فلاشبک
زمانیکه کاربر کنجکاو و خوشذوق فضای مجازی میز آشنای عادل فردوسیپور در برنامه نود را در یک هندوانهفروشی پایینشهری دید و با انتشار این جگر زلیخا دل جماعتی را که بیست سال پای عادل و برنامهاش نشسته بودند، به آتش کشید، خیلیها این کفران نعمت را یک اتفاق منحصربهفرد دانستند که نشان از بازی قدرت در شبکه سه داشت. نبردی بیبرنده که دل هر آن کسی را که سیاستباز نبود، به درد میآورد و برای همین نیز به نظر میآمد که تنها یکبار خواهد بود، برای همیشه، تا همیشه.اما کسانیکه به هر دلیلی گذرشان به استودیوی کوچک برنامه حالا خورشید در ملاصدرا افتاده، حکایت میکنند که این داستان در مورد این برنامه هم مکرر در مکرر شده است؛ پنداری این قصه سر دراز دارد و ظاهرا دکورها و صندلیها و میزهای بیپایه بیشتری را از این پس در کهنهفروشیهای این شهر خاکستری خواهیم دید -که گویا کشتیبان را سیاستی دیگر آمده است!
استراحت طولانی
اول بار با انتشار تصاویر ناباورانه و متفاوت رضا رشیدپور بود که گفته شد شاید او هم قرار شده که به راه عادل فرستاده شود. آن روز که آن عکسها رسانهای شد، چهل روزی میشد که رشیدپور روی آنتن نرفته بود؛ با این حال در آن اولین چله هنوز کسی به این فکر نیفتاده بود که شاید رشیدپور و حالا خورشیدش از این پس دیگر امکان ادامه راه در شبکه سه را نداشته باشند. هر چه باشد، فارغ از بدقلقیهای گاهبهگاه رشیدپور، عدهای معتقدند که او یکی از امتیازهای انگشتشمار تلویزیون رسمی ایران بود . بعد از آن چهل روز دوری، اما دومینوی رخدادها جدایی را دمبهدم محتملتر کرد. رشیدپور هوس فیلمسازی به سرش زد. تلویزیون هم از آغاز برنامهای به نام «سلام صبحبخیر» خبر داد که قرار است تا پایان تیرماه صبحها پخش شود؛ در ساعاتی که برای مدتی طولانی در اختیار حالا خورشید بود.البته در آن روزهای اول اعلام شد که سلام صبحبخیر جایگزین حالا خورشید نخواهد بود و زمانیکه رشیدپور دوران استراحتش را به پایان برساند، به باکس زمانی دیگری منتقل خواهد شد؛ اما وقتی رشیدپور در واکنشی غیرمستقیم از دلتنگیاش برای حالا خورشید نوشت، معلوم شد که ظاهرا در پشت پرده خبرهایی است و صدای سازش هم فرداها شنیده خواهد شد!دیروز یکی از روزنامهنگاران در توییتی پرواکنش ضمن انتشار تصاویری از استودیوی برنامه حالا خورشید، از جمعشدن دکور و تخلیه استودیوی این برنامه گفت. تصاویری دلگیرکننده از فضایی که زمانی نهچندان دور نبض زندگی در آنجا میتپید؛ اما در این چند وقت تبدیل شده به ویرانهای مرده، دربوداغان و خاکگرفته.
بازی قدرت
همه ساله بعد از تولید یک سری از حالا خورشید، دکور و صحنه برنامه دستنخورده باقی میماند تا چند ماه بعد که بیایند و دستی بر سرش بکشند و کار را ادامه دهند. امسال اما شنیده میشود که دستور رسیده استودیو تخلیه و دکور برنامه جمع شود که این اتفاق افتاده و حالا استودیوی حالا خورشید انبار ویرانهای است که تصاویرش را میبینید. در اینکه چرا کار به اینجا رسید، حرفوحدیثهای زیادی وجود دارد. بسیاری گفتهاند که مشکلات موجود بیشتر سر این بوده که مدیران شبکه در پی این بودند که حالا خورشید در تمام جزییات، مجری خواستهها و سیاستهای صداوسیما باشد؛ اما رضا رشیدپور به واسطه روابطی که داشت، اعتمادی که مردم به او داشتند و اعتمادبهنفسی که سالها برنامهسازی موفق به او تزریق کرده بود، نمیخواست زیر بار فشارهای مدیران شبکه برود. این اصلیترین دلیل شکرآب شدن رابطه رشیدپور با مدیران شبکه ۳ بود.
