سینماسینما، روحالله هاشمی
یوسف حاتمی کیا در اولین تجربهی سینماییاش ریسک بزرگی کرده و تلاش میکند داستان خود را در یک فضای محدود و بدون جا به جایی مکان روایت کند. معمولا تدوین چنین فیلم هایی دشواری های خاص خودش را دارد چون روایت داستان بیشتر متکی به بازی بازیگران است، استفادهی درست از نماهای عکس العمل و حفظ ریتم بازی شخصیت ها تدوینگر را به چالش سختی میکشد. بازی ها قابل قبول است و میتوان نمرهی خوبی به آن داد. البته به دلیل استفاده از شیوهی پلان سکانس در برخی سکانس ها دست تدوینگر برای کنترل ریتم فیلم بسته است. زمان جا به جایی بازیگران از این اتاق به اتاق دیگر است که ریتم فیلم از حالت یکنواخت خارج میشود که البته چون این فواصل نامنظم است زیاد کارکرد واقعی خود را نشان نمی دهد. یکی از مثال های خوبی که میتوان به استفادهی نادرست از تمهیدات تدوینی زد مربوط به سکانس درگیری پسر بزرگ خانواده با داماد است. در اینجا از شیوه اسلوموشن (حرکت آهسته) استفاده شده است در حالی که کاربرد معنایی و دراماتیک خاصی در این صحنه ندارد و شمایل تدوینی این سکانس به تن روایت داستان نمینشیند.
و اما پایان بندی فیلم و تماشاگری که حیران و متعجب می ماند.