علیرضا داود نژاد در یادداشتی با عنوان بازار دیجیتال در اینستاگرام خود نوشت: این بازار فارغ از هرگونه حدومرزی با ماهواره و اینترنت در گرداگرد زمین بساط پهن کرده و ملیاردها مخاطب ویا به عبارت دیگر مشتری را به خود می خواند تا توسط نیروی انسانی خوش قریحه و متخصص و خلاق ملل گوناگون به گوش ها و چشم ها و مغز ها و قلب های آنها خوراک صوتی و تصویری برسانند و بفروشند و در قبال آن برای ملت های خود اعتبار مالی و سیاسی و فرهنگی کسب کنند و مناسبات فردی و اجتماعی خریداران را در همه کشورهای جهان تحت تاثیر قرار دهند. در ایران ما لااقل پنجاه ملیون مشتری در طی شبانه روز در این بازار بی تعطیلی گشت و گذار دارند و کم و بیش با آن داد و ستد می کنند. سوال اینجاست که در این بازار دیداری شنیداری وطن عزیز ما ابتکار عمل به دست کیست و در کنار تولیداتی که توسط منظومه های دیداری شنیداری ترکیه و اروپا و انگلیس و آمریکا و کره و هند به ملت ما عرضه می شود و ده ها ملیون مشتری پر وقرص خود را دارد سهم تولید کنندگان ایرانی چقدر است؟ برای تولید کننده ایرانی سه ورودی به این بازار وجود دارد : ورودی ارشاد ؛ ورودی تلویزیون و ورودی بازار سیاه. سوال بعدی این است که در بازار رسمی فضای دیداری شنیداری مملکت ما که اختیار آن در دست ارشاد و تلویزیون است تا چه حد برای نیروی انسانی مولد داخلی فضای کار و ابتکار عمل فراهم می شود؟ آیا با توجه به غلبه ای که منظومه های دیداری شنیداری رقیب و حریف از طریق بازار سیاه ماهواره و اینترنت بر بازار داخلی ما پیدا کرده اند و محدودیت و ریزش مخاطب فراگیری که سینما و تلویزیون و نمایش خانگی ما به آن مبتلا شده اند نباید به این نتیجه رسید که ایران ما تحت سلطه منظومه های هنری رسانه ای منطقه ای و جهانی قرار گرفته است و ورودی های رسمی تولید و عرضه و نمایش آثار دیداری شنیداری ما یعنی ارشاد و تلویزیون در حفظ استقلال و ازادی و ابتکار عمل برای نیروی مولد ایرانی شکست خورده اند و برای نیروی انسانی خوش قریحه و متخصص و خلاق ایرانی راهی جز ورودی سوم یعنی بازار سیاه و تولیدات زیر زمینی باقی نگذاشته اند؟ آیا مدیرانی که در سازو کارهای مدیریتی دهه شصت طلسم شده اند نمی خواهند چشم بگشایند و ببینند که انحصار مالکیت آنها بر ابزار تولید و توزیع و نمایش – که عوامل اصلی انگونه از مدیریت بود. شکسته شده است و ما به دورانی وارد شده ایم که در آن با یک گوشی موبایل می توان فارغ از هرگونه نظارت و کنترل فیلم ساخت و آن را در همه دنیا به نمایش در آورد؟ ایا خیال می کنیم بدون حضور زنده و فعال و خلاق در هنر و رسانه و فرهنگ آنچه را برای استقلال و آزادی وطن می ریسیم پنبه نخواهد شد؟!