جلسه نقد و بررسی مستند«موج نو» عصر روز شنبه(ششم آذر) با حضور احمد طالبینژاد در سالن شماره پنج سینما هویزه برگزار شد. لحن گرم و بیآلایش طالبینژاد باعث شد،جلسهای که بیش از دو ساعت به طول انجامید برای حاضرین خستهکننده و ملالآور نباشد و این گپ و گفت تا لحظه خروج او از سالن سینما ادامه پیدا کند.
به گزارش سینما سینما وبه نقل از سایت هنر وتجربه ،احمد طالبینژاد در ابتدا در ارتباط با انگیزه ساخت این مستند صحبت کرد:«سی و اندی سال است که به عنوان منتقد و پژوهشگر سینما در حال فعالیت هستم. متاسفانه ما هر چه قدر جلوتر میآییم، اطلاعات و دانش دوستان جوانمان نسبت به نقاط عطف و تحول سینمای ایران کمتر میشود و خیلی کم درباره این مساله میدانند،شاید هم بتوان گفت علاقهای ندارند که بدانند. خب یک دلیلش میتواند این باشد که آثار زیادی در این زمینه ساخته و منتشر نشدهاست. من حدود بیست سال پیش کتابی چاپ کردم با عنوان« یک اتفاق ساده؛ بررسی سیر موج نو در سینمای ایران» که در آن کتاب سعی شده درباره جنبههایِ مختلف اجتماعی سیاسی و فرهنگی موج نو صحبت کنیم. در بخشی از آن کتاب اشاره کردهام که مردم دیگر با «گنج قارون» اقناع نمیشوند. هر چند هنوز این فیلم برای خیلیها جذاب است والبته باید بگویم این فیلم ایرانی نیست و به فرهنگ ما هیچ ربطی ندارد. در واقع استقبال از این فیلم در دورهای دلایل مختلفی دارد، به خصوص سکوت و سکونی که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد اتفاق میافتد. اما از اوسط دهه چهل جامعه دوباره جنب و جوش پیدا میکند. ما میبینیم که اوج ادبیات اجتماعی ما از آن دوره آغاز میشود، داستاننویسان، هنرموسیقی و هنرهای دیگر هم کم کم داشتند به مسیرهای خوبی میرفتند. از همه گسترش فعالیت مهمتر فیلمخانه ملی ایران بود که فیلمهای خیلی خوبی اکران میکرد. در فیلم «موج نو» هم اشاره کردهایم که موج نو با فکر و نقشه قبلی شکل نگرفته و درواقع به جز جبر زمانه، هیچ طرح و نقشه قبلی وجود نداشتهاست. در فیلم پرویز شهبازی و بهمن فرمان آرا هم در این باره صحبت میکنند. بههر حال سینمای ایران اگر میخواست در مقابل سینمای هندی و ایتالیا که آن دوره سینماها را قبضه کرده بودند، دوام بیاورد باید یک جوری تغییر ماهیت میداد. در فیلم به این نکته هم اشاره میشود که فیلمهای «گاو» «قیصر» و «آرامش در حضور دیگران» در یک سال ساخته شدند، ولی در یک سال اکران نشدند. این نکته را هم بگویم که قصد نداشتم همه نکات و مسائل مرتبط با موج نوی سینمای ایران را، در فیلم بازگو کنم؛ بیشتر دنبال تلنگر زدن به دیگران بودم و اینکه سوالهایی بخصوص در ذهن جوانها ایجاد شود.درواقع میخواستم باب آشنایی نسل جوان را با چهرههایی باز شود که شاید در ذهنشان خیلی از آنها عبوس و نچسب به نطر برسند.در حالی که اگر از نزدیک حرفهای آنها را بشنوند،در مییابند آنها چهره دیگری هم دارند.»
میخواستم آلبومی از آغازگران موج نو ایران تهیه کنم
طالبینژاد در بخش دیگری از صحبتهایش به مشکلاتی که حین ساخته شدن فیلمش به وجود آمدهاست،اشاره کرد. او همچنین تاکید داشت که قرار بوده «موج نو» به شکل دیگری ساخته شود:« نمیخواهم اینجا دست به افشاگری بزنم و قرار هم بر این نیست. بههرحال از همان ابتدا نمیخواستم به شکل کلیشهای صرفا چند مصاحبه از این و آن درباره فیلمسازها بگیرم و اینها را کنار هم بگذارم و تمام. میخواستم آلبومی از آغازگران موج نو سینما هم برای آیندگان به جا بگذارم. میخواستم همه آغازگران موج نو در یک مهمانی باشند ولی خب به دلایل مختلفی که دلم نمیخواهد اینجا بگویم، نشد. البته در فیلم اشاره کوچکی میکنم . در هرحال بخشی از این مشکلات برمیگردد به منش آدمها که اگر بخواهم جزییاتش را بهشما در میان بگدارم، خیلی دردناک است. مثل اینکه فلان فیلمساز به من میگوید چرا باید در کنار فلانی باشم؟ دیدن چنین واکنشهایی موجب غصه میشود که چرا باید کسانی که جزء فرهنگسازان این ممکلت بودهاند، اینگونه رفتار کنند؟ در واقع وقتی که نتوانستیم به ان شیوهای که مقصودم بود، جلو برویم، به این فرم رسیدم که البته الان راضیتَرم. چون احتمالا آن فرم اولیه ببیشتر به تعارف میگذشت.»
