سینماسینما، ایلیا محمدینیا:
بحران کمآبی مبحث تازهای در کشورمان نبوده و نیست، هر چند تا همین چند سال پیش بیشتر صحبت از بحران تقسیم آب در کشور مطرح بود تا کمبود منابع آبی. اما چه بحث کمبود منابع آبی باشد و چه بحران تقسیم آب، ما، یعنی بیشتر مردم این سرزمین، هیچگاه آن را جدی نگرفتیم، بهویژه کسانی که در مناطق شهری زیست کردهاند، چراکه با قطع آب حتی چند ساعت در روز که البته کمتر در شهرهای بزرگ اتفاق افتاده، ایمان داشتیم که آب بهرغم تمامی هشدارهای مقامات و نهادهای دولتی و موسسات مردمنهاد مجددا خیلی زود راهی به خانههایمان باز خواهد کرد. اما فیلم «تالان» ساخته محمدصادق دهقانی نگرش را به این مسئله تغییر خواهد داد. خطر بحران کمآبی بیشتر از آنکه فکر کنیم، به ما نزدیک است، خیلی نزدیک.
محمدصادق دهقانی ۲۶ مهر ۱۳۶۸ در بیرجند متولد شد. از ۱۰ سالگی با بازیگری در تئاتر عروسکی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارش را شروع کرد. ساخت فیلم کوتاه را با فیلم داستانی «کیک گردویی» آغاز کرد. او بهرغم جوانی در زمینه فیلمنامهنویسی، نمایشنامهنویسی، دوبله، شعر و… فعالیتهای زیادی داشته است. به بهانه اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه با این کارگردان به گفتوگو نشستیم.
فیلم «تالان» به سفارش جمعیت ناجیان آب تهیه شده است. درباره این انجمن توضیح میدهید؟
جمعیت ناجیان آب یک سازمان مردمنهاد در مشهد است. اعضای این جمعیت جمعی از نخبگان، بهرهبرداران، کارشناسان، هنرمندان و علاقهمندان هستند؛ همانطور که از نامش پیداست، یک تشکل غیردولتی است که به صورت تخصصی فعالیتهایی را در مسیر نجات آب و جلب مشارکت مردم انجام میدهد.
این جمعیت چرا دور هم جمع شدند؟
آنها دغدغههای مردم را در راستای آب شناسایی میکنند و علاوه بر پژوهش و تلاش برای آگاهسازی، با سازمانهای مرتبط با آب هم تعاملاتی دارند و شعارشان آب برای همه، آب برای همیشه است. منطقه خراسان هم که در زمینه برداشت منابع آب منطقه ضعیفی محسوب میشود.
البته وقتی فیلم «تالان» را دیدم، به نظرم رسید چندان در برداشت از منابع آبی ضعیف نباشند.
در اینکه با تمام قدرت آبها را برداشت میکنند، شکی نیست، اما همان ابتدای فیلم اشاره میشود که خراسانیها در مدیریت برداشت از منابع آب زیرزمینی بسیار ضعیف هستند و هر سال ۳۰ درصد بیشتر از آنچه وارد سفرهها میشود، برداشت میکنند.
چه شد که تصمیم گرفتند تهیهکننده فیلم شما شوند؟
آنها در پی ساخت فیلمی بودند که یکی از اعضای فعال این جمعیت، با شناختی که از بنده و آثار قبلیام داشت، امکان این همکاری را فراهم کرد. من آنها را بسیار جدی و مصمم دیدم و مجاب شدم حتما فیلمی در اینباره بسازم. پژوهش کار را شروع کردم که یک سالی صرف آن شد.
از نظرات کارشناسی اعضای جمعیت در فیلم «تالان» استفاده کردید؟
بله، تمام کسانی که مقابل دوربین قرار گرفتند، از اعضای جمعیت ناجیان آب هستند.
چرا از مسئولان دولتی در فیلم استفاده نکردید؟ نخواستند مقابل دوربین شما باشند، یا تمایلی به این کار نداشتید؟
واقعیت این است که نمیخواستیم پای دعوا و مجادله را به فیلم باز کنیم و برای جلوگیری از ابراز حرفهای متناقض تصمیم گرفتیم حرف اصلی فیلم را در قالب یک همسُرایی اجرا کنیم. جایگزین ما برای جای خالی مسئولان، اخبار روزنامهها و رسانههای مختلف بود که از زبان مسئولان انتشار یافته است.
