ایمان افشاریان، نویسنده و کارگردان تئاتر میگوید: «گمان میکنم ما و کسانی که اهل هنر هستند انگار برای این مملکت آدمایی زیادیاند. انگار بچههایی ناخواستهایم که هر چقدر هم بر سرمان میزنند و نه تنها پول توجیبیای نمیدهند که از پولی هم که خودمان درمیآوریم چیزی کسر میکنند، همچنان زندگیمان را میکنیم!»
به گزارش سینماسینما، «فرانکنشتاین» نام نمایشی است که این روزها ایمان افشاریان در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برده است. نمایشی که افشاریان متن آن را از رمانی به همین نام، نوشته مری شلی، نویسنده انگلیسی اقتباس کرده است.
افشاریان در اجرایش از «فرانکنشتاین»، نقش دانشمند جاهطلب را که نامش بر رمان گذاشته شده، به پژمان جمشیدی سپرده است و نقش هیولایی را که او میآفریند به بانیپال شومون، تا در کنار دیگر بازیگران آفریننده داستان زیر باشند: «دانشمند جاهطلبی با استفاده از کنار هم قرار دادن تکههای بدن مردگان، جانوری زنده به شکل انسان اما با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی، میسازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیههای ناشی از دوختن به چشم میخورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارتهای او فرار میکنند. هیولایی که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.»
دشواری امر اقتباس و تبدیل کردن رمان به نمایشنامه که افشاریان پیشتر در «جنایت و مکافات» نیز تجربهاش کرده بود، چرایی انتخاب پژمان جمشیدی برای بازی در نقش فرانکنشتاین و سهم شهرتش در این انتخاب، تجربه اجرا در سالن اصلی بعد از بازگشایی مجدد آن در پی تعطیلی برای تعمیراتی که «نو شدن سالن اصلی به دست متخصصان جوان ایرانی» خوانده شد، افزایش قیمت بلیت سالن اصلی و رساندن میانگین آن به ۷۳ هزار تومان و سقفش به ۹۰ هزار تومان به درخواست گروه اجرایی، ناچاری پرداخت ۹ درصد از کل مبلغ فروش گیشه تحت عنوان «مالیات بر ارزش افزوده» و آنچه در پی احتمال لغو معافیت مالیاتی هنرمندان پیش آمد مسائلی بود که در گفتوگو با افشاریان مطرح شد. گفتوگویی که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
در روزهای اخیر در گفتوگوی دیگری با شما خوانده بودم که روند تبدیل رمان «فرانکنشتاین» به نمایشنامه دو سال طول کشید. میخواهم کمی از این روند دشوار که پیشتر در «جنایت و مکافات» نیز تجربهاش کرده بودید برایمان بگویید.
من برای این کار دو سال زمان گذاشتم. زمانی که برای اولین بار رمان «فرانکنشتاین» را خواندم و فیلم «فرانکنشتاین» به کارگردانی کنت برانا مربوط به سال ۱۹۹۴ را دیدم که فکر میکنم وفادارترین نسخه به رمان بود تلاش کردم به این سوال جواب دهم که چه چیزی در این رمان مرا قلقلک میدهد و وادارم میکند به نمایشنامه تبدیل و اجرایش کنم؟ مسئله اصلی برای من این بود که دغدغه خودم را در این اثر پیدا میکنم یا نه؟ زمانی که این دغدغه را پیدا کردم شروع به دوباره خواندن رمان و خواندن آن به صورت مُدام کردم. این خواندن مُدام با گشتن به دنبال نسخه صوتی رمان همراه شد و چون نیافتمش، مادرم زحمت این کار را کشید و فایلی صوتی از آن به من داد. من این فایل صوتی را به صورت مُدام در ماشین، در خانه و… گوش میدادم تا بدانم چطور میتوانم روند تبدیلی را که به آن اشاره کردید طی کنم.
نگارش اولیه نمایشنامه «فرانکنشتاین» یک سال و نیم پیش آغاز شد و در نهایت به چیزی رسید که الان هست. ذکر این نکته لازم است که در دوره تمرین، زمانی که آنچه الان هست را برای بازیگران میفرستادم که بخوانند باید خودم را هم به آن سنجاق میکردم. چون من در قالب اجرای روی صحنه به آن نگاه میکردم و متن برایم کنار تصاویری معنا مییافت که اکنون روی صحنه میبینید و به عنوان مثال اگرچه توضیح صحنهام در متن ناقص بود اما در ذهنم میدانستم که روی صحنه چه طور انجامش خواهم داد.