او در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا با فیلمسازهایِ خارج از کشور مصاحبهای حتی از طریق اینترنت نگرفتهاید، گفت:« همه اینها را در نظر داشتم اما برای یک فیلم دیگر نه این فیلم. دنبال این هستم که اگر آقای ابراهیم گلستان قبول کند و شرایطش پیش بیاید، درباره فیلمسازهای مهاجر هم فیلمی بسازم.»
الان دیگر فکر میکنم «قیصر» ربطی به موج نو ندارد
طالبینژاد در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا دیگر نمیتوان برخی فیلمها را موجنویی قلمداد کرد، توضیح داد:« الان به این نتیجه رسیدم که «قیصر» را هم نمیتوان به آن معنا موجنویی حساب کرد. البته جذابیت و جریانی که «قیصر» به وجود آورد، غیرقابل کتمان است ولی فکر میکنم آن جریان به انحراف کشیده شد. فرهنگ انتقامجویی، لُمپنی و لات و لاتبازی که فیلم مروجش بود، در واقع فرهنگی به مفهوم فرهنگ بالنده به وجود نیاورد. تفکری هم که «قیصر» مطرح کرده با دیدگاه حال حاضرِ جامعه اصلا همساز نیست. البته همچنان به عنوان یک فیلم خوش ساخت و گرم اهمیت دارد و یکی از سه فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران بر مبنای بلیت و تعداد تماشاگر است.»
او در بخش دیگری از این نشست پیرامون فیلمهایی صحبت کرد که قرار است درباره تاریخ سینما بسازد:«ستاره سینما فیلم بعدی من است که به فیلمفارسی و ریشههای آن میپردازد. گروهی از مردم هنوز که هنوز است، این فیلمها را دنبال میکنند. همین فیلمها شبکه جِم و فیلمهای جیرانی و دهنمکی و اینها خیلیهایشان فیلمفارسی است و خیلیهایشان بازسازی فیلمفارسی است.حال اینکه چرا این فیلمها هنوز موفق هستند را در این فیلم بررسی میکنیم.»
اصغر فرهادی مثل یک شاگرد با مهرجویی حرف میزد
طالبینژاد همچنین در پاسخ به این سوال که معنای نویسندگی در چنین فیلمی که همه دارند، درباره تاریخ سینما حرف میزنند، چیست، گفت:«این سوال را خیلیها از من پرسیدند که یعنی تو نشستی و متن گفتوگوی فرهادی و مهرجویی را نوشتی و آنها این متن را گفتهاند؟ معلوم است که اینطور نبود. من فیلمنامه داشتم و مثلا نوشته بودم در فلان صحنه درباره این موضوع حرف بزنند. در همان بخش گفتوگوی آقای فرهادی و آقای مهرجویی، در پشت صحنه به آقای فرهادی میگفتم الان درباره این موضوع صحبت کن و او هم همین کار را میکرد و دیدید که چطور برخورد میکرد. مثلا فرهادی دست به سینه جلوی مهرجویی میایستاد و مثل یک شاگرد حرف میزد. به او گفتم آقای فرهادی این گونه رفتار نکن، این حالتِ تو شبیه حالت بندگی است. اما او میگفت طور دیگری نمیتوانم جلوی آقای مهرجویی صحبت کنم. اینکه میپرسید چرا آقای مهرجویی آنطور که باید حرفی نزده، باید بگویم حالت ایشان همینطور است و اساسا آقای مهرجویی سخت حرف میزند. ولی اینجا اتفاقا حرفهای مهمی زد که در فیلم نیاوردیم.البته در نسخه بلندتری که از فیلم وجود دارد، آن حرفها عنوان شدهاست. میتوانم با قاطعیت بگویم آقای مهرجویی یکی از بیعقدهترین فیلمسازهای سینمای ایران است. نزدیک به سی سال است که ایشان را میشناسم و حقیقتا آدم مهمی در سینما ایران است. این آدم حداقل شبی دویست صفحه کتاب میخواند و الکی کتاب نمیخرد که با آن پُز بدهد.»•