به نظر شما این کار باعث نشده اصل بیطرفی فیلمساز خدشهدار شود؟
بالاخره هر طور هم که فیلم بسازی، باز یک کفه ترازو گاهی سنگینی میکند. من تمام سعیم را کردم تا کسی را متهم نکنم که نیاز به پاسخش باشد.
استنباط من از صحبتهای شما این است که ممکن بود آنها جوابهایی برای موضوعات مطرحشده در فیلم داشته باشند که برای مخاطبتان قانعکننده باشد و برای شما قانعکننده نباشد، درنتیجه تصمیم گرفتید به سراغشان نروید.
گمان میکنم مقصودم را بد منتقل کردم. مسئولان تنها مقصران ماجرای آب نیستند. شاید در این فیلم بیشتر از هر چیز به ضعف مدیریت پرداخته شده است، اما این بدان معناست که ریشه مشکل اساسی در همین بخش است. اما مشکل آب یک پاسخ و یک مقصر ندارد که بتوانیم آنها را به پای میز محاکمه بکشانیم و حرف آنها را هم بشنویم. آنقدر پیچیده است که اگر مخاطب را وارد این بازی اشتباه کنیم، با سردرگمی و بدون هیچ دغدغهای فیلم را ترک خواهد کرد. متاسفانه فاجعه هر لحظه به نقطه اوج خود نزدیکتر میشود و دیگر زمانی برای پاسخگویی و جنجالهای رسانهای در این زمینه وجود ندارد. به همین دلیل در فیلم به این نکته اشاره میشود که در این زمینه همه ما تقصیر داریم و مقصر اصلی، خِرَد جمعی ماست که عامل بروز چنین وضعی است.
گفتید در فیلم کسی را متهم نکردید، اما نمایندگان مجلس در سال ۱۳۸۹ را که قانون تعیین تکلیف چاه آب را مصوب کردند، مورد عنایت و عتاب خود و کارشناسان جمعیت ناجیان آب قرار دادید. همین امر باعث شد مخاطب احساس کند با یک فیلم یکجانبهنگر مواجه است.
من انتقاد از قانونی را مطرح میکنم که تمامی کارشناسان و پژوهشگران سالهاست آن را رد کردهاند و این قانون هیچ طرفداری که بتواند به شکل منطقی از آن دفاع کند، ندارد. شما فرض کنید دو نفر نماینده را هم جلوی دوربین بیاورم. غیر از این است که آن دو را جلوی سیبل انتقادات قرار دادهام و علاوه بر متهم کردن ایشان، نتوانستهام حرف سایر نمایندگان را نیز بشنوم؟ پس چه بهتر که حرف منطقی را که بر پایه پژوهش قابل استناد است، رک و پوستکنده در اختیار مخاطب قرار دهم.
اما قضاوت کردید؟
در تمام فیلم تلاش کردم به هر مسئلهای دو سویه نگاه کنم. نه، قضاوت نکردم. در سکانسی به مبحث کنتورگذاری چاهها اشاره میکنیم که چقدر کار باارزش و خوبی است، و از سویی میگویم این ایرادات اساسی را هم دارد. پس من هم به وجه منفی و هم مثبت کارها در فیلمم پرداختم.
نوک تیز انتقادات شما دولت و مدیران دولتی بود. در فیلم هم مشخص است شما کاملا در کنار مردم قرار دارید؛ همان مردمی که بعضا سوءاستفادههای آنها از منابع آبی و حفر چاههای غیرقانونی باعث شکلگیری بحران شده است. تا جایی که از یک جایی از فیلم احساس کردم مسئله شما دیگر بحران آب نیست.
بههرحال کشاورزان طرف اصلی منابع آب و مسائل پیرامون آن اعم از سود و زیان آن هستند. من برای تولید این فیلم با آنها زندگی کردم. مهمترین معضل ما در مسئله آبها اضافه برداشت آن است. اگر کشاورزی از منابع آبی اضافه برداشت میکند، چرا این کار را میکند؟ من نمیخواستم بگویم اضافه برداشت صرفا کار بدی است. میگویم معیشت آنها را تامین کنید تا اضافه برداشت نکنند. در طول تحقیقم دیدم جاهایی که این تامین صورت گرفته، اضافه برداشت کمتری اتفاق میافتد.
چرا این بخش که به آن اشاره داشتید، در فیلم نیست؟ مشکلم با فیلم شما این است که طرح موضوع میکنید، اما پیشنهادی ارائه نمیکنید.
