سینماسینما، مصطفی یوسفزاده
اخلاق از مولفه های فضیلت است که در جوامع بشری بسط و کاربرد داشته و نسبتی مستقیم با انسان و جامعه دارد. از مهم ترین مسائلی که در جهان معاصر مورد توجه اندیشمندان اخلاق گرا واقع شده و آنها را به تامل و اندیشه واداشته، مسئله بحرانی شدن اخلاق است. اهمیت این مسئله تا آنجاست که برخی در نگاهی بدبینانه عصر حاضر را، عصر انجماد عالم در جنبه های ارزشی و انسانی می دانند و معتقدند بشریت در دوره معاصر در حجابی جانکاه قرار گرفته و در مستوری جنبه های شهودی فرو رفته است. حقایقی که زمانی برای عموم ابنای بشر قابلیت حصول و رویت داشته، امروز بهشدت در اختفا قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد پیشگامان حرکت های اصلاحی، دوران معاصر را بهدرستی شناخته اند و انزوای اخلاق را تباهگر و دردآور توصیف می کنند. در تداوم این روند نامیمون که بسیاری از اهداف و آرمان های بزرگ انسانی در معرض فراموشی قرار دارند و روزبهروز از جامعه فضیلتمحور دور می شویم، نیاز بشریت بیش از هر زمان دیگری به یک معماری قدسی، اخلاقی و معنوی احساس می شود. اقتضای این معماری غفلتزدایی از پیکر زنگارگرفته اخلاق و معرفت است. برای این منظور ناگزیر به رجوع و بهرهگیری از منابع الهی هستیم. در کنار این، نمونهها و شواهد متعدد تاریخی می تواند مصداق خوبی برای احیای معرفت و اخلاق فردی و اجتماعی به شمار آید. بااینحال، نباید از نقش خطیر هنر و هنرمند در معماری اخلاق غفلت کرد. بنابراین به پرسش بنیادین ارسطو در کتاب اخلاق خود برگردیم که چگونه باید زندگی خود را گذراند؟ فلسفه، علم، دین و هنر هر کدام برای بازیابی و معنا بخشیدن به زندگی نسخه هایی ارائه کردهاند که در این میان توجه به هنر و خصوصا سینما جالب توجه خواهد بود. سینما به دلیل در دسترس بودن هزاران انسان نمیتواند دور از اخلاق باشد. نظریههای سینمایی مانند الگوهایی هستند که به روش علمی، دانستههای ما را نسبت به سینما توسعه میبخشند و چهارچوب نظری تازهای در اختیار ما قرار میدهند.
در میان این همه، نظریه اخلاقی سینما بحث بسیار دامنهداری است که به نظر میرسد در میان متون و روشهای مطالعات سینمایی کمتر به آن پرداخته شده است. بر اساس همین نظریه اخلاقی است که میتوان بحث کرد سینما چه بازتابهای اخلاقی بر روی مخاطب میگذارد؟ آیا سینما می تواند در معماری قدسی و اخلاقی که ذکرش رفت، دستگیر بشریت باشد؟
در اینجا این پرسش مطرح می شود که اساسا آیا سینما میتواند در طرح مسائل ارزشی و توجیه برتری اخلاقیات جمعی بر فردی و الگوسازی و ترسیم زشتیها و زیبایی های اخلاقی شخصیت ها نقش موثری بر عهده گیرد و با برخورداری از فلسفه اخلاق، به تعیین موضع مبادرت ورزد؟
در جواب می توان گفت کنش های اخلاقی در همه ژانر ها حضور دارند و شاید بشود ادعا کرد سینما از اخلاق جداییناپذیر است و با توجه به جنبه های گوناگون هنری توانایی برقراری آرامش روحی و تعادل اخلاقی را دارد. البته این ادعا بهراحتی قابل اثبات نیست و نیازمند تبیین است. در همین راستا باید به سوال های مهمی پاسخ داد. مثلا با کمک کدام نظام اخلاقی می توان به نقد و تحلیل یک فیلم پرداخت؟ چون یکی از مشکلات اساسی سینمای ما عدم ارتباط اخلاقی با یک نظام و حکمت عملی است. اینجاست که خلأ مباحث جدی تئوریک در باب فلسفه اخلاق ما باز می شود و نشان می دهد چقدر معیارهای اخلاقی ما از مباحث حکمت های نوگرا عقب مانده است و درنتیجه باعث سردرگمی مخاطب امروزی در مواجهه با پدیده سینماست. آنجا که هر عمل لذتجویانه و شادیآفرینی مذموم یا اغراق در پیام های اخلاقی ممدوح تلقی میشود.
بههرحال، نباید این نکته را از یاد برد که «حدود زبان اخلاقی سینما، حدود جهانی آن را نیز تعیین می کند» و می تواند با جهانشمولی خود، بیننده را با واقعیت های اخلاقی روبهرو کند و جنبه کاشفیت نسبت به ارزش ها داشته باشد. سینما میتواند ارزش های اخلاقی را از مفاهیم محدود آن خارج کند و با ارائه الگوهای برتر اخلاقی و بهره گیری از زبان سینما و نمایش صادقانه شخصیت ها، تاثیری مثبت در ذهنیت، رفتار و کنش مخاطب بگذارد.
