سعید مروتی منتقد و نویسنده سینمایی دریادداشتی که در روزنامه همشهری منتشر کرده به بررسی کارنامه بازیگری مهدی هاشمی بازیگر مطرح سینما پرداخته است.
به گزارش سینماسینما، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
عضو فعال گروه تئاتر پیاده که در دهه پنجاه در همراهی با دوست قدیمی اش داریوش فرهنگ اجراهای صحنه ای فراوان داشت، در فاصله چند ماه پس از پیروزی انقلاب جلوی دوربین خسرو سینایی رفت تا نقش یک جوان افغانی را در فیلم «زنده باد…» ایفا کند. در دورانی که سینمای ایران آغشته به سیاست شده بود و در میان انبوه فیلم های سطحی و شعاری که از سوی فیلمفارسی سازان برای یافتن امکان ادامه فعالیت در دوران تازه ساخته می شد فیلم «زنده باد» لحن و پرداختی متفاوت از فیلم هایی چون «سربازان اسلام» و «قیام» داشت. فیلمی که تنها چند روز روی پرده ماند ولی حضور مهدی هاشمی به عنوان بازیگری جوان و خوش آتیه در یادها ماند. در همان روزها هاشمی یکی از بازیگران اصلی نمایش موفق «مرگ یزدگرد» بود. نمایشی که با سرمایه تلویزیون تبدیل به فیلم سینمایی شد و مهدی هاشمی در روایت پر از کنایه و تمثیل بیضایی و پرسشی که جدی در برابر تاریخ مطرح می کرد نقشی کلیدی ایفا کرد.
«مرگ یزدگرد» تنها در اولین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و اکران عمومی نشد تا اولین معارفه مردم با مهدی هاشمی با «سلطان و شبان» اتفاق بیفتد، سریال پرمخاطبی که در دهه شصت مورد توجه مخاطب قرار گرفت. هاشمی که در نگارش متن سریال «سلطان و شبان» با فرهنگ همراهی داشت با ایفای نقش در دو قالب متفاوت توانایی خود در تیپ سازی و خلق موقعیت های کمیک را به نمایش گذاشت. در دورانی که فقر برنامه ها و مجموعه های سرگرم کننده در تلویزیون بیداد می کرد معدود آثاری که چنین ویژگی ای داشتند هنگام پخش خیابان ها را خلوت می کردند. این میزان دیده شدن بیشترین خدمت را به بازیگرانی می کرد که در چنین سریال هایی می درخشیدند. اتفاقی که در «سلطان و شبان» برای مهدی هاشمی و همسرش گلاب آدینه رخ داد. در ادامه این مسیر که شهرت و محبوبیت را برای این بازیگر به همراه داشت این بازیگر در یکی از پرمخاطب ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران حضور یافت.
در ملودرام خانوادگی «بگذار زندگی کنم» ساخته شاپور قریب هاشمی نقش مردی را ایفا کرد که پس از بیکار شدن با همسرش دچار اختلاف می شود. فیلمی که منتقدان از آن به عنوان ملودرام خاله زنکی یاد کردند و جنس بازی مهدی هاشمی در آن مثل بقیه بازیگران اغراق شده به نظر می رسید. با وجود دریافت درجه کیفی جیم و از دست دادن فرصت اکران مناسب در تهران، فیلم در اکران شهرستان مخاطب انبوه یافت. «بگذار زندگی کنم» که شاید امروز یکی از فراموش شده ترین فیلم های کارنامه هاشمی باشد با بیش از ۵ میلیون نفر تماشاگر یکی از پرمخاطب ترین آثار اوست. در فیلم «غریبه» به کارگردانی رحمان رضایی تلاش هاشمی در ترسیم درست کاراکتری مسن تر از سن واقعی او تا حدودی به بار نشست. نقش یک کارمند بازنشسته که شرافتش مانع از حضور در مشاغلی می شود که در آن باید اخلاق را به مسلخ برد. البته فیلم «غریبه» با وجود تلاش هاشمی به دلیل ضعف های آشکار فیلمنامه و کارگردانی به توفیق نرسید. در این سال ها دو همکاری پیاپی با رخشان بنی اعتماد مهمترین بخش از کارنامه سینمایی هاشمی را تشکیل دادند. در«خارج از محدوده» و «زرد قناری» به نظر می رسید جنس بازی هاشمی کاملا منطبق با فضای طنز آمیز فیلم است. آقای حلیمی «خارج از محدوده» به عنوان کارمندی ساده که بروکراسی اداری او را ناچار به آزمودن مسیری تازه می کند و کفاش ساده دل «زرد قناری» که از غریبه تا آشنا سرش کلاه می گذارند، با اجرای حرفه ای هاشمی جلوه ای باورپذیر یافتند البته در «خارج از محدوده» و «زرد قناری» بنی اعتماد هنوز به پختگی و مهارت فیلم های بعدی اش دست نیافته بود و به همین دلیل توانایی هاشمی به عنوان بازیگری برخوردار از قدرت انعطاف پذیری قابل توجه، چنان که باید مشهود نبود. بازی در سه فیلم کودک و نوجوان در انتهای دهه شصت «شکار خاموش»، «علی و غول جنگل» و «بهترین بابای دنیا» هم دستاورد چندانی برای این بازیگر نداشت. همچنان که بازی در فیلم های مغشوش و آشفته «آقای بخشدار» که حضور در آن را می توان جزو اشتباههای حرفه ای هاشمی دانست.
