امیر عظیمی خواننده سرشناس که قطعه «گل سرخ» را برای مدافعان سلامت اجرا کرده در یادداشتی اختصاصی که در اختیار دبیرخانه شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت قرارداده، درباره حس و حالش برای اجرای این قطعه توضیح داد.
به گزارش سینماسینما به نقل از ستاد اطلاع رسانی شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت، با توجه به برگزاری بخش «مدافعان سلامت» در این دوره از جشنواره، ویژه برنامههایی برای ادای دین و تکریم کادر درمان و خانوادههای آنها تدارک دیده شده است. ساخت نماهنگ بر اساس قطعه «گل سرخ» یکی از این برنامههاست. این نماهنگ به زودی رونمایی میشود.
در یادداشت امیر عظیمی نوشته شده است: «جایی نوشته بود:«بچهها شوخی شوخی سنگ میزدند، قورباغهها جدی جدی میمردند.» این جمله شاید خلاصهترین تصویری است که به درستی روزهای ابتدایی تولد«کرونا»در زندگی مان را نشان میدهد. همان روزهایی که کرونا به یکباره همه چیز را به هم ریخت. به موازات این اتفاق، کادر پزشکی و درمانی باید برای یک رویارویی جانانه خود را آماده میکرد.
تصاویری از پرستاران و دیگر اعضای کادر درمانی منتشر شد که تلاش از جان گذشته آنان را به تصویر میکشید. درست در همین بزنگاه بود که با محسن رجب صحبت می کردم که بر حسب اعتقادش گفت: «با توجه به وضع موجود باید کاری انجام دهیم.» این شاه کلید گفتههای مدیر ترانه شرقی به من بود که با یک راهنمایی کامل تر شد:«نمیتونیم لباس کادر درمانی تنمان کنیم چون یک کار تخصصی است ولی می شه به کادر درمانی روحیه بخشید و به مردم گوشزد کرد که باید رعایت کنند. اما …
۱۵ اسفند ۹۹ حرف محسن رجب پور در سرم بود و داشتم در صفحههاى مجازى چرخ میزدم که یکباره چشمم خورد به ویدئویی که دکتر علیرضا جهانگیرى در بیمارستان مسیح دانشورى داشت پشت یکى از همکاراش با خط زیبا مىنوشت :
«ما گر ز سر بریده مى ترسیدیم
در محفل عاشقان نمى رقصیدیم»
شعری که از روزهای نوجوانی به ذهنم سنجاق شده بود….
اصلا مگر می شود این جسارت و دلدادگی را دید و سکوت کرد؟
سازم را بغل کردم؛ همانی که خوب مرا بلد است. شعر با یک ملودى «کاملا دلى» کمتر از نیم ساعت متولد شد. بدون آنکه وقت را تلف کنم با محسن رجب پور عزیز تماس گرفتم و «کاردلی» که ساخته بودم را گوش داد.
«سریع حاضرش کن» جواب محسن رجب پور بود در پس پاسخ مثبتش به طفلی از جنس موسیقی که چند دقیقهای بود با من نفس میکشید. به محمد افشانى عزیزم زنگ زدم و از پشت تلفن برایش خواندم.
«مىتونى با گوشى ضبط کنى بفرستى برام ؟» این هم جواب محمد بود پس از اینکه کار را شنید، من هم سریع برایش کار را ضبط کردم و فرستادم. حدود ۲ ساعت بعد در خانه محمد گیتارِ کار رکورد شد و آماده بود براى «ووکال گرفتن» !!
انگار محمد با تمام وجودش ثانیه به ثانیه کار را حس کرده بود. این را موقعی که مشغول میکس کردن آن بود فهمیدم، چرا که به راحتی قابل تشخیص بود. همان موقع به على حمصیان زنگ زدم و تمامِ حس و حال اون لحظه رو بهش توضیح دادم … زنگ صدایش هنوز در خاطرم مانده که بالحنی که مخصوص خودش است گفت من هم یک ویدئو دلى براى این کار میسازم.
وقتی قطعه «گل سرخ» را برای علی فرستادم ۳ ساعت بعد یک ویدئو با عکس بچههاى کادر درمان درست شده بود که انگار «گل سرخ» در دل این ویدئو بود آرام گرفته بود.
فرداى اون روز یعنى ۱۶ اسفند ۹۹ «گل سرخ» از شرکت ترانه شرقى پخش شد. یک قطعه «کاملا دلى» که در ۲۴ ساعت از صفر تا صد آن تهیه شد تا بماند به یادگار از روزهای سختی که کادر درمان برای حفظ جان مردمی تلاش کردند که شوخی روزهای ابتدایی کرونا جدی جدی جان شان را داشت با خود میبرد. «گل سرخ» پیشکشی است برای آنهایی که از خودشان گذشتند و میگذرند تا ما بمانیم ؛ به امید آنکه در هیچ خزانی پژمرده نشود.