برنامه سینمایی «هفت» این هفته در شرایطی باز هم به سینمای سیاسی پرداخت که مهمانان حاضر در این برنامه با وجود سابقه ساخت مستندهای سفارشی، سابقه تاثیرگذاری در این حوزه نداشتند و به نظر میرسد همچنان روند دعوت از دوستان بهروز افخمی در این برنامه ادامه دارد و این برنامه بر مبنای مهمانانش شکل میگیرد، اما اتفاق جالب اینکه برخلاف موضوعیت این برنامه، به یک باره یک تبلیغ هندی در این برنامه صورت پذیرفت.
به گزارش سینماسینما، برنامه سینمایی «هفت» این هفته ساعت ۱۰:۳۰ روز جمعه در حالی روی آنتن رفت که بهروز افخمی در ابتدا درگذشت محمد زریندست، بازیگر، تهیهکننده و کارگردان باسابقه سینمای ایران را تسلیت گفت. افخمی گفت: زرین دست که در ۸۴ سالگی دار فانی را وداع گفت، یکی از باسابقهترین و قدیمیترین کارگردانان سینمای ایران است. وقتی من ۱۰ ساله بودم، ایشان فیلم «هاشم خان» را تولید کردند و مسعود کیمیایی از دستیاران این هنرمند بود.
او همچنین درباره خبرهای فروش روز اول «سلام بمبئی» گفت: به نظر با شروع ربیع الاول و پایان ایام عزاداری، سینمای ایران مجددا رونق گرفته است و فیلم جدید در اکران، «سلام بمبئی»، طبق آمار غیررسمی فروش فوق العاده و غیرمنتظره ای داشته که سبب شده فروش سینمای ایران در سرمای پائیزی، گرمای تابستانه بگیرد.
چگونه مستند سیاسی ایران پا نمیگیرد؟
در ادامه حسین دهباشی مستندساز تبلیغاتی حسن روحانی که مدتهاست به جبهه مخالفان دولت پیوسته در کنار مهدی نقویان از شاگردان بهروز افخمی به بررسی مستند سیاسی پرداختند. ویژگی مشترک هر دو مستندساز دوستی با افخمی است و به نظر میرسد تار و پود این برنامه بر مبنای همین دوستی ها شکل میگیرد.
دهباشی در مورد تفاوت مستندهای سیاسی ایرانی و امریکایی گفت: باید تحقیق کنیم و ببینیم که برای ساخت مستندهای سیاسی در امریکا خط قرمزها و آستانه تحمل ها کجاست و در ایران کجاست… مهمترین بازار مستندهای سیاسی در ایران تلویزیون دولتی است در حالی که در امریکا تلویزیون های دولتی وجود ندارد… یکی دیگر از دلایل دیده شدن مستندهای سیاسی جشنواره ها هستند و ما می بینیم که بسیاری از جشنواره های ایرانی دولتی است، اما اغلب جشنواره های امریکایی خصوصی است.
او با اشاره به گروه های فشار که حتی صنوفی نظیر پزشکان را نیز شامل میشود، گفت: در ایران مستندسازان سیاسی تنها باید به نقد استکبار جهانی بپردازند، چون استکبار جهانی نماینده ای در ایران ندارد که با ساخت یک فیلم به اعتراضات صنفی دست بزنند.
این مستندساز ادامه داد: ما در ایران آزادی بسیای برای ساخت مستندهای سیاسی داریم، منتهی در ایران آزادی پس از ساخت مستندهای سیاسی وجود ندارد و بسیاری از کارگردانان بعد از ساخت مستندهای خود باید شناسنامه بدست و اینکه خودشان بچه جبهه ای هستند باید توضیح دهند که فلان پلان منظور خاصی نداشته است.
