روزنامه اعتماد نوشت:
سوتی اخیر، مثل سوتیهای دیگر خندهدار نیست. فکر نکنم کسی دلش بیاید که بخندد. درباره فوتبال و فدراسیون و نتیجه بازی نیست که تکرارش کنیم و ریسه برویم. مثل آن سوتیهای قبلی نیست که میگفت اگر اینها یک گل بزنند، جلو میافتند. نه، ظاهرش خندهدار است. میتواند صدتای جوکهای اورژینال آدم را بخنداند. اما تا میفهمی که شهید بزرگوارمان سوژه شده، خنده روی لبانمان میماسد. هنوز داغ این جوان برومند سرد نشده.
هنوز خونش به شمشیر آن سیاف سنگدل خشک نشده، هنوز خنده این شهید، جگرمان را میسوزاند. هنوز از امریکا تا ایران، قلب ایرانیها جریحهدار است. فرقی نمیکند حزباللهی باشی یا اصلاحطلب، فرقی نمیکند این طرفی باشی یا آن طرفی. همین که عکس این پهلوان رشید را روی گوشی موبایلت میبینی، بغض گلویت را میگیرد و به هر چه داعش و داعشی است لعنت میفرستی. صفحات اینستاگرام ملت را نگاه کنید، همه از دم، حتی آنها که رابطهشان با حکومت شکرآب است، نام او را تکریم کردهاند، به احترامش ایستادهاند، به قدر فهم و درکی که ازعالم دارند، جملهای، کلمهای، حرفی در رثای این شهید عزیز نوشتهاند. شهید حججی فقط یک جوان ایرانی نیست که در سوریه شهید شده بلکه او تبدیل به نماد ارزشمندی شده است که میتواند دلهای متفرق را گردهم بیاورد و عواطف انسانی را فارغ از گرایشهای سیاسی به هم نزدیک کند.
اتفاقا چهره خندان و مصمم شهید حججی این توانایی فوقالعاده را دارد که وحدت را برگرداند و موجبات همدلی را فراهم آورد. پس باید خیلی مراقب باشیم که درباره او حرف نسنجیده نزنیم، از شهادت او سوءاستفاده جناحی نکنیم. بیهمتایی و بزرگیاش را با چیزهای دور و برمان درنیامیزیم و… هر چند در این مدت چند نفری هم حرف نسنجیده زدند،از عکس و خبر او سوءاستفاده جناحی کردند و ارجمندی و یگانگیاش را با مسائل سخیف روزمره درهم آغشتند. با این همه خدا خودش شهدا را حفظ میکند و نمیگذارد تا حقارتهای انسانی مراتب عالی آنها را پست کند. خداوند خودش حفظ میکند، اما ما هم تکلیفی داریم و وظیفه و عهدی که مراقب رفتار و گفتارمان باشیم. حتی حق نداریم اشتباه لپی کنیم ونام بزرگان را به زشتی بریم… از اینجا به بعد،مخاطب یادداشتم جواد خیابانی است: آقای خیابانی عزیز، سالهاست که به منتقدانتان اعتنا نمیکنید و سرسختانه میکروفن گزارشگریتان را چسبیدهاید. سالهاست که ملت – خصوصا جوانها – سوتیهای شما را سوژه میکنند و به آن میخندند. چرخی در دنیای اینترنت بزنید، میبینید که چه مضمونهایی برایتان کوک کردهاند و به چه جملات بیسر و تهی از شما خندیدهاند. معذلک گاهی با قوت و گاهی با برانگیختن احساسات و عواطف و هیجانات عقب ننشستهاید و گزارشگریتان را پاس داشتهاید. خیلیها به شما گفتند وقت بازنشستگیتان فرا رسیده. حتی خود من هم در کمال تواضع در همین روزنامه نوشتم که صد من گوشت شکار به یک عطسه تازی نمیارزد.
گزارشگری هر چقدر هم که خوب و جذاب و ارزشمند باشد به این همه تپق و سوتی و خطا نمیارزد. رهایش کنید، نمیکنید لااقل جمله بداهه نسازید هر چیزی که میخواهید به گزارشتان اضافه کنید قبلش روی یک تکه کاغذ بنویسید یا سفارش بدهید یکی برایتان بنویسد. آخر شما حق ندارید موقع نکوداشت اسم شهید، سوتی بدهید و جمله بیسروته بگویید. اینکه امروز ملت این سوتی اخیر را میفرستند و میخندند، مقصرش شمایید.
مقصرش شمایید که بعد از این همه سال گزارشگری هنوز بر ضعفها و قوتهای خود واقف نشدهاید و نمیدانید چه چیزهایی را اگر نگویید بهتر است. گاهی زیاد حرف زدن باعث دردسرهایی میشود که دنیا و آخرت آدم را خراب میکند. مراقب بداههگوییهای خود باشی.