فرید براتیسده (روانشناس) – خوشبختانه سینمای ما در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری در ورود به مسائل اجتماعی داشته، بهطوریکه این روزها از مقابل هر سینمایی که میگذرید، میبینید بخش عمدهای از فیلمهای روی پرده، بهنوعی مطرحکننده دغدغههای اجتماعی جامعه هستند. تاریخچه سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب نیز گواه این واقعیت است که حتی فیلمهایی که با مضمون جنگ ساخته شدهاند نیز، از بلوغ و پختگی نگاه به جامعه و دغدغهمندی حکایت دارند.دراینمیان، سینما سعی دارد مخاطب بیشتری جلب کرده و بر رفتارهای بینندگانش تأثیرگذار باشد. این تأثیرگذاری، گاه با سؤالهایی است که فرهادی در فیلمهایش و خصوصا «فروشنده» مطرح میکند و گاه با پایان بازهایی است که در فیلمهای توکلی شاهدیم و گاه نیز با تلخی سرنوشت شخصیتها در فیلمهای کارگردانهای دیگر. برهمیناساس، اینکه آیا چنین رسانهای با چنین دغدغههایی توانسته رفتارها را در جامعه تغییر بدهد، موضوعی نیست که بشود به ضرس قاطع درباره آن حرف زد، اما کافی است نگاهی به جامعه بیندازیم تا ببینیم که سینما توانسته روی دیدگاههای مخاطبانش اثر جدی داشته باشد یا لااقل دیدگاههای قطعی آنها را به چالش بکشاند.
یکی از دلایل این موفقیت، توجه این رسانه به موضوعات روانشناسانه، جامعهشناسانه و البته مسائل و آسیبهای اجتماعی است. در طول این سالها، آسیبهای اجتماعی و حتی مشکلات جامعه در روزگار جنگ و بعد از آن همواره مابازاهایی در دنیای سینما داشتهاند، از «زندان زنان» و «به همین سادگی» گرفته تا «دختری با کفشهای کتانی» و «روسری آبی». اگر روی این فیلمها تمرکز کنیم میبینیم که سینمای موفق در حوزه اجتماعی، سینمایی است که به مسائل زنان و کودکان بیشتر پرداخته است. چنین سینمایی بهخاطر داشتن صدایی که کمتر بیان شده، از اقبال اجتماعی و مردمی بیشتری هم برخوردار است.
منبع: شرق