سینماسینما، محمدرضا مقدسیان
ویژگی بارز «متری شیشونیم» تلاش قابل ردگیری سعید روستایی برای خوب و حتی بهترین بودن است. روستایی در «متری شیشونیم» تمام تلاشش را به صرف بزرگ و قدرتمند ظاهر شدن کرده است. روستایی تا جایی پیش رفته که حتی فضاسازی و کارگردانی از فیلمنامه پیشی گرفته و بعضا از فیلم بیرون میزند. به بیان بهتر، سکانسهای جمعآوری معتادان در یکسوم ابتدایی فیلم به نوعی به رخ کشیدن توان کارگردان در اداره سکانس بزرگ و پربازیگر را تداعی میکند. این همه اما ایراد فیلم محسوب نمیشود، بلکه بیشتر واکنشی است از سوی روستایی به این برداشت که او کارگردان صحنههای بزرگ نیست و فضای محدود را بهتر اداره میکند. باید اعتراف کرد که روستایی بهخوبی از پس حفظ راکوردش در کارگردانی برآمده و تا آخرین لحظه فیلم از نظر اجرایی و تکنیکی نمیتوان ایراد بزرگی به فیلم وارد دانست. روستایی در «متری شیشونیم» سراغ نگاه آسیبشناسانهاش به برخی از اقشار جامعه شهرنشین ایرانی رفته، اما در این بین اجازه نداده است هر نوع نگاه متنی و برداشتهای تماتیک بر سینمایی و داستانگو بودن فیلمش لطمهای وارد کند.
فارغ از اینها باید گفت «متری شیشونیم» سویهای در فیلمنامهنویسی را پی گرفته که در سینمای ایران چند سالی است که محلی از اعراب نداشته است. شیوه ترسیم آنتاگونیست و پروتاگونیست به شکلی مدرن پیش رفته و پلیس فیلم به همان میزان سمپات و همراهیبرانگیز است که شخصیت منفی و بزهکار فیلم. اینکه اساسا پلیسی بهشدت واقعی و قابل درک و منطبق بر شناخت حقیقی مخاطب از پلیس و افسران اداره آگاهی در فیلم به تصویر کشیده شده و نه شمایلی دستوری و اتوکشیده، زمخت و غیرقابل باور، به خودی خود ویژگی تاملبرانگیز فیلم است. از سوی دیگر، ترسیم ضدقهرمانی نهچندان دیوصفت که ماحصل مراودات و رخدادهای اجتماع اطراف است و نه اینکه از بطن یک دیوصفتی و شیطانخویی بیرون آمده باشد هم در سینمای ایران تازگی دارد.
روستایی در «متری شیشونیم» جرات کرده و پلیس و بزهکار کار را نه از جنس کلیشه، بلکه از جنس واقعیت ترسیم کرده است. یکی (صمد) در تلاش است به عنوان پلیس زنده بماند و با دستگیر کردن بزهکاران و حرکت روی نوار باریک بزهکاری و قانونمداری دنبال رسیدن به هدفش است تا معنایی برای زندگی بیابد و موفقیت را با تعریف خودش تجربه کند و دیگری(ناصر) در قامت یک انسان آسیبدیده اجتماعی در تلاش است به هر قیمت ممکن خودش را از قعر اجتماع به سطوح بالای اقتصادی و اجتماعی برساند تا بلکه معنایی برای زنده بودنش بیابد. در این دوئل لحظه به لحظه مخاطب طرف کدامیک از شخصیتها را میتواند بگیرد؟ در انتهای فیلم آیا میتوان منکر وابستگی صمد به ناصر شد؟ آیا ناصر به هدفش میرسد؟ آیا صمد به هدفش میرسد؟ فصل مشترک زندگی هر دو شخصیت اصلی داستان «متری شیشونیم» شکست خوردن، تلاش کردن و باز شکست خوردن و باز تلاش کردن و باز شکست خوردن است. در انتها ناصر همه چیزش را میبازد و همزمان صمد تمام رفتوآمدهای پرشور و تلاشهای شبانهروزی را برای خشکاندن ریشههایی که باعث تولد ناصر خاکزادها میشوند، بیحاصل میبیند و خودش را در دل واقعیت موجود میبیند. سکانس نهایی فیلم و نحوه مواجهه صمد با معتاد متکدی گویای حس شکستخوردگی صمد هم هست.
منبع: ماهنامه هنروتجربه