شنیدهها حاکی از این است که ارتباطات رضا رشیدپور با دولت و وزرا و حتی چهرههای موثر اصولگرایان، مدیران تلویزیون را خوش نمیآمد. درواقع مدیران شبکه از اینکه رشیدپور بارها و بارها بدون رعایت پروتکلهای ارتباطی و تشریفاتی صداوسیما دست به هماهنگی گفتوگو با مسئولانی چون آذری جهرمی، محسن رضایی، سردار سلیمانی، زنگنه، شریعتمداری، محسن هاشمی و… زد و آنها را پای میز پاسخگویی کشاند، برآشفته بودند و میخواستند تعیینکننده روش و منش برنامه در ارتباط با چهرههای سیاسی آنان باشند؛ انتظاری که یکی از اولین اختلافات علنیشده عادل فردوسیپور با تلویزیون را هم رقم زد -وقتی گفتوگوی نوروزی دکتر ظریف از کنداکتور بیرون ماند!زیر پاگذاشتن و نادیدهگرفتن زاویهای که در تمام این سالها صداوسیما با دولت داشته، دیگر اتهام رشیدپور است. او در قبول دعوت از میهمانان سفارشی مدیران هم ناخنخشک بود و به راحتی زیر بار نمیرفت و چنین شد که حالا خورشید به پایان راه رسیده است. فرجامی که به گفته یکی از عوامل برنامه حالا خورشید که نمیخواهد، نامش ذکر شود «به این دلیل بود که حالا خورشید مردممحور و مردمپسند بود و برنامههای دیگر ازجمله همین برنامه جایگزین مدیرمحور و مدیرپسند هستند».
تنبیه
تاکنون بارها و بارها قرار بود حالا خورشید متوقف شود اما امدادهای غیبی مانع از این امر شده بودند. جدیترین مورد اختلاف زمانی بود که بعد از درگذشت آیتاللههاشمی رفسنجانی فرزند آن مرحوم دعوت شد که تبعات زیادی تاحد زمزمههای تعطیلی برنامه داشت.بعد از آن فشارها روی رشیدپور زیاد بود و چندینبار هم چوب خودسریاش را خورد، حتی در مورد میهمانانی که چهرههای سیاسی هم نبودند؛ مثلا در برنامهای که قرار بود با عباس قانع باشد، جلوی ورود قانع گرفته شد. گزارشگری که بعد از خروج عادل به فهرست گزارشگران افزوده شد تا معلوم شود مخالفت با حضورش به خاطر مخالفت با رشیدپور بوده. در مورد آرش و مسیح هم این اتفاق افتاد و با حضور آنها در برنامه موافقت نشد و البته آنها چندی بعد در برنامه تحویل سال احسان علیخانی حضور یافتند تا حساب کار دست رشیدپور بیاید که البته گفته میشد خودش هم این اواخر سرد شده و دیگر حالوحوصله سروکله زدن با مدیران شبکه را نداشت و به سیاق قهرمانان کیمیایی «بدش نمیآید کلکش یهجور خوبی کنده بشه»!
فینال
حالا دیگر نشانی از حالا خورشید در تلویزیون نیست و این برنامه نیز به دیگر برنامههای متوقف شده شبکه پیوسته است. شنیده میشود به این زودیها برنامه فوتبال ۱۲۰ هم احتمالا تعطیل خواهد شد! تغییر و تحولاتی که گفته میشود بیشتر بهدلیل نزدیکشدن به ایام انتخابات است و مدیران در تلاشند تا از همین الان ترکیب تلویزیون را در آن روزها چیده و در روزهای حساس انتخابات از هر دردسری اجتناب کنند.حالا علاقهمندان جمعآوری خاطرات و یادبودهایی از برنامههای محبوب میتوانند سمساریها را زیر پا گذارند تا تکهای از دکورهای این برنامهها را صاحب شوند! اما اینکه تکلیف برنامهسازان و مجریهایی که عمرشان را گذاشتند تا این برنامهها محبوب و تناور شوند، چه میشود، داستانی است دیگر!