نمایشنامه اولیه بدون توضیح صحنه نوشته شد و در آن فقط دیالوگها را میبینید، چون من مُدام در ذهن خود با توجه به ذهن مالیخولیایی فرانکنشتاین در حال طراحی ورود و خروجها و درهم تنیدن داستانها بودم و اگر قرار باشد روزی متن آن را چاپ کنم به توضیح صحنه مبسوطی نیاز دارد.
اشاره کردید تلاشتان پاسخ دادن به این سوال بود که چه چیزی در این رمان شما را قلقلک میدهد و وادارتان میکند به نمایشنامه تبدیل و اجرایش کنید؟ پاسخی که برای این سوال یافتید چه بود؟
چیزی که من به دنبالش بود به شکلی کوتاه در قالب یادداشت کارگردان در بروشور آمده است. این که خلق هیولا چه طور اتفاق میافتد و هر کدام از ما مسئول خلق کدام هیولاها هستیم؟ این چیزی بود که میتوانستم برایش مابهازایی امروزی پیدا کنم.
با توجه به انتقاداتی که پیشتر در مصاحبهای دیگر در مورد بازیگرسالاری مطرح کرده بودید و مشخصا گفته بودید: «الان دخل و خرج نمایشها با هم نمیخواند، شما نمیتوانید سالن را بدون چهرهها پر کنید، نمیتوانید چهرهای بیاورید و به او برای هر شب رقمی بالا دستمزد ندهید.» اگر بخواهیم انتخاب بازیگرانتان را با دیدی انتقادی بنگریم، انتخاب پژمان جمشیدی را چه میزان میتوان به شهرتش و تواناییاش در پر کردن سالن نسبت داد؟
این مسئله را این گونه برایتان توضیح میدهم؛ انتقاد من از بازیگرسالاری این نیست که بازیگری از سینما وارد تئاتر نشود یا روی صحنه تئاتر رفتن فقط حق بچههای تئاتر باشد، ابدا چنین چیزی نیست. به نظر من همانطور که یک بازیگر بعد از پشت سر گذاشتن تجربیاتی و دورانی میتواند بدون این که کسی او را بشناسد نقش اصلی یک تئاتر یا یک فیلم سینمایی را بازی کند، برعکسش هم صدق میکند. منظور من این نیست که اگر کسی ستاره یا سلبریتی سینما یا تلویزیون میشود نباید وارد عرصه تئاتر شود.
اشاره من به توقعی است که این نوع بازیگرها ایجاد میکنند. من اگر با پژمان جمشیدی کار کردم به این دلیل بود که پژمان با من این گونه برخورد نکرد و اتفاقا بسیار صادقانه و دغدغهمند پای کار ایستاد. علیرغم برخورد بازیگرانی که گمان میکنند نباید زمانی طولانی تمرین کرد و سر و ته ماجرا باید زودتر هم بیاید، بسیار دغدغهمند بود و تلاش زیادی کرد. او در طول یک ماهی که با ما تمرین کرد کار بسیار دشواری انجام داد و هوشمندانه پیش آمد.
من بعد از «جنایت و مکافات» شروع به نوشتن «فرانکنشتاین» کردم و بازیگری که برای حضور در این اجرا با او قرار گذاشتم، مهدی پاکدل بود اما به واسطه جابهجایی زمان اجرا به دلیل آغاز تعمیرات سالن اصلی و قرارداد داشتن او برای کاری دیگر، طبیعتا نمیتوانستم او و دیگران را منتظر قطعی شدن زمان اجرایم نگه دارم.
بعد از او با بازیگرانی دیگر برای ایفای نقش فرانکنشتاین گفتوگو کردم و متوجه شدم ما کجا ایستادهایم! کسانی که برایشان مهم نبود ظرفیت سالن چقدر است و قیمت بلیت چقدر و استقبال تماشاگر چقدر. تنها چیزی که برایشان مهم بود این بود که فلان مبلغ را به عنوان دستمزد میخواستند و اهمیتی نداشت که پرداخت آن مبلغ با دخلوخرج گروه جور درمیآید یا خیر. این چرخه مریضی است که بعضی گروههای تئاتری، بعضی اسپانسرها و بعضی پولهایی که پشت ماجرا بوده باعث آن شدهاند. من اگر در کارم از ایمان افشاریان استفاده کردم و فرضا ۱۵ میلیون به او دادم طبیعتا هنگام بستن قرارداد بعدی میپرسد چطور در کار قبلی به من ۱۵ میلیون دادند، در این کار هم باید بدهند!
