سینماسینما، یاسمن خلیلی فرد
«در جستوجوی فریده» فیلمی است به کارگردانی مشترک کوروش عطایی و آزاده موسوی که در گروه هنر و تجربه به اکران درآمده است.
فیلم را در جشنواره جهانی فیلم فجر تماشا کردم و بی اغراق متحیرم کرد. پیش تر فیلم های مستند دیگری را با محوریت مسئله فرزندخواندگی و تلاش فرزندخوانده برای پیدا کردن والدین اصلی اش دیده بودم و بی شک نمی توانم به لحاظ موضوعی این فیلم را اثری ساختارشکن بنامم، اما آن چه «در جستوجوی فریده» را از دیگر مستندهایی با موضوع مشابه متمایز می کند، پیچوخم هایی هستند که در مسیر فریده قرار می گیرند و موانعی که او را در یافتن گم شده هایش با مشکلات بیشتری مواجه می کنند و همین تعلیق ها و بحران ها آن قدر غافلگیرکننده اند که فضای اثر را به درامی پرکشش و پرتعلیق بدل می کنند و با این که نمی توان «در جستوجوی فریده» را یک داکیودرام نامید، به زعم من همین عناصر نمایشی و داستانی به نحوی فیلم را به حالوهوای داکیودرام نزدیک میکنند.
از دیگر نکاتی که «در جستوجوی فریده» را به فیلمی متفاوت تبدیل کرده است، دگردیسی عمیقی ا ست که شخصیت اصلی فیلم پس از سفرش به ایران آن را تجربه می کند. در ابتدای فیلم، فریده به رغم ظاهر شرقی اش، به لحاظ کردار و خلقوخو کوچکترین شباهتی به شرقی ها ندارد؛ او زنی ا ست مجرد که در آستانه میانسالی در جامعه ای اروپایی مانند همه اروپایی های دیگر زندگی می کند و نوعی سردی و میل به انزوا، تک افتادگی و خودمحوری در او دیده می شود. طی سفرش به ایران، او به مرور و به واسطه آشنایی با خانواده های مختلف که هر یک از آن ها احتمال دارد خانواده واقعی او باشند، دچار تغییر می شود. این تغییر البته یک جانبه نیست و دوجانبه است؛ در واقع خانواده ها نیز که گمان می کنند فرزند گم شده شان را پیدا کرده اند، دچار احساسات متفاوت و متناقضی می شوند که در فیلم بهزیبایی به تصویر درآمده است. مهمتر از همه این که مستندسازان کوشیده اند تا حد امکان از ایجاد فرصت قضاوت درباره این افراد پرهیز کنند. در واقع مخاطب بی آنکه انگشت اتهام خود را به سمت اعضای این خانواده ها بگیرد، تنها به نظاره موقعیت حال و گذشته آن ها بسنده می کند و در تلاش است تا بیش از قضاوت، سر از رازهای سربهمهر آن ها درآورد؛ رازهایی که احتمالا منجر به سر راه گذاشتن فرزند از سوی آن ها شده است. فریده نیز طی سفر خود گویا هویت گم شده خویش را بازمی یابد و حتی اگر هیچکدام از خانواده ها، خانواده واقعی اش نباشند، اما بازگشتش به موطن، او را از انزوای همیشگی اش بیرون می کشد و در عین حال جهان بینی او را نیز دچار تغییر میکند.
نمی خواهم موقعیت کاراکتر و روند پیشرفت فیلم را در نظر مخاطب بیش از اندازه تراژیک یا اغراق آمیز جلوه دهم، اما شاید فریده در آغوش اعضای هر سه خانواده ایرانی که عمدتا هم از طبقه اجتماعی ضعیف و فرودست هستند، بسیار بیشتر از خانواده ای که او را بزرگ کرده اند، احساس امنیت، آرامش و خوشحالی می کند و دقیقا به همین دلیل است که مخاطب نیز از تماشای این سیر وقوع رخدادها- که بیشتر هم شامل تحولات درونی او هستند- هیجان زده می شود. در واقع فریده وطن خود را به مثابه خانواده واقعی اش می بیند؛ خانواده ای که همواره آن را به شکل عاریه ای و نصفه و نیمه تجربه کرده است و حالا به بودنشان می تواند دل گرم باشد.
از دیگر نقاط قوت «در جستوجوی فریده» این است که فیلم عاری از زواید است و هرگز وارد حواشی نمی شود. در بخش های ورود فریده به جمع خانواده ها، بسیاری از مشکلات و فلاکت های زندگی آن ها مقابل دوربین نمایش داده می شود؛ آن ها از معضلاتی چون اعتیاد، بی پولی، ازدواج های چندباره والدین و… حرف می زنند که قطعا همه این مشکلاتِ قدیمی زمینه ساز بر سر راه گذاشتن فرزندان در هر سه خانواده بوده است، اما مستندسازان می کوشند دوربین به اندازه و نه بیش از حد لزوم وارد این مسائل شود و مشکل فریده، تنها گره اصلی اثر باقی بماند. در واقع در فیلم «در جستوجوی فریده» با مجموعه درستی از انتخاب ها مواجهیم که منجر به تاثیرگذاری هرچه بیشتر فیلم بر مخاطب می شوند. نباید فراموش کرد که در یک فیلم مستند، تدوین و انتخاب درست بخش های محدودی از خیل تصاویر ثبتشده بزرگ ترین هنر مستندساز است و می تواند کیفیت کار را نیز تعیین کند. در نظر بگیرید اگر مدت زمان «در جستوجوی فریده» بیشتر می شد، یا فیلمساز به مسائل مربوط به خانواده ها بیشتر ورود می کرد، فیلم تا چه اندازه خسته کننده، بی ربط و بی کشش می شد. اما با همین تدوین فعلی و همین بخش های انتخابشده از زندگیِ فریده با فیلم جمع و جور و خوش ریتمی سروکار داریم که نه سراسر تراژدی و نمایش مطلق بدبختی و سیاهی ا ست و نه سانسورشده و قیچی خورده، بلکه «در جستوجوی فریده» دقیقا همان چیزی است که باید باشد. چیزی که مایل بودم بیشتر به آن پرداخته می شد، جزئیات کامل تری از خانواده هلندی او بود. شاید تنها در این بخش، مستندساز کمی محافظه کارانه به این خانواده پرداخته است و با این که می کوشد تصویری معمولی- همانطور که در واقعیت هستند- از آن ها به نمایش بگذارد، اما نگاه و پرداختنِ سربسته به آن ها تا حدودی به قصد قوی تر نشان دادن انگیزه فریده برای پیدا کردن والدین واقعی اش اتفاق افتاده است. در واقع مستندساز با دوری گزیدن از پرداختن بیشتر به خانواده هلندی زن نوعی حس الزام و نیاز به پیدا کردن خانواده واقعی از سوی فریده را به مخاطب القا می کند.
درنهایت «در جستوجوی فریده» همچون یک درام پرکشش، با فراز و فرودهای بسیار و عناصر دراماتیک قابلیت این را دارد که حتی آن دسته از مخاطبانی را که از سینمای مستند گریزاناند، روی صندلی هایشان میخکوب کند، و این اتفاق فرخنده حاصل هوشمندی دو کارگردانش است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه