افشین علیارمنتقد سینما در روزنامه جام جم نوشت : در سینمای ایران سریسازی از یک فیلمسینمایی با شکست مواجه میشود؛ یعنی تا به حال نشده که فیلمی در سریدوم یا سوم بتواند موفقیت لازم را کسب کند، عمدتا بابشده که اگر اثری در نسخهاول توانست موفق باشد و مخاطب بسیاری را بهدست آورد پس میتواند در سریبعدی ادامه داشته باشد اما این یک فرمول اشتباه در سینمای ایران است چرا که ملاک لازم فقط فروش است و رضایت از اثر نادیده گرفته میشود و لزوما فروش بالا تضمین لازم برای رضایت مخاطب از یک فیلم نیست. گشتارشاد۳ با همین شیوه ساختهشده و فیلمساز تصور کرده میتواند با همان الگوهای نسخهیک اثری کمدی بسازد به همین دلیل هیچ زحمتی برای بهترشدن اثرش نکشیده و با همان مضامین نسخهاول و دوم قصد داشته سریسوم را بسازد و در این میان حمید فرخنژاد را بهعنوان هستهمرکزی و محرکاصلی فیلم را حذف کرده است. در گشتارشاد۳ حسن و عطا بار کمدی(!) را به دوش میکشند و همراه سبکجدید در فیلم و سریالسازی، یک خواننده هم اضافه شده که اساسا جواب موثری نداده چرا که الگوهای بهکار گرفتهشده در گشتارشاد۳ توانایی لازم ژانری را ندارد و قادر به خنداندن مخاطب براساس موقعیت کمدی نیست. آنچه در گشتارشاد۳ باعث تبسم مقطعی مخاطب میشود شوخیهای اینستاگرامی یا جنسی است که تبدیل به دیالوگ شده یعنی سعید سهیلی در نگارش فیلمنامه بیشتر از این که بتواند به مصالح ژانری بپردازد سعی بر شوخینویسی داشته و بهنظر میرسد بیشتر دیالوگها در بستر بداهه شکلگرفته است. در بیشتر موقعیتها و دیالوگها هم با کلیشههای مرسوم مواجهیم یعنی امیرجعفری در این اثر یک تیپ همیشگی است که اساسا نقش او تکرار مکررات است و اضافه کنید که این فیلم برای بهنام بانی است گرچه حضور او بیخود و بیجهت است اما انگار سعید سهیلی ادایدینی به این خواننده داشته به همین دلیل گشتارشاد۳ بیشتر به کنسرت شباهت دارد تا یک فیلم سینمایی! عمیقا هیچ نگاهی از وفاداری به ژانر موردنظر در این اثر احساس نمیشود انگار که درآمدزایی مساله فیلمساز و سرمایهگذار بوده چرا که به هیچوجه در گشتارشاد۳ خبری از انسجام متن و اجرا دیده نمیشود و فروش بالای اثر برای عوامل مهمترین تبلیغ بوده که هر روز در دنیایمجازی شاهد آن هستیم و به هیچوجه شعارهای سیاسی فیلم که در دیالوگها گفته میشود قابل باور نیست و در عین حال برپایی کنسرت در مشهد هم نمیتواند مطالبه سیاسی فیلمساز از شهر و دیارش باشد. گشتارشاد۳ فروش بالایی داشته و حتی فروش هفتگی آن از فیلم «قهرمان» هم بالاتر است اما قطعا این دلیل مناسبی برای خوببودن این فیلم نیست زیرا معتقدم که گشتارشاد۳ بیشتر از آن که فیلم حتی متوسطی باشد یک اثر مبتذل است که نگاهش به جایگاه زن در اجتماع هم نگاه جنسی و اروتیک است و این تاسفبرانگیزترین اتفاق ممکن است که سهیلی برای دیدهشدن فیلمش از عناصری استفادهکرده که میتوانیم آن را یک اثر مبتذل و فراموششدنی بدانیم.