شما اگر به سکانس کنتورگذاری در فیلم مراجعه کنید، میبینید که بهصراحت از معیشت کشاورز حرف زدهایم. گرچه عمیقا معتقدم کار مستندساز پیشنهاد دادن نیست.
بله، با شما موافقم، اما این در موقعی کاربرد دارد که مستندساز موضع نداشته باشد. یعنی در طرح یک معضل که دو سو دارد، بیطرفانه برخورد میکند. اما شما نسبت به موضوع فیلم از قبل موضع دارید.
مثالی میزنید؟
بله، جایی در فیلم به تصویب قانون تعیین تکلیف چاههای فاقد پروانه تا پیش از سال ۸۵ اشاره میکنید و ما مجلس را میبینیم که در آن با برگرداندن فیلم معکوس حرکت میکنند. این یعنی شما موضع دارید. به همین جهت هم از جانب شما یا کارشناسان مخالف طرح انتظار پیشنهاد هم دارم.
من هر پیشنهادی را به عنوان مستندساز در فیلم مطرح کنم، قطعا موافقان و مخالفان آن در مقابل فیلم قد علم میکنند. من در جایگاهی نیستم که پیشنهادی مطرح کنم. تنها با ساختاری که برای فیلم معین کردهام و اعتماد به حرفهای کارشناسان که البته همسو با تحقیقاتم است، در گوشههایی از فیلم موضعم را اعلام میکنم تا فیلم از یک زاویه دید و نگاه برخوردار باشد. اصلاح قانون کارِ نمایندگان مجلس است نه کار فیلمساز. او فقط میتواند معضل را بزرگ کند و در مقابل چشمان نماینده قرار دهد تا او بلکه به خود بیاید و حرکتی بکند. البته در این مورد خاص فکر نمیکنم نمایندهای در مجلس باشد که موافق این قانون باشد.
پس چرا تصویری از آنها در فیلم نیست که به این موضوع اشاره کنند؟
اگر صحبتهای مسئولی را نشان میدادم، ممکن بود مسئولی دیگر مدعی باشد حرف آن مسئول را قبول ندارم. و همین باعث میشد دردسری که برای فیلمهای محیط زیستی در سالهای اخیر روی داده است، برای فیلم «تالان» هم تکرار شود. قبل تولید فیلم تمامی فیلمهای مربوط به آب را نگاه کردم که در ورطه تکرار نیفتم. موافق حرف شما نیستم که با موضع شخصی به موضوع پرداختم. در سراسر فیلم سعی کردم هر کسی را که در شکلگیری بحران آب دخیل بوده، از کشاورز تا شاه و حکومت قبلی و حتی وزارت نیرو، نشان دهم.
درباره نگاه شما به کشاورزان اینگونه نبود. شما کاملا جانبدارانه به آنها نگاه کردید. حال آنکه بخشی از معضل بحران آب ناشی از سوءرفتارهای آنها هم هست. هر وقت دوربین به سوی آنها رفت، نگران بسته شدن چاه غیرقانونی خودشان بودند که حال خرج زندگی را چگونه فراهم کنند و…
در دو سکانسی که از کشاورز حرف میزنیم، در ابتدای سکانس گفتهایم که اشتباه، اشتباه است و خاطی باید تنبیه شود. اما در ادامه به ریشهیابی این قضیه پرداختهایم که چرا کشاورز چاه غیرمجاز میزند، یا چرا اضافه برداشت میکند؟ ما در شهر با شیر آبی که باز
میشود، زندگی میکنیم و با حقوقی که سر برج میآید، اما یک کشاورز زندگیاش وابسته به آب است. ما باید مدیریتش کنیم که درست از آب استفاده کند.
تا پیش از پیشنهاد جمعیت ناجیان آب برای تولید فیلم چقدر مسئله آب برایتان مهم بود؟ اصلا فکر میکردید چنین بحرانی وجود داشته باشد؟
نه، من هم مثل خیلیهای دیگر در شهر درباره بحران آب شنیده بودم؛ اینکه کمبود منابع آبی هست و ما در منطقه خشکی زندگی میکنیم. اما وقتی از نزدیک با این بحران آشنا شدم، همه چیز برای من تغییر کرد. متوجه شدم بخش عمدهای از اتفاقات در بخش کشاورزی در حال روی دادن است. اما بدانید که ماجرا خیلی هولناکتر از چیزی است که شما در فیلم میبینید.
