کارگردان مستند «سه مشت خاک» معتقد است مستندسازی اجتماعی میتواند رفتار اجتماعی مردم و نگاه قانون گذاران را تغییر بدهد.
به گزارش سینماسینما یاسر خیر درباره مستند تازهاش گفت: مستندی درباره خانوادههای تک سرپرست در مرحله پیشتولید دارم که به زودی ساخت آن را آغاز خواهم کرد.
کارگردان مستند «آهستگی» درباره محبوبیت مستندهای اجتماعی در ایران گفت: هر جامعهای نیازهایش را با اشارات و زبان های مختلف ابراز میکند. جامعه ما تشنه و مشتاق دیدن تصاویر واقعی از زندگی امروز مردم ایران است. این پدیده خود را در شبکه های اجتماعی و سینمای داستانی پرفروش هم نشان می دهد، اما بخش بزرگی از واقعیت های زندگی روزمره نادیده گرفته میشوند. چرا؟ برای اینکه از قبل، واقعیتی آرمانگرایانه ساخته و آماده کردهاند و آن را به نهادهای تبلیغاتی خود سپرده اند و پول و سرمایه آن را هم فراهم کردهاند و می خواهند همان را به عنوان واقعیت برای مردم تبلیغ کنند. تا آنجا که در اکثر رسانه های رسمی موضوعاتی که اجازه ساخت دارند کاملا مدون و مشخص شده و به فیلمسازان سفارش داده میشود.
کارگردان «همیشه شب، همیشه روز» گفت: اما مشکل اینجاست که مردم که زندگی متکثر و واقعی اطراف خود را میبینند تشنه تصویر واقعی اجتماع خود میمانند. حالا این تشنگی، نسبت به پدیدههای اجتماعی روز، چگونه برطرف میشود؟ شبکههای اجتماعی، تلویزیونهای فارسی زبان خارج از کشور، سینمای مستند اجتماعی که به صورت مستقل تولید میشود، پادکست، کتاب و غیره را میشود در درجههای بعدی قرار داد.
کارگردان «زمستان، عشق و سایر قوانین» ادامه داد: سینمای مستقل مستند به دلیل اینکه سرمایه محدودی برای ساخت دارد و قدرت گستردهای برای پخش ندارد به شکل محدودی اکران میَشود، در نتیجه تاثیر کمتری هم در جامعه میگذارد. اگر بخشی از این مستندهای اجتماعی که ساختار حرفهای و قدرتمندی دارند، فرصتی برای پخش از تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی به شکل گسترده پیدا کنند، تاثیر قابل توجهی بر اوضاع و احوال زندگی مردم و در شکل قانونگذاری حاکمان خواهند گذاشت. چنین پدیدههایی در کشورهای توسعه یافته سابقه دارد. برای مثال اینگمار برگمان در سال ۱۹۷۳سریال ۲۸۱ دقیقهای «صحنههایی از یک ازدواج» را برای تلویزیون سوئد ساخت و پخش آن باعث شد بسیاری از زوجهای سوئدی تغییراتی-چه مثبت و چه منفی- در مناسبات خود با همسرانشان ایجاد کنند.
این مستندساز گفت: اما مدیران در اینجا از تغییر استقبال نمیکنند، در نتیجه سینمای مستند اجتماعی به همان حیات محدود و گاه زیرزمینی خود ادامه میدهد و در حد وسع خود نیازها و تشنگی جامعه را با نمایش پدیدههای اجتماعی موجود برطرف میکند. بنابراین؛ با لطف ناخواسته مدیران، سینمای مستند اجتماعی، همچنان محبوبترین و پر مخاطبترین در بین تماشاگرانش است.
یاسر خیر در پاسخ به این سوال که بعضی معتقدند در سالهای اخیر، با وجود تجربههای متفاوت در عرصه مستندسازی، اغلب آثار شبیه بودهاند. گفت: در جامعه، ما نمیتوانیم یک پدیده را فارغ از محیط اطرافش قضاوت کنیم. یعنی جامعه و یا انسان، جعبه شکلات نیست که ما یک پدیده را فارغ از اطرافش برداریم و جدا مورد مطالعه قرار دهیم. بلکه اگر قرار بر مثال باشد، جامعه بیشتر شبیه به بدن انسان است؛ که مثلا تنها حجم عضلات پای یک دونده باعث موفقیت و شکست او در مسابقه نخواهد بود. بلکه تمرینات گذشته او، میزان شناخت و تجربه ورزشکار از رشته ورزشیاش، تنظیم تنفساش در طول مسابقه، تیپ شخصیتی او، اختلالات شخصیتی او، خانوادهای که در آن رشد کرده، تاریخ و اسطورههایی که در ذهن دونده از کودکی نقش بسته و جهانبینی او همگی در پیروزی و شکستاش تاثیرگذارند. در مستند سازی هم، شخص فیلمساز را از محیطی که در آن زیست می کند، نمی توان جدا کرد.
او درباره تنوع و تکثر در سینمای مستند گفت: در خانوادههای ایرانی چقدر تفاوت و تنوع اندیشهها توسط اعضای آن خانواده تحمل میشود؟ اگر فیلمساز یا هنرمندی بخواهد طرحی نو در اندازد و وارد فضاهای جدید سینمایی شود-که همیشه با آزمون و خطا همراه است- آیا قادر خواهد بود به حیاط هنریاش ادامه دهد؟ یعنی بازگشت سرمایه خواهد داشت؟ یا نهادی خصوصی یا دولتی از ادامه راهش حمایت خواهند کرد؟
این کارگردان ادامه داد: به فرض که سیاستگذاریهای لازم برای حمایت از افکار متنوع و سلیقههای سینمایی گوناگون انجام شود، آیا جامعه ایرانی -که برخی آن را جامعه کلنگی و کوتاه مدت مینامند- ثبات لازم را برای ادامه و سیاست گذاریهای بلند مدت دارد؟ مستندسازان ایرانی چقدر در ارتباط با سینمای روز دنیا هستند؟ چقدر امکان سفر به کشورهای مختلف برای رد و بدل کردن تجربه و یادگیری عرصههای جدید مستندسازی وجود دارد؟ ذهن مستندسازان ایرانی چقدر درگیر بقاء، اجارهخانه، خدمات پزشکی، اقساط مختلف و امورات یومیه است؟و چقدر می تواند دغدغه شیوههای متنوع داستانگویی در فیلم مستند، خواندن، دیدن، رشد و تعالی شخصی و احساس مسئولیت در قبال جامعه خود را داشته باشد؟
کارگردان «روزگار نو» در پایان صحبتهایش گفت: اکثر ما مستندسازان ایرانی در کف هرم مازلو زندگی میکنیم. بنابراین سوالهایی مثل اینکه چرا سینمای مستند تکراری شده و متنوع نیست، خود معلول علتهایی است که به برخی از آنها در بالا اشاره شد. فیلمساز مستند همچون دونده ای است که فکر و عقبه فیزیولوژیکی، روانی، اجتماعی، تاریخی و خانوادگی او بر عملکردش در میدان مسابقه موثر است.