این بحث در جایی که فرد نقش عمدهای در تنزیه اخلاقی خویش داشته باشد، اهمیت بیشتری مییابد. در این راه یک مسئله نقش حیاتی دارد و آن آگاهی از مسئولیت های انسانی است که اگر حاصل شود، خود فرد در ساخت خویش نقش معجزهگون خواهد داشت. به همین جهت قرآن میفرماید: یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم (مائده ۱۰۵). ای ایمانآورندگان بر شما باد خود شما. ضرر نمی رساند به شما آن که گمراه شده، آنگاه که شما هدایت یافته باشید.
با این توصیفات موقعیت شاهین فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» را بازخوانی کنیم. صدای شاهین را در اولین نمای فیلم که یک سوپراسلوموشن است، می شنویم. سخن او حکایت از زبان گوسفندانی در لباس انسان است که بدون فکر و تامل مطیع محض چوپان خود هستند. در ادامه آنچه از محیط و فضای زندگی او می بینیم، نشان از سودای شاهین برای چوپان شدن است، ولی چوپان شدن اقتضائاتی دارد که شاهین ندارد. او خشونت در چهره، رفتار و گفتار دارد، ولی این خشونت و سبعیت مانند پوستهای است که وجوه انسانی او را فرا گرفته است. به عبارت دیگر، خشونت شاهین برخاسته از ذات پلید او نیست، بلکه فقط در رفتارش خلاصه می شود.
بعد از چاقو خوردن شهروز، درگیری لفظی بین شاهین و شکور پیش می آید که درنهایت به این منجر می شود که شکور از او می خواهد گوش پسربچه خاطی را ببرد. اما شاهین در مقابل این درخواست شکور احساس درماندگی می کند. شکور به شاهین می فهماند که نمیتواند مانند او بیرحم باشد. برخلاف او این شهروز است که با وجود سنوسال کم بیرحم و خشن است. تناقض جالبی در تقابل چوپان آینده این جماعت و کسی که مدعی چوپانی است، وجود دارد. آنجا که پای از دست رفتن آبروی خانواده به واسطه فیلم پخششده از شهره به میان می آید. فریادهای شاهین بر سر شهروز که چرا باعث پخش فیلم خواهرشان را نکشته؟ درخواست شاهین از شهروز در حالی است که او از پس بریدن گوش پسرکی برنیامده، چه رسد به قتل.
این تقابل و تناقض در صحنه خفه کردن شهره به اوج می رسد. شهروز در نهایت سبعیت به جان خواهرش افتاده و شاهین مانند کودکی از هول حادثهای دهشتناک به کنجی می خزد و کز کرده به زیر پتویی پناه می برد.
بعد از به بند در آمدن شکور، آن جلسه مهم ملاقات در زندان و پرده برداشتن از رازی سربهمهر، به مانند نقطه عطفی برای تحول شاهین است. شاهین که تا قبل سودای چوپانی داشت، اکنون سودای بازیابی هویت خویش را دارد. اینجاست که به مسئولیت های انسانی خویش آگاه می گردد و در پی تنزیه اخلاقی خود برمی آید. او که تا دیروز داغ پیشانی را پنهان می کرد، اکنون ابایی از آشکار شدنش ندارد. شاهین عصیانگر روزنه رهایی از بندهای جهل را می یابد. مکان نگهداری کودکان یتیم را لو می دهد، کودکی سرگردان را نجات می دهد، خواهرِ گریزان و پریشان را برای یافتن آیندهای روشن با مسعود رهسپار می کند، امیر را به پدر واقعیاش می رساند.
آری اینچنین است که فیلم با نمایش تحول شاهین الگویی اخلاقی را پیریزی می کند. حدود اخلاقی این الگو جهانشمول است، چراکه تحول و تنزیه اخلاقی فردی است که بدطینت و بدذات نیست. در جبر محیط و فضایی آلوده زیست کرده و زمانی که زمینه بروز خصایص انسانیاش فراهم می گردد، راه ظلمت به روشنایی را میپیماید.
بازخوانی نمونههای متعدد تاریخی- مذهبی گزاره جهانشمول این الگو را تقویت می کند. از حر بن یزید ریاحی به عنوان نمونهای بارز در تاریخ حادثه کربلا که به دلیل ارادت نیمبندش به مقام شامخ اهل بیت رسول خدا متحول گشت و تاریخساز شد، گرفته تا روایت افرادی چون بِشر حافی و فضیل بن عیاض که با جملهای قدم از جهان ظلمت به نور گذاشتند، نشان می دهد تحول اخلاقی شاهین و پالایش درونی و روحی او باورپذیر و منطقی است. پس سینما می تواند مشتمل بر مضامین اخلاقی باشد و برحسب کیفیت فرمی و محتوایی خود بر مخاطب اثر بگذارد.
سینما به دلیل تواناییهای برجسته بیانی محمل مناسبی در راستای چگونگی چالش های درونی و نحوه دگرگونی وجدان اخلاقی است، بنابراین می تواند مضمون های عمیق اخلاقی را نشان دهد و انسان را در نیل به غایات اخلاقی کمک کند.
قابلیت های شگفتانگیز سینما در ارائه رهیافت های نوین اخلاقی اگر نتواند در معماری اخلاقی و معنوی جامعه امروز کمکی کند، دستکم با زبان ضمنی و الگوپردازی می تواند در طرح مسائل اخلاقی نقش بهسزایی داشته باشد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه