجود هر کدامشان ببینیم. گرچه این نشانه‌ها مستقیم نیست، اما در ناخودآگاه مخاطب تاثیرگذار است. بخشی از انتخاب ساختار اپیزودیک بر همین اساس بود، اما این نکته هم مهم است که من نوع این روایت اپیزودیک را به ‌شکلی انتخاب کردم که مانند داستان‌های دیگر نباشد. مثلا مخالف این مسئله بودم که داستان‌ها در هم تنیده و با هم نمایش داده شوند.

نمونه‌های این مسئله بسیار زیاد است و من خواستم ساختاری متفاوت داشته باشد و شاهراه اتصال این قصه‌ها به هم بیمارستانی است که در پایان فیلم می‌بینیم. بیمارستان در این‌جا استعاره‌ای است از جایی که بیماری‌های مختلف وجود دارد و همه برای درمان به آن‌جا مراجعه می‌کنند. اما این‌که چقدر می‌توانند در آن‌جا درمان شوند و به سلامت نفس و روح خود برسند، به رفتارهایی که با آن‌ها می‌شود و مراقبتی که از آن‌ها می‌شود، بستگی دارد. ختم این قصه‌ها به بیمارستان وجوه استعاری دارد و در این‌جا افراد فقط با یک نگاه به هم گره می‌خورند؛ نگاهی که شخصیت‌ها به هم می‌کنند و نشان‌دهنده ارتباط داستان‌های آن‌ها با یکدیگر است. من به این شکل خواستم انسجام روایی را در داستان‌هایم به وجود بیاورم. از دیدگاه خودم این فیلم با سایر آثار اپیزودیک، حداقل در سینمای ایران، متفاوت است و امیدوارم مخاطبان فیلم هم از آن استقبال کنند.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 111990 و در روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت 23:38:39
2024 copyright.