چرا صرفا به موضوع کمآبی و بحران آب در خراسان پرداختید؟ درحالیکه این موضوعی فراگیر در بیشتر استانهای کشور است.
این فیلم ابتدا قرار بود بر کل ایران تمرکز داشته باشد، اما بعد تصمیم گرفتیم جغرافیای کار را کمی محدودتر در نظر بگیریم تا بتوانیم به آمار واقعیتری برسیم. بااینحال وقتی کمی بیشتر تحقیق کردیم، متوجه شدیم بحرانیترین آبهای زیرزمینی در زمینه اضافه برداشت در همین استان قرار دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم موضوع فیلم را بر استان خراسان متمرکز کنیم.
هزینه تولید فیلمی چون «تالان» که بیش از یک سال پژوهش آن به درازا کشیده شد، بالاست. جمعیت ناجیان آب به عنوان یک نهاد مردمی نمیتواند از عهده تامین منابع مالی برآید و بهحتم شما و گروه سازنده دستمزد اندکی برای تولید گرفتید. چرا برای هزینه ساخت فیلم به سراغ مرکز گسترش سینمای مستند نرفتید؟
علاوه بر اینکه عملا دو سال درگیری کار در این پروژه باعث شد درآمدی نداشته باشیم، من و خیلی از عوامل تولید فیلم دستمزدی بابت کارمان نگرفتیم. همچنانکه میدانید، سرمایهگذار دولتی نگاه خودش را به موضوع فیلم دارد. بهویژه مرکز گسترش سینمای مستند که فیلم را برای جشنواره نپذیرفت.
چرا؟
به مدیر مرکز نامه زدم که قصدم حضور در مسابقه نیست. مهم دیده شدن یک فیلم محیط زیستی است. اجازه دهید در حین برگزاری جشنواره یک بار فیلم برای مردم نمایش داده شود. گفتند پیگیری میکنیم، اما هیچوقت هیچ اتفاقی نیفتاد.
فیلم «تالان» اثری پژوهشمحور است. درباره شیوه کارتان در موضوع بحران آب کمی توضیح دهید.
پروسه پژوهش در فیلم خیلی طولانی بود، یعنی از زمان شکلگیری ایده تولید فیلم تا همین الان پژوهش ادامه دارد. برای نمایش فیلم در هنر و تجربه بخشهایی از نسخه اصلی را حذف و با توجه به تکمیل پژوهش صحنههای دیگری به فیلم اضافه شد. من در حقیقت ابتدا فیلم را ساختم و بعد فیلمبرداری کردم.
کمی در اینباره توضیح دهید.
من هر ماه یکی دو بار به مشهد سفر میکردم و جلسات چند ساعته با مشاوران داشتم. بعد تمام ماجرای پیچیده آبهای زیرزمینی مفصل در اختیار من قرار گرفت. مهمترینهایش را انتخاب و بر اساس آن پرسشهایی را طراحی و با آنها مطرح کردم. اضافات را گرفتیم تا بتوانیم به یک ریتم مناسب در مصاحبهها برسیم. بخش عمدهای از پژوهش از منابع آرشیوی میآمد. کتابها و مقالات و روزنامههای زیادی را مطالعه کردم. تقریبا آرشیو تمام روزنامهها و خبرگزاریها را که مربوط به مسئله بود، مورد مطالعه قرار دادم. از بین آنها ۱۰۰۰ خبر و بعد ۱۰۰ و درنهایت ۲۰ تا ۳۰ خبر در فیلم گنجانده شد.
پژوهش را بهتنهایی انجام میدادید، یا یک گروه در اختیار داشتید؟
پژوهش را بهتنهایی انجام دادم، اما مشاورانم اعضای جمعیت ناجیان آب بودند.
چه مدت صرف پژوهش «تالان» شد تا به مرحله نوشتن فیلمنامه رسید؟
نزدیک به شش ماه صرف پژوهش اولیه کار شد. من معمولا سه فیلمنامه برای کارهایم مینویسم. یک فیلمنامه اولیه، یک فیلمنامه زمانی که پروسه تدوین شروع میشود و یک فیلمنامه هم بعد از مرحله راف کات آماده میکنم.