در عوض او در «دو فیلم با یک بلیت» توانست سال ها بعد از «سلطان و شبان» طعم خوش همکاری پربار با دوستش داریوش فرهنگ را بچشد. مثل «سلطان و شبان» این بار هم هاشمی در دو نقش ظاهر شد و باز هم شباهت ظاهری درام اثر را شکل می داد. این بار او نقش یک بازیگر معروف سینما و فروشنده ای دوره گرد را بازی کرد که به دلیل شباهتش به بازیگر سینما جایگزین او می شد. در «ناصر الدین شاه آکتور سینما» هاشمی نقش یک شخصیت واقعی را بازی کرد. ابراهیم خان عکاسباشی ادای دینی به چاپلین بود. بازی در فیلم «همسر» در اوایل دهه هفتاد نقطه اوج کارنامه هاشمی بود. هاشمی با همراهی فوق العاده فاطمه معتمدآریا در یکی از بهترین نقش آفرینی های کمدی سینمایی پس از انقلاب بار دیگر نشان داد چه قریحه نابی برای رنگ آمیزی و پرداخت مناسب نقش های طنز آمیز دارد. لحن سنجیده فیلم و توفیق کارگردان در این برداشت آزاد از فیلم کلاسیک «دنده آدم» کنار بازی های خوب هاشمی و معتمدآریا، «همسر» را به موفق ترین فیلم کارنامه مهدی فخیم زاده تبدیل کرد. از اواسط دهه هفتاد دوران افول هاشمی آغاز شد. «دیپلمات»، شکستی تمام عیار از کار درآمد. تجربه کارگردانی مشترک با بردارش ناصر هاشمی در «بالهای سپید» چنگی به دل نزد و حتی «معجزه خنده» هم که روی کاغذ همه مصالح را برای موفقیت داشت زیر سایه اجرای نمایش «عشق آباد» داوود میرباقری قرار گرفت. در این سال ها موفق ترین و پرمخاطب ترین کار هاشمی نه در سینما که در تلویزیون رقم خورد. سریال «هزاران چشم» کیانوش عیاری عیار بالای بازیگری هاشمی را دوباره نمایان کرد. هر چند ساخت مجموعه ادامه نیافت اما حضور هاشمی در نقش یک مشاور نابینا در یادها ماند. در سال هایی که سینمای ایران جوانگرایی پیشه کرده بود نقش مناسبی برای هاشمی نوشته نمی شد. او بازیگری بود خاص با مهارتهایی ویژه که نیاز به نقشهایی متفاوت داشت تا توانایی اش را نشان دهد. همکاری دوباره با عیاری در سریال «روزگار قریب» نام هاشمی را دوباره سر زبان آورد. نقش دکتر قریب یک چالش جدی و دشوار برای بازیگری با سن و سال هاشمی بود که او با موفقیت پشت سر گذاشت.
دوران تازه او در سینما در دهه هشتاد و با همکاری با عبدالرضا کاهانی و فیلم «هیچ» رقم خورد. بعد از این فیلم او دوباره در سینما پرکار شد و به نقش هایی متنوع و متفاوت جان بخشید از کمدی سرحال «ضدگلوله» تا درام اجتماعی «آقایوسف». وقتی رخشان بنی اعتماد «قصه ها» را با ارجاع به فیلم ها و شخصیت های آثار قبلی اش کارگردانی کرد مهدی هاشمی هم به بازآفرینی نقش حلیمی فیلم «خارج از محدوده» پرداخت. نقشی که با وجود تلاش بازیگرش در نهایت تناسبی با بقیه فصلهای فیلم نداشت. در عوض در «سیانور» که اخیرا اکران عمومی آن به پایان رسیده هاشمی در نقشی مکمل درخشیده و یکی از متفاوت ترین ساواکیهای سینمای پس از انقلاب را خلق کرده است. نقشی که درست از کار درآمدنش بیش از هرچیز محصول تجربه، نگاه و انعطاف فوق العاده بازیگرش است. بازیگری که قدر لحظه ها را می داند و از هر فرصتی برای رسیده به اجرایی متناسب و تاثیرگذار بهره می گیرد. بازیگری که سال ها به ناحق نادیده گرفته شد، اما تمام نشد و از یادها نرفت. او با انرژی و سرزندگی همیشگیاش معمولیترین نقشها را هم جلوه و درخششی خاص داده است.