دهباشی به صورت مصداقی گفت: به عنوان مثال من میخواهم مستندی درباره حضور نیروهای روسیه در پایگاه نوژه بسازم، آیا این موضوع قانون اساسی را به چالش نمیکشد؟ حال اگر این مستند تصویب شود و من از مسئولین ارتش، مجلس و… درخواست کنم که آنها نظرشان را درباره این موضوع بگویند، هیچکدام یک از آنها حاضر نخواهند شد درباره این موضوع صحبت کنند.
در بخشی از این گفت و گو محمد نقویان که موضعگیری روشنی دارد، تاکید داشت که ساخت مستند سیاسی تقریباً آزاد است و در بخشی دیگر از اظهاراتش، ادعا کرد: دکتر احمدی نژاد اجازه انتقاد را به راحتی می دادند!
در ادامه این برنامه، یک رپرتاژ برای فیلم ضعیف «سلام بمبئی» رفته شد و گلشان گروور یکی از بازیگران سینمای هند در حد ستارگان سینمای هند نظیر سلمان خان و شاهرخ خان در این برنامه مورد استقبال قرار گرفت تا بدین ترتیب برای این فیلم در «هفت» تبلیغ شد. در این بخش افخمی تلاش کرد تا تعریف های شخصی اش را از زبان این بازیگر هندی بشنود. به عنوان نمونه در این گفت و گو تاکید کرد که سینمای هند به دلیل عدم توجه به جشنواره ها موفق شده که با مخالفت مهمان برنامه مواجه شد.
بازیگر سینمای هند در میانه نقد مستندسازی سیاسی در ایران: گلزار از برد پیت بهتر است
این بازیگر هندی در این زمینه گفت: جدیدا سینماگران هندی هم به سمت سینمای جشنواره ای روی آورده اند. زبان فیلم های هندی اغلب اردو، بنگال و تامین است و برخی از واژه های فارسی برای مردم هند به دلیل استفاده از زبان اردو قابل درک است.
گلشن گروور درباره علاقه وافرش به بازی در نقش های منفی گفت: من حس می کنم نقش منفی به طور کلی سخت تر از نقش های دیگر است. تلاش بسیار زیادی نیاز است تا آن طور که باید ایفای نقش کنید. با بدمن بودن شما می توانید تا مدت های زیادی در این جنس نقش ها بازی کنید.
او همچنین بر دوستی سینماگران ایرانی و هندی تاکید کرد و در این زمینه گفت: وقتی محمد رضا گلزار به کشور هند آمد، شاهرخ خان از او دعوت کرد که به منزل او بیاید و به بسیاری از بازیگران ایرانی گفت که هر وقت به هند آمدید حتما به منزل من بیایی. باید اشاره کنم که رضا گلزار شما از برد پیت و تام کروز خیلی بهتر است و این بخاطر انرژی است که درون این فرد نهفته است! این تجربه مطلوب را من داشتم که وقتی عوامل ایرانی از هند رفتند، همگی ما هندی ها مطمئن بودیم ردپای خوبی از خود بجا گذاشته اند. «سلام بمبئی» شروع خوبی برای کارهای مشترک بعدی ایران و هند خواهد بود و اینگونه نیز خواهد شد.
این بازیگر درباره روابط فرهنگی دو کشور نیز گفت: روابط فرهنگی بین دو کشور ایران و هند از دیرباز بوده است. شاعران بزرگی در ایران داریم که در هند شناخته شده هستند و بلعکس در هند نیز شعرای بزرگی داریم که ایرانیان دوست دارند. ما همه فیلم های احساسی و خانوادگی و عشق و همبستگی را دوست داریم. تمام چیزهایی که ما در هند دوست داریم، در ایران نیز هست پس من فکر می کنم زمینه زیادی برای تولید مشترک وجود دارد.