به نظرم داشتن فیلمنامه اولیه و بعد فیلمنامه پیش از تدوین و فیلمنامه بعد از راف کات باعث شده تدوینگر فیلمتان، خانم محدثه گلچین عارفی، که پیشتر در فیلم «بزم رزم» نشان داده بود چگونه میتوان فیلمی گفتوگومحور را به نحوی تدوین کرد که هم ریتم خوبی داشته باشد و هم میزان بالای گفتوگوها برای مخاطب خستهکننده نباشد، در فیلم شما هم تناسب خوبی بین سکانسها ایجاد کند، به نحوی که مخاطب مجاب شود تا انتهای فیلم با آن همراه شود. نگران نبودید گفتوگومحور بودن فیلم در کنار استفاده از کمیک موشن و گفتار متن فیلم را به سمت و سوی آثار رایج مستندهای تلویزیونی ببرد؟
نگران اینکه مستندی همچون مستندهای رایج تلویزیونی بسازم، نبودم. معتقدم جایگاه فیلم مستند تلویزیون است. جایگاه مستند در ایران سینما نیست. مجبوریم در سینما فیلمهایمان را اکران کنیم، به همین جهت برای من خیلی مهم نبود شبیه فیلمهای دیگر تلویزیونی شود. برای من مهم این بود که مخاطب از فیلم خسته نشود و چشم از صفحه نمایش برندارد. اینکه حتی در جشنوارهای باشد یا نباشد، اصلا مهم نبود.
ما درباره ساختار فیلم صحبت میکنیم، وگرنه من هم معتقدم جایگاه اصلی فیلم مستند تلویزیون است.
ما دیگر به آن مستند تلویزیونی نمیگوییم. آنها برنامه تلویزیونی هستند که در جایگاه دیگری قرار میگیرند. اما نکته در اینجاست که اگر مستندی مصاحبهمحور باشد، یا دارای گفتار متن باشد، به زعم بعضی دستاندرکاران جشنوارهها مستند تلویزیونی است. در صورتی که به زعم من فیلم، فیلم است و اگر مخاطب آن را مشتاقانه تا انتها همراهی کند، ماجرا تمام است. تلویزیونی و سینمایی و هنری و جشنوارهای اصطلاحاتی است که عدهای برای تحمیل سلایق شخصی خودشان باب کردهاند و از ریشه اشتباه است.
آیا موفق شدید فیلم را برای مدیران دولتی دستاندرکار مسئله آب نشان دهید؟
بله، مشاور وزیر نیرو در مراسم رونمایی فیلم در جمعیت ناجیان آب در مشهد حضور داشتند و سخنرانی کردند. مدیران منابع آب زیرزمینی هم فیلم را دیدند و از اکران آن استقبال کردند. هرچند خودشان جلوی سیبل انتقادات در این فیلم قرار دارند.
سکانسی در فیلم بود که پیرمردی با شاخه خشکی در دست در نمایی دور درباره چاهی صحبت میکند که نزدیک به ۱۰۰ میلیون خرجش کرده و حالا به لحاظ قانونی امکان استفاده از آن را ندارد. بغض میکند و از کادر خارج میشود. این فاصله دوربین از پیرمرد که نخواستید بغض و گریهاش را نشان دهید، به نظرم سینماییترین و در عین حال تاثیرگذارترین سکانس «تالان» بود. این صحنه اتفاقی گرفته شد، یا آن را بازسازی کردید؟
در فیلم خیلی اهل اینکه بغض و گریه در آن داشته باشم، نبودم، وگرنه سکانسهای زیادی داشتم که کشاورزان در حال گریه هستند، اما عمدا از آنها استفاده نکردم. از ابتدا با فیلمبردار قرار گذاشتم لنز مصاحبهها با کشاورزان لنز واید باشد که ابتدا آن محیطی را که کشاورزان در آن زندگی میکنند، نشان دهد. از طرفی میخواستم فاصلهام را با کشاورزان، به عنوان کسانی که به مسئله بحران آب دامن میزنند، حفظ کنم. در این سکانس که اشاره کردید، من با کشاورز نزدیک به دو ساعت حرف میزدم و تلاش داشتم احساساتش را تحریک کنم و همزمان فیلمبرداری هم میکردم. همه آنچه دیدید، اتفاق افتاد.
سکانس درگیری با کشاورزان و بولدوزری که در حال تخریب چاه است، خیلی تاثیرگذار بود. این صحنهها آرشیوی بود، یا اتفاقی توسط دوربین شما ضبط شد؟
از آرشیوی که به دست آوردم، استفاده کردم.