منظور من از بازیگرسالاری چهره بودن یا نبودن نیست، اما بازیگران چهرهای هستند که توهمی برایشان به وجود آمده است و چرخهای مریض به وجود آوردهاند. ما نمایشی را اجرا میکنیم و از روز اول میدانیم که قرار است ضرر کنیم! یعنی در بهترین شرایط که ۷۰ درصد سالنمان پر باشد در حال ضرر دادنیم چون هیچ حمایتی از هیچ کجا نمیگیریم. از چاپ پوستر و بروشور تا اجاره پلاتو و پول چای، از صحنه و دکور تا دستمزد طراحانش همه چیز بر عهده گروه است و اینها را که در نظر میگیریم به این نتیجه میرسیم که دخلوخرج یک گروه تئاتری ابدا با هم جور درنمیآید. پس چرا تئاتر کار میکنیم و به چه قیمتی؟! مسئلهای که برای من پیچیده است و هنوز هم روشن نشده این است.
من نمیدانم بعد از ماجراهای خصوصیسازی تئاتر چه اتفاقی رقم خورد که همه چیز برعکس شد، ما قبلا حمایت خوبی را از طرف ادارهکل هنرهای نمایشی شاهد بودیم، چه به لحاظ سوبسید، چه به لحاظ قراردادهای تیپ و چه به لحاظ امکاناتی که در زمینههای مختلف از جمله چاپ پوستر و بروشور، کارگاه دکور، کارگاه خیاطی و آرشیو لباس در اختیارمان میگذاشت در حالی که اکنون هیچ کدام اینها وجود ندارد.
رقمهایی که در حال حاضر خرج میشود اعدادی وحشتناکند. هزینهای که صرف لباسهای نمایش «فرانکنشتاین» شد چیزی نزدیک به ۲۵، ۲۶ میلیون تومان بود در حالی که قبلا چنین اتفاقی نمیافتاد و ادارهکل هنرهای نمایشی در این زمینه به ما کمک میکرد، به ما خیاط میداد و در کنارش به آرشیو لباس دسترسی داشتیم. اینها چیزهایی بوده که قبلا داشتهایم و الان نداریم اما همچنان کار میکنیم چون پوستمان خیلی کلفت است.
شما اولین گروهی بودید که بعد از تعمیرات سالن اصلی در آن روی صحنه رفتید. با توجه به آنچه در خصوص بهبود و نوسازی امکانات این سالن و از جمله ماشینری آن گفته شد، این امکانات را چطور ارزیابی میکنید؟
مسلما سالن اصلی تغییراتی کرده است که از جمله آنها میتوان به ماشینری دیجیتال اشاره کرد که میشود برایش برنامهریزی کرد که چه زمانی و با چه سرعتی حرکت کند و امکانات در اختیار طراحان صحنه را افزایش میدهد تا بتوانند نگاهی موثرتر به دکور داشته باشند.
من نیز براساس مختصات اجرایم از این امکانات استفاده کردم و از آن راضی بودم.
سعید اسدی مدیر مجموعه تئاترشهر در بخشی از جلسهای که روز سهشنبه ۱۲ آذر با عنوان «هماندیشی هنرمندان تئاتر و نمایندگان مجلس شورای اسلامی» برگزار شد و حاضرین در آن به مسائلی چون بودجه اندک هنرهای نمایشی و ضرورت ادامه یافتن معافیت مالیاتی هنرمندان پرداختند، در خصوص افزایش قیمت بلیت سالن اصلی مجموعه تئاترشهر گفت: «گروهی که در سالن اصلی روی صحنه میرود درخواستش این بود که میانگین قیمت بلیتش ۷۳ هزار تومان باشد و این ناگزیری چیزی نیست که مجموعه تئاترشهر بخواهد و چیزی نیست که گروه بخواهد، اجباری است که راه دیگری نمیگذارد.» این افزایش قیمت بلیت و رسیدن سقف آن به ۹۰ هزار تومان را که توسط گروه شما اتفاق افتاد چگونه ارزیابی میکنید و میتوان آن را با ناچاری پرداخت ۹ درصد از کل مبلغ فروش گیشه تحت عنوان «مالیات بر ارزش افزوده» مرتبط دانست؟
ما بعد از توافق بر سر قیمت بلیت بود که متوجه شدیم قرار است ۹ درصد از کل مبلغ فروش گیشه تحت عنوان «مالیات بر ارزش افزوده» کسر شود و بر محاسبات مالیمان هم تاثیرگذار بود.
در مورد افزایش قیمت بلیت، سوالی ساده میپرسم. سال گذشته که «ملاقات» آقای پارسا پیروزفر با سقف بلیت ۷۰ هزار تومان اجرا شد قیمت یک سطل ماست چقدر بود و امسال که «فرانکنشتاین» با سقف بلیت ۹۰ هزار تومان اجرا میشود همان سطل ماست چقدر است؟ در نمایش «جنایت و مکافات» هزینه مجموع لباسها شش میلیون تومان شد و اکنون ۲۶ میلیون تومان! این تفاوت در همه چیز وجود دارد. من باید خرج کنم و نمیتوانم از کیفیت کارم کم بگذارم و بگویم فلان چیز را نمیخواهم چون هزینهاش زیاد است. در نظر بگیرید که ما قبلتر پوستر را با چه هزینهای چاپ میکردیم و الان با چه هزینهای؟ تبلیغاتمان قبلتر با چه هزینهای انجام میشد و الان با چه هزینهای؟ همه چیز تغییر کرده است و به نظر من قیمت بلیت اجراهای سالن اصلی همچنان پایین است. شما در تالار وحدت دو برابر این مبلغ را باید بپردازید اما چون این جا مکانی دولتی است تلاششان این است که نرخ را روی رقمی معقول نگه دارند.
آیا این رقم با توجه به شرایط اقتصادی فعلی برای بلیت نمایشی که گروهی ۳۰ نفره، چهار، پنج ماه برای روی صحنه بردن آن تلاش کردهاند و زحمت کشیدهاند، زیاد است؟
ماجرای مالیات گرفتن از قشر هنرمند نیز باید براساس اصولی پیش برود و میزان درآمد باعث شود که بدانیم از چه کسی مالیات بگیریم و از چه کسی نه. چیزی که مسلم است این است که مورچه چیست که کلهپاچهاش چه باشد؟! درآمد منِ نوعی در طول سال چقدر است که بخواهم درگیر لغو معافیت مالیاتی هم باشم یا نباشم؟ به عنوان مثال من از تیرماه تمریناتم را با گروهی ۲۵، ۲۶ نفره آغاز کردهام و قرار است تا اواخر دی هم روی صحنه باشیم و اگر میزان دستمزدها را بشنوید خندهتان خواهد گرفت که واقعا ما به واسطه تمرین و اجرا در این بازه زمانی قرار است این میزان دستمزد بگیریم؟! و حالا باید بدویم دنبال این که لطفا از ما مالیات نگیرید؟! این بیمهری بزرگی است و گمان میکنم ما و کسانی که اهل هنر هستند انگار برای این مملکت آدمایی زیادیاند و برخوردها طوری است که اگر بشود کار نکنیم. احساس من این است که بچههای ناخواستهای هستیم که هر چقدر هم بر سرمان میزنند و نه تنها پول توجیبیای نمیدهند که از پولی که خودمان درمیآوریم هم چیزی کسر میکنند، همچنان زندگیمان را میکنیم!
و نکته پایانی.
چیزی که دلم میخواهد بگویم این است که همراهی ماهان حیدری به عنوان تهیهکننده این اثر در شرایطی که برایتان توصیف کردم، حرکتی عاشقانه است. او آمد که این کار زمین نخورد، سرپا باشد و بتواند اجرا شود در حالی که روی کاغذ چیزی جز ضرر پیدا نخواهید کرد. کار ما هر چند از دید خودمان شغلمان است اما برای مردم امری فوق برنامه است و باید حالشان خوب باشد که بتوانند به صرافت دیدن تئاتر بیفتند و در شرایط فعلی، هم ماهان حیدری و هم نورالدین حیدیماهر پشت کار ایستادند تا این پروژه نخوابد و باید از آنها تشکر کنم.
صادقانه میگویم هر چند همیشه گروههای خوبی داشتهام اما این بار گروه جذابی دارم که اعضایش موجوداتی عجیبوغریبند و پایشان روی زمین نیست. از آنها ممنونم که با عشق کار کردند و با من همراه بودند.
منبع: خبرآنلاین/ نرگس کیانی
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «صبحانه با زرافهها» آبان اکران میشود
- «بیبدن» به اکران آنلاین رسید
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟
- «کوکتل مولوتف» آماده نمایش شد
- جزئیات سریال «افعی تهران» اعلام شد
- درباره پژمان جمشیدی/از حضوردر جشنواره تا همکاری با عادل فردوسی پور در جام ملتها
- اولین تصویر از «صبحانه با زرافهها»/ پایان فیلمبرداری فیلمی با بازی بهرام رادان،پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا
- آغاز اکران آنلاین «بیمادر» از امشب
- «هتل» صدرنشین تازه اکران سینماها
- در آستانه اکران در سینماها؛ پوستر «هتل» رونمایی شد
- «ویلای ساحلی» از مهر اکران میشود
- پژمان جمشیدی با «بیمادر» به سینماها میآید
- فیلم کیانوش عیاری آماده نمایش شد/ رضا عطاران بر پرده سینما
- «بیمادر» بهترین فیلم جشنواره بنگلور شد
- نخستین تصویر و اطلاعات از فیلم پر بازیگر جشنواره فجر/ «یادگار جنوب» آماده نمایش شد
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «ناپلئون»؛ سه بیماری امپراتور
- در آستانه نخستین نمایش در ایران؛ پوستر انیمیشن سینمایی «شنگول منگول» رونمایی شد
- «ناصدا» به تهیهکنندگی سارا بهرامی روی صحنه میرود
- کیانیان : زندگی برای آتیلا پسیانی یک بازی بود
- انواع مهربانی؛ فیلمی جنون آور از یورگس لانتیموس
- «ناصدا» به تهیه کنندگی سارا بهرامی روی صحنه می رود
- اسرائیل ضدقهرمان
- رؤیای ایرانی سنخوزه
- درباره اوضاع آشفته این روزهای سینمای ایران و چند توصیه
- ساخته مقدم و صناعیها در راه ۳ جشنواره؛ «کیک محبوب من» دو جایزه بینالمللی گرفت
- پرفروشترین فیلمهای سینمایی نیمه اول سال از «تگزاس ۳» تا «تمساح خونی»
- در آستانه دوره چهلویکم رقم خورد؛ تمدید حضور جشنواره فیلم کوتاه تهران در فهرست مورد تأیید آکادمی اسکار
- رقابت «سامپو» در اسپانیا و کانادا
- سقوط آزاد جشنواره فیلم کوتاه تهران به چاه بیاعتباری
- «صورتگر» از جشنواره شیکاگو ۲جایزه گرفت
- کارگردان «مفتبر»: مردم با «سلطان قلبها» خاطره دارند/ مردم مهمترین دستاورد فیلمسازیام هستند
- یک جایزه افتخاری برای پدرو آلمودوار؛ پنجاهمین جایزه چاپلین به برنده شیر طلایی ونیز اعطا میشود
- سه جایزه اصلی جشنواره ریچموند آمریکا به «آه سرد» رسید
- راهیابی فیلم کوتاه «گوسفند» به جشنواره کوکی آلمان
- فوت تهیهکننده با سابقه سینما؛ جلیل شعبانی درگذشت
- برای رقابت در اسکار نود و هفتم؛ «کشتیگیر» نماینده بنگلادش و «ایر» نماینده دومینیکن شد
- معرفی هیئت داوران فیلمهای سینمایی بلند سی و ششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان
- در شاخه بهترین فیلم بینالمللی؛ «نفس من را بگیر» نماینده تونس در اسکار شد
- فیلمهای بلند داستانی بخش ملی جشنواره کودک و نوجوان اعلام شد
- جشنواره آلمانی به «پر» جایزه داد
- راهیابی «شباهت» به ۳ جشنواره بینالمللی/ انتشار تیزر
- سوینا (سینمای نابینایان) منتشر میکند؛ ۲ داستان کوتاه با صدای باران کوثری
- در پنجاهمین دوره اسکار فرانسه؛ جولیا رابرتز سزار افتخاری میگیرد
- اکران «زودپز» رامبد جوان به تعویق افتاد
- انتشار نخستین تصویر از «پیکی بلایندرز»