در ادامه این برنامه، مسعود فراستی و عباسعلی فاضلی به نقد فیلم سینمایی «سیانور» پرداختند. بهروز شعیبی در رویکردی عاقلانه قید کشتی گرفتن با فراستی را زد و حاضر به مواجهه با فراستی نشد که با انتقاد فراستی همراه شد. او در این زمینه گفت: بعد از تبلیغاتی که هفت درباره «سیانور» با حضور عواملش رفت، قرار بود که کارگردان و نویسنده فیلم به پای میز نقد فیلم بیایند. اما نیامدند! علت چیست؟ چرا از نقد فرار می کنیم؟ فرهنگ نقد در ایران روابط عمومی فیلم است. حتی به نظرم فرهنگ در نقد جدی تر از فیلمسازی است. مسئله فراستی نیست، مسئله اصل فرهنگ نقد است که دوستان نه تنها اعتماد ندارند، بلکه فیلمسازی که کارش را از نظر خودش درست انجام داده است اصلا از نقد فرار نمی کند بلکه استقبال می کند. ولز جمله ای دارد که می گوید بعد از اینکه فیلم تمام شد، بهترین منتقدان، فیلمسازان هستند. یکی از بهترین نمونه هاش در نقد “برگمان” است که در نقد روی دست منتقد می رود و خودش تندترین نقدها را علیه فیلم های خودش کرده است!
فاضلی در مقابل گفت: من از «برگمان» مطلب دیگری نیز شنیده ایم که می گوید: نوشتن درباره فیلم ها بیهوده است، برای نوشتن از فیلم باید یک بار آن را ساخت!
فراستی پاسخ داد: این درست است اما اگر فیلمسازی به اثرش که الان برای همگان است، مطمئن است باید از نقد آن نترسد بلکه از آن استقبال کند. سینمای ایران برای رسیدن به این فرهنگ، فایده ندارد که در جلسه ای ۳ ساعته از خود تعریف کنند که چگونه ساختیم و چه مشکلاتی نداشتیم. من پیشنهادم این است که برگردیم به الگوی قبل مان و این میز را برای منتقدان بگذاریم و کارگردانان را به میز نقد دعوت نکنیم.
فاضلی تاکید کرد: نقد با جهان آگاهانه و تنئوری ها سازوگار دارد. اتفاقا من این را برای سینمای ایران یک آسیب می بینم که فیلمساز پس از ساخت به سراغ نقد برود و ناخودآگاه خود را خراب کند!
فراستی ادعا کرد: فیلم برخلاف موضوع و ظاهرا داستانش سیاسی نیست! یک موضوع سیاسی را گرفته و بخش مهمی از این موضوع را مفروض، فرض کرده و دارد از یک جایی وارد داستان می شود. حس و حال کمی گانگستری در آن پیدا می کنی، اما حس و حال سیاسی ندارد. ما درباره ۳ طیف در فیلم حرف میزنیم. ساواک، مجاهدین باقی مانده بر مواضع قبلی و مجاهدین تغییر کرده. فیلم در ابتدا با یک ترور شروع می شود که اجرای ضعیفی دارد. بعد به سراغ ساواک می رویم. اما ساواک واقعی را در فیلم نمی بینیم. بازی هاشمی در فیلم بین جدی و شوخی مانده است که اصلا ساواکی نمی دهد! تصور از ساواک این است که تا حدی در مبارزه با این طیف انشعاب گر مارکسیست حق دارد. ما رژیمی را هم در فیلم نمی بینیم. ساواک در فیلم دشمن مردم نیست. بلکه دشمن مجاهدین است. مردم را در فیلم نمی بینیم.
فاضلی به کنایه گفت: فراستی مزیت های فیلم را نقاظ ضعف برمی شمرد! فیلم اتفاقا فیلمی است که آلوده به سیاست نیست. فیلم یک داستان عاشقانه است که این داستان را با یک پس زمینه سیاسی ترکیب کرده است و ما از همان ابتدای فیلم و ترور، با کارگردانی طرف هستیم که فضا را می شناسد. من قرار نیست بعد از تماشای فیلم به اطلاعاتی دقیق و درست درباره ساواک و حوادث آن دست یابم. هر فیلم دنیای خودش را بنا می کند و «سیانور» جهان خود را بنا می کند…. چیزی که باعث نجات فیلم «سیانور» شده است این است که برخلاف تصویری که این سالها از ساواکی ها برای ما خلق کرده اند، فرای کلیشه ها ساواکی را می بینیم که احساس دارد و عاشق می شود. تصاویری از زندانی ها که در سینمای ایران ندیده ایم.
فراستی که دقیقاً قصد دیکته کردن نگاهش را داشت و از نگاه این فیلم ناراحت بود، برخلاف روند کلی حرف هایش گفت: من نگفتم به نظرم باید چه کرد؟ من دارم درباره فیلمنامه فیلم حرف میزنم. هنوز وارد کارگردانی نشدم که «دهلیز» در کنار این بسیار پیش است. ۷-۸ سال راجع به فیلمنامه «سیانور» تحقیق شده است. برپا کردن جهان یک فیلم از فیلمنامه آغاز می شود. فیلمنامه باید فضا، هویت و شخصیت داشته باشد. فیلم مطلقا شخصیت ندارد. همگی تیپ هستند. جز شریف واقفی که دارد به شخصیت تبدیل می شود اما به آن نمی رسد.
او برای به چالش کشیدن فیلم، اسم فیلم را خلاصه فیلم خواند و در این مزنیه گفت: خلاصه قصه این فیلم انتخاب بین سیانور و زندگی ست. «سیانور» چیست؟ فقط می فهمم که این را به دهانشان می اندازند و به آن دنیا می روند. اصلا علت آن مشخص نیست. فیلم اصلا چریک نیست. چریک درنمی آورد. وقتی به قصه عشق نمی رسد، اتفاقا قصه عشق فیلم هم از نظر سینمایی ضعیف است و هم از واقعیت دور است.
فراستی درباره صحنه ترور شریف امامی نیز گفت: در صحنه ترور در کوچه، هم فیلمنامه نویس و هم فیلمساز با اسلحه نکشیدن این دو نفر می خواهند بگویند این حرف انسانی ماست. اما میزانسن فیلم برخلاف این است. اینها وارد کوچه ای می شوند. صمدی لباف کاملا منفعلانه در کوچه رفتار می کند درصورتی که وقتی آدم این کاره است می توانست با کشیدن اسلحه در لجظه هر دو را بکشد. پس این با انتخاب نیست. کارگردان می خواهد اینجا بخورد و شخصیتی بسازد که می خواهد اما نمی شود.
فاضلی در پاسخ گفت: تماشاگری که این فیلم را ببیند و نفهمید در فیلم سیانور چیست، ضریب هوشی پایئنی دارد. به چریک اشاره کردید، درصوتی که اینها اصلا چریک نیستند. توده ای ها و مجاهدین خلق چریک نیستند. مبارز هستند. بنابراین اتفاقا این فیلم بسیار درست است. شریف واقفی و همکارش رگ و ریشه اسلامی دارند. لذا اساسا چریک نیستند و نباید هم باشند. مسئله بعدی فیلمنامه است. انتظاری که تو در فیلمنامه داری در بسیاری از فیلم ها بر همین قاعده و اساس نیست. قرار نیست یک فیلم به تمام انتظارات منتقد همان طور که دوست دارد پاسخ داد. فیلم جهان خود را بنا می کند. درباره منطبق نبودن بر واقعیت، قرار نیست که فیلمساز توقعات تمام منتقدان و تاریخ دانان را برآورده کند و جهانی خلق کند که منطبق بر واقعیات باشد. کمتر فیلمی در سینمای ایران مثل «سیانور» لنزهای درستی روی آن بسته شده است. حرکت های دوربین بسیار منظم و دقیق است.