درباره سکانس گوسفندی که در شیار حاصل از فرونشست زمین گیر کرده بود هم کمی توضیح دهید.
ما برای فیلمبرداری به آن منطقه رفته بودیم که از این شکاف ایجادشده و کارشناسی که پیرامون آن میخواست حرف بزند، فیلم بگیریم، که صدابردارمان گفت چیزی در میانه شکاف تکان میخورد و متوجه شدیم گوسفندی در عمق ۲۰ متری زمین است. یک صبح تا ظهر تلاش کردیم آتشنشانی را به آن محل بیاوریم، که صحنههای آن در فیلم آمده است.
در چند سکانس اشاره میشود که مردم به خاطر کمآبی به شهرها و حاشیه شهر مهاجرت میکنند. در حقیقت استنباط شما این بود که اگر آب باشد، این اتفاق نمیافتد، درحالیکه در شهرهای شمالی کشور که آب هم هست، مهاجرت از روستا به شهر شدت دارد و نمیتوان آن را ناشی از نبود آب دانست.
در مناطق کویری و جاهایی که خشکسالی است، اکثر مهاجرتها ناشی از کمبود منابع آب است. درباره مناطق شمالی کشور مطالعهای نکردم.
جایی بحث داعش را داشتید. اینگونه از فیلمتان استنباط میشود که بحران آب در درعا باعث بروز داعش شد، درحالیکه پیدایش داعش به خاطر کمبود آب نبود و از طرفی داعش در عراق شکل گرفت نه در درعای سوریه.
البته من نگفتم داعش به خاطر کمبود آب شکل گرفت. گفته شد که به خاطر اعتراضات مردم و جوانانی که به جهت کمآبی مجبور به مهاجرت به درعا و اطرافش شدند و برخورد نامناسب حاکمیت سوریه اعتراضات داخلی قوت گرفت و پای داعش به آنجا خیلی راحت باز شد. در واقع یکی از مسائلی که باعث بروز مشکلات شد، مسئله کمآبی و پدیده مهاجرت است.
سکانس افتتاحیه شما با تصاویر روستایی خالی از سکنه به نام «ایدو» به جهت کمبود منابع آب شروع میشود. در کنار تصاویر و گفتار متنی که بهخوبی در این سکانس استفاده میشود، ما صدای پرندگان خوشآوازی را میشنویم که بهشدت با تصویر خشکسالی و روستای خالی از سکنه در تضاد است. پرندگان خوشصدا عموما در جایی هستند که آب و آبادانی باشد. تعمدی در این کار بود، یا سهوا این صداگذاری انجام شد؟
تعمدی در این وجود دارد. این صداگذاری این امر را تشدید میکند که اینجا همه چیز، حتی پرندگان، هستند و آدم نیست.
با وجود اینکه «تالان» فیلم تلخی است، اما شما کاملا با نگاهی امیدوارانه آن را به پایان رساندید.
جدا؟
بله، نگاه کنید، در ابتدای فیلم درون یک قنات بهظاهر خشک و تاریک مردی روستایی با چراغ قوه در بخش خشک قنات راه خود را میرود و در انتهای فیلم همان مرد روستایی به آب و سپس به روشنایی میرسد و این یعنی امیدواری به آینده. آیا خودتان به آینده خوش پایان بحران آب امیدوارید؟
بله، و اگر این حس به شما منتقل شده، یعنی من کارم را درست انجام دادهام. به خاطر اینکه زمانی که بخشهای قنات را فیلمبرداری میکردم، آن سکانس را به همین منظور گرفتم. به نظرم چیزی و چارهای به جز امیدواری وجود ندارد.
به نظرم مشکل اصلی ما نه کمبود آب، که مسئله تقسیم آب است. اما در فیلمتان بیشتر به کمبود آب اشاره دارید.
همین الان هم به جز تقسیم آب با بحران کمبود آب هم مواجهیم. وقتی در خراسان هر سال ۳۰ درصد بیشتر از آنچه وارد زمین میشود، برداشت میکنیم، یعنی نهتنها تمام آب را برداشت میکنیم، بلکه ۳۰ درصد هم از سرمایهای که صدها سال ذخیره کردهایم، برمیداریم. این برداشتهای سالانه بیش از هر چیز خراسان و ایران را با کمبود آب مواجه کرده است که در سالهای آینده نمود عینی آن را بیشتر لمس خواهیم کرد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه