سینماسینما: کیانا آذر با رسول کاهانی گفتوگویی انجام داده که در روزنامه شرق منتشر شده است. این گفتوگو را میخوانید:
رسول کاهانی، نویسنده و کارگردان تئاتر، متولد ۱۳۶۵ نیشابور، از یک خانواده هنری وارد تئاتر و سینما شده و آثار نمایشی او در حوزه کارهای رئالیست اجتماعی قابل ارزیابی است. کاهانی پیش از این نمایشهای «زبان اصلی»، «به اتفاق خانواده»، «فرق وسط»، «اسکورسیزی»، «تحت تأثیر»، «لنگ ظهر» و «شربت سینه» را روی صحنه اجرا کرده است که در تمام آنها میتوان بخشی از هویت و ویژگیهای هنری رسول کاهانی را در مقام یک نمایشنامهنویس و کارگردان خلاق و دارای امضا مشاهده کرد.
او در سال ۱۳۹۸ تصمیم به ساخت اولین فیلم بلند خود به نام «مَنگی» گرفت که اکران این فیلم از تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز شده است. این فیلم به شیوه پلان-سکانس و بدون هیچگونه تقطیعنما فیلمبرداری شده که تجربهای جالب از لحاظ شکست زمان به آینده، گذشته و حال است. هرچند پیش از این شهرام مکری در فیلم «ماهی و گربه» به چنین تجربهای دست زده بود. نسرین درخشانزاده، مهدی ضیاچمنی، داریوش رشادت، سرور پیروانی، بهزاد آقاجانی و محمود یاوری بازیگران اصلی این فیلم هستند.
چقدر در ساخت «منگی» وامدار تجربه کار در تئاتر هستید؟
من هر کاری که در تئاتر انجام میدهم به من میگویند بهشدت وامدار سینما هستم. این یک اتفاق ناخواسته است. در اینجا عکسش اتفاق افتاده، یعنی دوستانی که فیلم را دیدند میگویند در «منگی» وامدار تئاتر هستم. من یک شیوه تمرینی و یک شیوه تولیدی دارم که مخصوص خودم است و خیلی خاص و عجیبوغریب نیست. شاید همین باعث میشود که مرز بین سینما و تئاتر شکسته شود و این دو هنر به هم نزدیک شوند. در فیلم هم این اتفاق بهطور ناخواسته افتاده است. من دوست ندارم کسی به من بگوید فیلمت تئاتری است و همچین ادعایی هم ندارم اما از این اتفاق ناراحت هم نیستم اگر کسی فکر کند فیلمم وامدار تئاترهای خودم است. برایم خوشایند است.
این شیوه کارکردن چه کمکی به شما میکند؟ آیا بهعنوان کارگردان تئاتر، نسبت به کارگردانانی که در سینما گاهی به علت عدم تجربه کافی در ارتباط با بازیگر مجبور به استفاده از «بازیگردان» میشوند، تعامل بهتری با بازیگران دارید؟
این شیوه باعث میشود بازیگر تداوم حسی بهتری داشته باشد. این بزرگترین کمک به فیلمی است که به صورت پلان-سکانس فیلمبرداری شده باشد و ما با تعداد برداشتهای کمتری میتوانستیم به نتیجه برسیم که همین اتفاق هم افتاد. خوشبختانه در اولین برداشتها توانستیم به نتیجه برسیم.
چه مدت برای ضبط این پلان-سکانس ۸۰دقیقهای تمرین کردید؟
در کل حدود یک ماه تمرین کردیم، اما این یک ماه به صورت حضوری نبود؛ چون دو نفر از بازیگران -مهدی ضیاچمنی و بهزاد آقاجانی- ساکن مشهد هستند و از راه دور تمرین میکردیم.
در لوکیشن فیلمبرداری چقدر تمرین کردید؟
۱۰ روز تمرین داشتیم و بعد از این بلافاصله فیلمبرداری را شروع کردیم.
این شیوه کار با بازیگران تئاتر همچنان که حُسنهایی دارد مثل تداوم حس، معایبی هم دارد. چقدر بازیگران شما با دوربین و لنز آشنا بودند و تجربه بازیگری در قاب تصویر تا چه اندازه برایشان دشوار بود؟
اساسا تیم کمتجربهای بودیم و در ابتدا بازیگر قاب و لنز را نمیشناخت و نمیدانست کجا باید قرار بگیرد. در عین حال شیرینی این روند همین تمرینات و بهنتیجهرسیدنش است. شاید اگر بازیگر شناختهشده سر کار میآمد، این شیرینی تمرین را از دست میدادیم و به نتیجه دلخواه نمیرسیدیم. اینها همه پیشبینیهای من بود؛ اما فکر میکنم آنها مناسبترین گروه برای بازی در چنین فیلمی بودند با تمام ریسکهایی که برایم به دنبال داشت.
این فیلم از ابتدا برای نمایش در «گروه هنر و تجربه» ساخته شد؟
صددرصد.
گویا تمایل داشتید «منگی» در جشنواره فیلم فجر هم به نمایش درآید؛ اما ظاهرا شما هم با مشکلی که پیش از این گریبانگیر آقایان عباس امینی و پوریا کاکاوند شده بود، یعنی داشتن «پروانه نمایش ویدئویی»، مواجه شدید. اصل موضوع چه بود ؟
بله. خیلی دلم میخواست ولی حضور در جشنواره فجر متأسفانه دو نکته دارد؛ اولا خیلی به فیلمهای «هنر و تجربه» بها نمیدهد، دوما ما مشکل پروانه نمایش داشتیم و پروانه نمایش ما غیرسینمایی (ویدئویی) بود و شاید عجیبترین اتفاق در سینمای ما همین باشد. شرط حضور در جشنواره فجر این است که فیلمها حتما باید پروانه نمایش سینمایی داشته باشند و به همین دلیل ما جشنواره را از دست دادیم. در همه جای دنیا من فیلماولی محسوب میشوم و در سایر جشنوارهها این فیلم، فیلم اول من محسوب میشود بهجز در جشنواره فیلم فجر! امیدوارم یک بزرگتری پیدا شود و بزرگی بکند تا این مسئله حل شود.
چگونه به چنین فرمی رسیدید؟ چرا حس کردید چنین فیلمنامهای میتواند مناسب چنین فرمی باشد؟
قطعا قالب چنین متنی، چنین فرمی نیست؛ اما من در فیلمنامه به این فرم رسیدم. من در فیلمنامهای که برای خودم مینویسم معمولا فرم کار را پیدا میکنم و بعد این فرم را تمرین میکنم. اگر جواب داد ادامه میدهم وگرنه تغییرش میدهم. پلان-سکانسبودن فیلم، فضای تکرارگونه فیلم و فلشبکها و فلشفورواردها که در فیلم میبینیم چیزی بود که در فیلمنامه به آن رسیدم و نمیگویم بهترین راه ساخت چنین فیلمی این فرم است؛ اما دوست داشتم با این فرم امتحانش کنم و دنبال یک قصه اجتماعی و رئالیستی بودم که در قالب این فرم باشد نه اینکه بخواهم سخت و پیچیدهاش کنم؛ چون پلان-سکانس من خیلی ساده است.
اتفاقا به نظرم پلان-سکانس سختی است از جهت اینکه زمان به کمی قبل، اکنون و کمی بعد شکسته میشود. از بابت سهلالوصولبودن داستان میگویید ساده است؟
هم از بابت داستان روان و هم اینکه من هیچ تأکیدی برای پلان-سکانس بودن فیلم ندارم. یعنی شما بدون هیچ پیچیدگی یا تأکید خاصی فقط با حرکت دوربین به چند دقیقه قبل و چند دقیقه بعد میروید؛ وگرنه از بابت فرایند تولید و اجرا بسیار سخت بود.
یکی از بازیگران فیلم شما آقای ضیاچمنی از کارگردانهای شناختهشده تئاتر مشهد است. همکاری با او چگونه بود؟
تمام بازیگران و البته کمی بیشتر مهدی ضیاچمنی در روند نگارش فیلمنامه به من کمک کردند؛ اما در بحث کارگردانی و دکوپاژی و میزانسنی نه، ولی پیشنهادهای کمککنندهای در ارتباط با فیلمنامه داشتند که در آن شرایط سخت تولیدی، راهگشا بود و من همیشه به بازیگرانم اعتماد میکنم.
با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
شما اگر فیلم من را ببینید به وضوح نبود سرمایه در فیلم مشخص است. سرمایه این فیلم کاملا شخصی است. حتما این شرایط برای تمام دوستان و همکارانی که همچنان فیلم میسازند هم هست. چالش بعدی هم گرفتن پروانه ساخت و نمایش بود که مراحل عجیبوغریبی دارد و امیدوارم حل شود. همینطور پیداکردن تهیهکننده که سالهاست دیگران گفتهاند و گفتنش تکرار مکررات است و فکر نمیکنم به این زودیها هم این مشکلات حل شوند.
در تولید فیلم تا چه اندازه از راهنماییهای برادرتان آقای عبدالرضا کاهانی استفاده کردید؟
برادرم عبدالرضا همیشه به من غیرمستقیم کمک کرده است. او تا همین دو، سه روز پیش نمیدانست من فیلم کار کردم. زمانی فهمید که خبر اکران فیلمم در صفحات سینمایی کار میشد. من متأسفانه یا خوشبختانه هر کاری کنم کاهانیام. این خیلی سخت است. همه فکر میکنند خب برادرش عبدالرضا کاهانی است و راحت است؛ اما این موضوع بهمراتب کار را برای من نسبت به کسی که خانواده سینمایی ندارد، دشوارتر میکند.
از طرفی همین گپوگفت و معاشرت با او درباره فیلم و سینما و… غیرآگاهانه او را برایم به یک استاد غیرمستقیم تبدیل میکند که تاکنون از او خیلی یاد گرفتهام و همچنان هم یاد میگیرم.
پیش از ورود به سینما تجربهای در این حوزه نداشتید؟ آیا تجربه ساخت فیلم کوتاه یا دستیاری داشتید؟
(میخندد) هزار سال پیش! من فیلم کوتاه ساختم و حتی خودم فیلمبرداری کردم. همچنین تجربه دستیاری و برنامهریزی داشتم. فیلمنامه نوشتم، تدوین کردم ولی یک زمان بسیار طولانی فکر میکنم ۱۰ سال نبودم و تئاتر کار کردم تا اینکه سال گذشته مجددا فیلم ساختم.
این مسیر جدید تنها معطوف به سینماست یا ممکن است مجددا به تئاتر برگردید؟
الان تئاتر شرایطی برای من دارد که شخصا از لحاظ فکری نیاز دارم مدتی دور باشم و کار نکنم تا بتوانم فضای جدیدی برایش پیدا کنم و خودم را توجیه کنم که چرا باید کاری را به اجرا ببرم؛ اما قطعا تئاتر فراموشنشدنی است و کار خواهم کرد.
در شرایط عجیبی از نظر تعطیلی سینماها و شیوع بیماری کرونا فیلم شما اکران شد. چه تدبیری برای ادامه اکران در این شرایط خاص اندیشیدید؟ آیا به اکران آنلاین فکر میکنید؟
شرایط بد، پیچیده و سخت است و چارهای جز این نداشتیم. فیلم پیش از کرونا در نوبت اکران خوبی قرار داشت و صحبتهایی شده بود برای اکران نوروز و این ماجرای کرونا برنامهریزیها را به هم ریخت. فعلا نمیتوانم اکران آنلاین داشته باشم چون فیلم را به جشنوارههای خارجی فرستادیم که عموما درجه الف هستند و طبق قوانین فعلا باید برای اکران آنلاین دست نگه داریم. اعتمادکردن به سینماها و سالنهای تئاتر سخت است؛ اما اگر هرکسی از خودش مراقبت و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کند، فکر نمیکنم خیلی اتفاق عجیبوغریبی با حضور در سالنهای سینما و تئاتر و در کل شرکت در هر فعالیت هنری دیگری بیفتد.