سینماسینما، فائزه هاشمی:
روایتهای شفاهی، مستند تاریخ مطبوعات ایران نسبت به دیگر حوزههای فرهنگ و سیاست خیلی کمتر است و به اعتقاد من هرچقدر بیشتر رویدادها و ماجراهای رفته بر روزنامهنویسها مستند شود بهتر است. به این اعتبار من معتقدم کار مینا اکبری کارگردان و روزنامهنگار در ساختن «میدان جوانان سابق» موثر است و امید دارم این دست فعالیتها در سینمای مستند ما بیشتر شود. سالهای اصلاحات و روزنامههای اصلاحطلب طیف گسترده و متنوعی بودند و هر یک از منظری به فرهنگ و سیاست میپرداختند. ما هم در آن اداوار روزنامه «زن» را منتشر میکردیم.
به اعتقاد من بازخوانی آن دورهی زمانی و روزنامهنگاری آن سالها بسیار حائز اهمیت است و به نوعی نمیتوان اصلاحات را بدون فهم مطبوعاتش به طور دقیق و کامل دریافت. خاصه اینکه کانون بسیاری از اتفاقها و تحولات در آن سالها نشریات و مطبوعات بودند. بهرغم تنوع دیدگاه و منظر در نشریهها و مطبوعات آن روزگار شرایط حاکم بر رسانهها یکی بود و رسانههای اصلاحطلب همه به نوعی تحت فشار بودند و بهطور میانیگن هفته و ماه نبود که نشریه و روزنامهای توقیف نشود. وضعیت برای ما هم در روزنامهی «زن» مانند دیگر نشریات بود. به عبارتی شرایط یکی بود چون این شرایط برای همه روزنامههای اصلاح طلب بود و مقداری کم و زیاد این داستانها را داشتیم و روزنامه ما را هم بستند. اینکه من به عنوان مدیر آن روزنامه منتسب به آیتالله هاشمی رفسنجانی بودم هم، تاثیری در نوع برخورد با ما نداشت و اصلا اینها تاثیری نداشت. چون من هم شکایت داشتم و هم روزنامه را بستند و هم برخورد داشتیم. برعکس حتا میتوان ادعا کرد شاید به خاطر آن جایگاه از طرف اصلاح طلبها مورد غضب واقع میشدیم و برایشان جالب نبود اما قضیه تقریبا یکسان بود. براساس تجربههایی که از سر گذراندم در روزنامهی «زن» و میتوانم بگویم
«میدان جوانان سابق» در روایت رنج و مصائب روزنامهنگاری در ایران خوب و موثر عمل کرده است. شاید نقدی که من میتوانم بر این اثر داشته باشم از این جهت باشد که نمایی از فیلم همه روزنامههای اصلاحطلب نمایش داده میشود، اما روزنامه زن نیست. نمیدانم تصادفی است یا نه ولی به هر حال روزنامه زن به همه موضوعات روز چه زنان چه سیاسی عالی میپرداخت. در برخی موضوعات به نحوی پیشگام هم بودیم اما نبود. از این مساله به دیده اغماض بگذریم میتوان گفت؛ هرچند موضوع «میدان جوانان سابق»، داستانش روزنامه جامعه بود اما اخبار را که مرور میکرد، همه روزنامهها را نشان میداد. گویی این داستان همهی روزنامههای اصلاحطلب بود.
من با تماشای فیلم غمگین شدم. از نظر پرداخت سینمایی هم به عنوان یک مخاطب سینما فکر میکنم اثری خوب و جذاب بود؛ البته چون من و بسیاری مانند ما که در سالهای اصلاحات کار و فعالیت روزنامهنگاری و سیاسی کرده است در متن و بطن اتفاقها بودیم، توانستیم با فیلم ارتباط برقرار کنیم؛ اما نمیدانم مثلا مخاطبی که آن سالها نبوده است و یا خردسال و نوجوان بوده نیز با تماشای فیلم میتواند به خوبی ارتباط برقرار کند یا خیر؟ به عبارتی دیگر من در جریان بودم و مسائل برایم عجیب و غریب و گنگ نبود. اما برای کسانی که آن روزگار نبودند، نمیدانم فیلم میتواند همینقدر جذاب باشد یا خیر؟!
منبع: روزنامه سازندگی