به گزارش سینماسینما بهتاش صناعینیا – کارگردان فیلم – با اظهار خرسندی از اکران فیلمهای «هنر و تجربه» در این شهر، گفت: شیراز پایتخت فرهنگی کشور بهشمار میرود، در نتیجه راهاندازی سینمای «هنر و تجربه» در این شهر ضرورت داشت، البته علاقهمندان باید با اطلاعرسانی به دوستان خود برای رونق هرچه بیشتر آن بکوشند.
او با اشاره به اینکه «احتمال باران اسیدی» فیلم ملالآوری نیست، اظهار کرد: در این فیلم، با تنهایی شخصیتها در دنیای امروزی مواجه میشویم و قرار نبود فیلمی در ستایش اندوه و ملال ساخته شود.
صناعینیا جذب مخاطب را از اهداف اصلی فیلم دانست و ادامه داد: اینکه مخاطب، سالن را ترک نکند برای ما اهمیت زیادی داشت در نتیجه سعی کردیم، تنهایی شخصیتها در ویترین جذابی عرضه شود.
وی گفت: یکی از دلایل طراحی شخصیت «کاوه» دستیابی به همین هدف بود که گاهی با کمیک ابزورد، مخاطب تا پایان فیلم همراه شود.
صناعینیا به اهمیت تدوین فیلم نیز اشاره و بیان کرد: از آنجا که نگران ریتم درونی فیلم بودم، تدوین آن را برعهده گرفتم، زیرا ممکن بود با نوسان در ریتم، به فیلم دیگری تبدیل شود.
وی زیادهگویی را یکی از ضعفهای اساسی سینمای ایران دانست و گفت: در بیشتر فیلمهای سینمای ایران، با دادن اطلاعات زیاد به مخاطب، فرصت کشف را از او میگیرند؛ اما در این فیلم تلاش شد بخش مهمی از روایت زندگی شخصیتها در ذهن تماشاگر ساخته و پرداخته شود.
این کارگردان درباره استفاده از شمس لنگرودی – شاعر – برای بازی در نقش «منوچهر» توضیح داد: نسبت به این موضوع که ایشان توانایی بازیگری دارد، آگاهی داشتم و در اولین برخورد به این نتیجه رسیدم که فیزیک، کاملا با شخصیت «منوچهر» همخوانی دارد. او فیلمنامه را دوست داشت و انرژی مثبت ایشان به من هم منتقل شد، در همان ابتدای تمرین هم متوجه شدم، با یک بازیگر حرفهای روبهرو هستم.
صناعینیا که به گفته خودش، شاعرانگی لنگرودی را معیار انتخاب قرار نداده است، اضافه کرد: با اینکه او شخصیتی اجتماعی و شوخطبع دارد، بهلحاظ تکنیکی به نقش نزدیک شد و بعد از چند روز، دیگر «منوچهر» را در وجودش میدیدم.
شمس لنگرودی – شاعر و بازیگر – نیز از حضور در این فیلم اظهار خوشحالی کرد و درباره پذیرفتن نقش «منوچهر» گفت: در نوجوانی به کلاس بازیگری تئاتر میرفتم، اما چون پدرم روحانی بود و بازیگری را مناسب نمیدانست، قصد بازیگر شدن نداشتم فقط میخواستم این تفکر نیما یوشیج را که میگفت «برای فهمیدن حس سنگ، باید سنگ شد» درک کنم.
او که تصمیم دارد کار بازیگری را ادامه دهد، بیان کرد: بعد از مدتی به بازیگری علاقهمند شدم، اما پس از انقلاب، این موضوع فراموشم شد تا اینکه پس از سالها در فیلمی به کارگردانی «رسول یونان» – شاعر و نویسنده – بازی کردم و پس از آن با خواندن فیلمنامه «احتمال باران اسیدی» تصمیم گرفتم تجربهام را در این زمینه کامل کنم.
لنگرودی معتقد است: نباید در آثار هنری، رنج و مصیبت نشان داده شود و این دقیقا نقطهی قوت فیلم است که به ستایش زندگی میپردازد. «منوچهر» با اینکه تنها مانده است روابطی سرشار از نشاط مییابد.
مریم مقدم نیز که همراه صناعینیا نگارش فیلمنامه را برعهده داشته است، درباره انتخاب عنوان «احتمال باران اسیدی» گفت: «منوچهر» که در زندگی خود تجربه خاصی نداشت، فقط احتمال بارش باران برایش ریسک محسوب میشد و همیشه چتر را که نشان در پناه بودن است، همراه داشت، البته در انتهای فیلم که باران بارید چتر را باز نکرد.
این بازیگر جوان ادامه داد: این عنوان اشارهای به جامعه خشک امروز دارد که در انتظار باران و اتفاق خوب بهسر میبرد؛ اما در نهایت با بارش باران اسیدی، اتفاقات ناگواری رخ میدهد.
مقدم بهعنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه درباره شخصیتپردازی «منوچهر» اظهار کرد: این فرصت به «منوچهر» داده شد تا مواردی را تجربه کند و تغییری در نگاهش داشته باشد؛ اما دنیایش تغییر نمیکند و تحول شخصیت او در باز نکردن چتر در سکانس پایانی خلاصه میشود.
وی در پاسخ به انتقاد یکی از حاضران که معتقد بود به بیماری عصبی «مهسا» در فیلم بهدرستی پرداخته نشده است، گفت: ممکن است این حمله عصبی هر روز یا گاهی ششماه یکبار بیمار را تحت تأثیر قرار دهد. ضمن اینکه «مهسا» مدتی در کلینیک بستری بوده و داروهایش را مرتب مصرف کرده است، در تاکسی هم خیلی کوتاه، بیماری او به مخاطب نشان داده شد. گاهی قضاوت و حساسیت اطرافیان، وضعیت اینگونه بیماران را حادتر نشان میدهد.
منبع: ایسنا