هیوا یوسفی سردبیر همشهری ورزشی در یادداشتی در این روزنامه نوشت :
بازنده بزرگ بازیهای آسیایی جاکارتا، کسی که در همه رشتهها زمین خورد و پشتش به خاک مالیده شد، که آبرو برای ما و خودش نگذاشت، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بود.
صداوسیما رقابت بسیاری از ورزشکاران ایرانی را پخش نکرد. از مدال طلایی که علیپور در سنگنوردی گرفت تا بازیهای ابتدایی تیم ملی بسکتبال. کار به جایی رسید که صمد نیکخواهبهرامی، کاپیتان تیمملی در اینستاگرام دادش درآمد و از مدیران صداوسیما خواست از اینپس هیچکدام از بازیهای تیمملی را نشان ندهند.
بدترین قسمت نمایش رسانه ملی، اخراج خبرنگارش بهخاطر ورود بدون آیدیکارت به سالن بازیها بود. اخراج یک نفر از آن گروه سی، چهل نفرهای که مجبورند بیرون از سالنهای ورزشی با موبایل از خودشان تصویر بگیرند و بفرستند روی آنتن. چه تصویری؟ در سایز کوچک و با کیفیت پایین. همان هم البته بارها قطع و وصل میشد و جان بیننده را به لبش میرساند.
این نمایش زشت صداوسیما نزدیک به دو هفته ادامه پیدا کرد اما دریغ از اینکه جز برخی غرغرهای رسانهای، صدایی از جایی دیگر بلند شود.
مسابقاتی که تلویزیون نشان نداد یا با کیفیت پایین روی آنتن فرستاد، محصول وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ورزشی هستند. هرکدام از این تشکیلات ماهها و سالها برای شرکت در بازیهای آسیایی برنامهریزی و تلاش کردهاند (با هر کیفیتی). مثل زحمتی که یک باغبان برای به ثمرنشستن درخت میوهاش میکشد. بههمان اندازه که برای باغبان مهم است که میوهاش و باغش با چه کیفیتی بهدست مشتری میرسد، باید برای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ورزشی هم شیوه نشاندادن مسابقات ورزشی مهم باشد.
آنها باید همان روز اول یقه صداوسیما را میگرفتند که به چه حقی مسابقات ورزشی را با چنین کیفیت نازلی بهدست مشتریان که بینندههای تلویزیونی هستند، میرساند؟ ورزش سنگنوردی در بازیهای جاکارتا مدال طلا گرفت، اما سهمش از آنتن تلویزیون، فقط تصویری بسیار بیکیفیت و دور از سکوی توزیع مدالها بود. همین و فقط همین! فکرش هم عذابآور است. تمام زحمات و برنامهریزی خود ورزشکار و یک مجموعه مدیریتی را صداوسیما بههمین راحتی به باد میدهد. در حالی که اگر حق پخش این بازیها درست خریداری میشد و استاندارد روی آنتن میرفت، چهبسا سنگنوردی هم طرفداران تازهای پیدا میکرد و هم به لطف شناختهشدن بیشتر، ممکن بود بتواند حامیان مالی جذب کند.
مدیران ورزش اما به جای اعتراض به صداوسیما، متاسفانه بدون رعایتشان و منزلت جایگاهشان، حاضر شدند به هر قیمت و کیفیتی جلوی موبایلهای{نه دوربینها} تلویزیون بایستند.
یک ضلع دیگر این ماجرا میتوانست شورای نظارت بر صداوسیما باشد.
ظاهرا این شورا بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی برای همین کارها تاسیس شده است. برای اینکه از مدیران صداوسیما بپرسد به چه قیمتی حاضر شدهاند آبروی این رسانه را به حراج بگذارند. سوال دقیقتر اینکه چرا امتیاز پخش بازیها را نخریدند؟ آن چند هزار میلیارد تومان بودجه سالیانه خرج چهکاری میشود که برای خریدن حق پخش بازیهای آسیایی پولی نمیماند؟