فراستی در ادامه چیزی برای «سیانور» باقی نگذاشت و در این زمینه گفت: ساختار جهان، فرم باید داشته باشد. اگر فیلم فرم نگرفته باشد، ابدا جهانی شکل نمی گیرد. فلش بک هایی که فیلم می زند بسیار غلط است. فلاش بک آخر فیلم از مرده زمردیان است! این فیلم فاقد فرم است. در تکنیک نیز به شدت ضعیف است. یعنی تمام نماهایی که از اورهد شروع می شود و بالا می رود، بلکل بی معنی ست. مشکل دیگری که فیلم دارد این است که شعیبی نیز همچون مهدویان در «ایستاده در غبار» گمان می کند، اگر نگاتیو کهنه باشد و رنگ را کهنه کند، ما به گذشته رفته ایم. ابدا این چنین نیست.
و در آخر میزگرد جشنواره «ایران ساخت» با حضور اکبر نبوی و پرویز کرمی برگزار شد. کرمی در این بخش تاکید کرد: اساسا این جشنواره بر جریان سازی و تولید محتوا برای فضای مجازی، مرتبط با چرخه تجاری سازی، کارآفرینی و اقتصاد دانش بنیان است. حمایت و معرفی کالاهای دانش بینان به کمک فرهنگ و هنر هدف اصلی ماست. این همگرایی سبب خواهد شد تا کالاهای ایرانی به تبلیغ و ترویج میان مردم برسند. ۳ روز تا پایان مهلت شرکت در این جشنواره باقی مانده و اختتامیه این جشنواره ۱۸ دی ماه برگزار خواهد شد.
نبوی که با او برای مدیریت برنامه هفت در دوران پس از افخمی مذاکره نیز شده بود، درباره این جشنواره تاکید کرد: متاسفانه در سینما و فرهنگ برای این مسئله کم کاری هایی صورت گرفته است. در بخش دیداری و شنیداری چند بخش مستقل داریم. از تیزر و کلیپ تا فیلم کوتاه داستانی و مستند بخش های مجزا با داوران مجزا در جشنواره دارند.
بنابر آنچه اعلام شد منصور پاشایی، دبیر اجرایی و بخش ایده بازار، اکبر نبوی، دبیر بخش رسانه های دیداری و شنیداری، ناصر فیض، دبیر بخش ادبیات، مجتبی آقایی، دبیر بخش هنرهای تجسمی، مسعود شجاعی طباطبایی، دبیر بخش کاریکاتور، امیرحسین اسدی، دبیر بخش رسانه های دیجیتال، و حسن کریمی قدوسی، دبیر بخش بازی های رایانه ای این دوره از جشنواره هستند.
نبوی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: مشکل بزرگ کشورمان این است که راهبردهای کلان فرهنگی و رسانه ای مان به شدت معیوب است. من که معتقدم اصلا راهبری در این زمینه نداریم. دستگاه هایی که در این زمینه فعالیت می کنند و رسانه های تصویری و سینمای مان به سراغ این موضوعات نمی رویم. انگار کار هنری مان در نمایش زشتی های و پلشتی هاست و به سراغ این موضوعات امیدوارکننده نمی خواهیم برویم.
این منتقد سینمایی افزود: اساسا گویی تلویزیون و سینمایمان از نمایش زیبایی ها و توانمندیها و خوبی های جامعه مان هراسانیم و به دام روشنفکری افتاده ایم. نقد اجتماعی سرجای خودش، اما چرا جامعه با وجود همه ضعف هایی که دارد شادابی و امید با خود ندارد؟ شاید این جشنواره بتواند آدرس جدیدی به هنرمندان ما بدهد که به سراغ آن نیز بروند.
سوال و نتایج نظرسنجی هفت چنین بود:
به نظر شما دلیل عدم موفقیت مستندهای سیاسی در اکران سینما چیست؟
۱. فقدان صراحت ۴۲%
۲. فقدان طنز و شوخ طبعی ۵%
۳. پیچیدگی متن و موضوع ۷%
۴. هواداری آشکار فیلم ساز از جریان های سیاسی ۴۱%
۵. کهنه شدن زودهنگام موضوعات سیاسی ۵%
منبع : تابناک