در واپسین روزهای سال ۱۳۹۹ نویسندگان سایت سینماسینما برترینها در حوزه سینما در صد سال اخیر را معرفی کردند.
به گزارش سینماسینما، در بخش سیزدهم، برترین های سینما در صد سال اخیر را به انتخاب ندا قوسی میخوانید:
ده کارگردان تاثیرگذار یک قرن اخیر سینمای ایران
۱- عباس کیارستمی/ به ضرس قاطع این مولفِ بزرگ سینما در تثبیت و جهانی شدن سینمای ایران اصلیترین نقش را داشته؛ فیلمسازی که موفقیتها و کاربلدیاش تداوم داشت و اصولا بیافت و خیز مسیر متعادل و متناسبی را پیمود.
۲- اصغر فرهادی/ مهمترین دلیل موفقیت فرهادی را میتوان اینطور لحاظ کرد که او در زمانهی مناسب آثار متناسب با زمانهاش را شناخت و ارائه داد این توصیف از این روست که ملودرامهای اجتماعی با تم مشابهِ آثار فرهادی، پیشترش ساخته میشد اما فرهادی در دورانِ نیاز به این نوع سینما -اواسط دههی ۸۰- توانست مخاطبان را مفتون خود سازد.
۳- داریوش مهرجویی/ نام مهرجویی در بین بهترین کارگردانان قرن صرفا بابت آثار او در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ است؛ متاسفانه آثار مهرجویی در دهههای ۸۰ و ۹۰ -درواقع از سنتوری به بعد- آنقدر از نظر سینمایی ضعیف و بیبنیهاند که ترجیح بر این است لحاظ نکنم در کارنامهی کارگردانِ فیلمهایی چون «هامون» و «لیلا».
۴- بهرام بیضایی/ مولف بیبدیل هنرهای نمایشی در سرزمین ما که نقش خیلی پررنگی در زمینهی تئاتر و نمایشنامه و آثار تحقیقی با مفاهیم انسانی نیز داشته است.
۵- ساموئل خاچیکیان/ شاید بتوان او را اولین فیلمساز ایرانی به شمار آورد که تاثیر کارگردانی در آثارش به وضوح مشخص و ممتاز بود.
۶- فریدون گُله/ در زمان رواج فیلمفارسی و آثار نهچندان پی و ریشهدار، گُله با آثاری چون «کندو» و «دشنه» تاثیر ژرفی بر سینمای اجتماعی ایران داشت که تا هنوز میتوان این اثربخشی را احساس و ادراک کرد.
۷- علی حاتمی/ مولفی بزرگ که با شیوهای متفاوت و منحصربهفرد در فیلمسازی و خصوصا فیلمنامهنویسی رد پررنگ و متنوعی در سینمای ایران گذاشت.
۸- ناصر تقوایی/ حیف مجال کمی داده شد به ایشان ولیکن همان تعداد آثاری که در سینما -و علی الخصوص در سریالسازی- باقی گذاشتهاند نمایانگر حداعلای توان و قدرت و قوتشان در این حوزه است.
۹- رخشان بنیاعتماد/ فارغ از پرداختن به مسالهی جنسیت -که باید بنیاعتماد را بهترین کارگردان زن سینمای ایران دانست- عطوفت و لطافت جاری در آثار این کارگردانِ کاربلد نتیجهای ماندگار داشته در سینمای ایران.
۱۰- جعفر پناهی/ امروز نام پناهی بیشتر از آنکه یادآور فیلمسازی او باشد، تاثیراتِ حرکتهای او در زمینهی فعالیتهای اجتماعی-سیاسی را در ذهن مخاطب متبادر میسازد؛ لیکن فضا و شرایط متناسبی در اختیار او گذارده نشد وگرنه قاعدتا باید نامش را بیشتر میشنیدیم در عرصهها و ساحتهای سینمایی.
ده بازیگر برجسته قرن سینمای ایران (مرد و زن)
۱- سوسن تسلیمی/ بانوی هنرمندِ بیبدیل با فاصلهی بسیار زیاد با سایرین، بهترین بازیگر سینمای ایران بوده و هست -و به گمانم حالاحالاها خواهد بود- او زیبا بود در زمانهای که زیبایی ممنوع بود؛ اوج توانایی بازیگری نمایشی را داشت وقتی که نمایش ممنوع بود. خلاصه او توانا بود در ایامی که تواناییِ هنری -خصوصا برای زن- سرکوب میشد و ممنوع بود. یعنی تسلیمی حتی در سختترین و دشوارترین و ممنوعترین روزهای سینمای ایران باز هم بهترین بود و بهترین نقشآفرینیها را از خود به یادگار گذاشت.
۲- بهروز وثوقی/ اول یک حیف بگوییم از عدم حضور ایشان در کشورمان که هنرمندی چون وثوقی سالهاست از سینمای ما دریغ شده. تنوع نقشآفرینیهای وی نقطهی عطف بازیگریاش است. این تنوع به معنی طیف مختلف نقش نبوده و نیست چرا که سینمای ایران در زمان درخشش وی اتفاقا نقشهای شبیه به هم را میپسندیده، لیکن وثوقی توان و قدرت عجیب و کمنظیری داشت در رنگبهرنگ کردن و تنوع دادن به نقشهای مثل هم. البته صداپیشگی منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند هم در ماندگاری نقشهای او تاثیرگذار بوده باآنکه خود وثوقی صدایی پخته و قوی داشت.
۳- عزتالله انتظامی/ برای توصیف بزرگی این مرد در این حرفه، تمام و کمال کارنامهی بازیگری ایشان پاسخگوست. به قول خودشان: «…هر کاری کردم، خوب کاری کردم!»
بازیگرانی که توجه و توفیقی کمتر از حد و میزان تواناییشان بدانها شد، مثل:
۴- پرویز پورحسینی/ ایشان علاوه بر قابلیت بالای هنرپیشگی استاد و معلم بزرگی بودهاند برای نسل بازیگران پس از خودشان.
۵- سعید پورصمیمی، ۶-حمید جبلی، ۷-ماهایا پطروسیان
با توجه به استعداد و استطاعت هنری این بازیگران حقیقتا در حقشان کملطفی شده، ولی هرکجا، کوتاه یا بلند حضور داشتهاند درخشان و بینظیر ظاهر شدهاند.
۸- مهدی فتحی/ حیف زود از دستشان دادیم. اگر توفیق حضورشان در سینمای ایران هنوز بود بیگمان نقشهای بینظیری میدیدیم از ایشان. تصور کنید، مثلا چه پدرهای فوقالعادهای میدیدیم با بازی فتحی.
۹-پوپک گلدره/ اجل اجازه نداد تا درخشش بیشتر این هنرمند را در سینمای ایران ببینیم.
۱۰- عمار تفتی/ میدانیم بعضی بازیگران -اصلا اهالی سینما- به واسطهی شانس و تناسبات حضور و وجودشان با زمانه مطرح شدهاند در دورانی خاص. مثلا حامد بهداد بعد از بازی در «بازیِ آخر» سینمادوستان را منتظر ساخت تا ببنند کی قرار است سوپراستار شود. برای حامد بهداد، نوید محمدزاده، محمدرضا فروتن و… -به نظرم- بیشتر از حد توان و استعدادشان در عرصهی بازیگری، شانس و همزمانی متناسب با دوران تاثیرگذار بوده در نامآوری و موفقیتشان، ولی برای بازیگری مثل عمار تفتی پس از فیلم «نون و گلدون» بسیار منتظر درخشش و نامآوریشان در عرصهی بازیگری بودیم که چنین اتفاقی نیفتاد و نقش پُرپرو پیمانی به او داده نشد.
ده سریالهای برتر قرن
۱- هزاردستان/ آلبومی خوشرنگ و خوشالحان که تمام بهترینهای دوران، اعم از بازیگران فعال، صداپیشگان خوب و… در آن درخشیدهاند.
۲- داییجان ناپلئون/ تصویری بیبدیل از خانوادهی ایرانی در گذار خانواده از سنت به مدرنیته.
۳- افسانهی سلطان و شبان/ این اثر که در زمانهی خود فراتر از دوران بود، اساسا نمونهای کمنظیر از یک اثر ماندگار و بدون تاریخ مصرف است که در هر دوران و زمانهای قابل مراجعه و تماشایی است.
۴- روزی روزگاری/ معنای عرفان معاصر را در این سریال بهخوبی میتوان دید؛ دگردیسی و سیرتحول از راهزن به عارف، نه به شکلی کلیشهای بلکه نو و جذاب تصویر شده.
۵- آینه/ شروع ساخت ملودرامهای خانوادگی که بعدها نمونههای کپیبرداری شده، گرتهبرداریشده و تاثیرپذیرفته از این سریال را بسیار دیدیم.
۶- امام علی(ع)/ این مجموعه حقیقتا «فرزند زمانهی خویشتن» بود؛ تجلیِ جالبی از شرایط سیاسی-اجتماعی دههی هفتاد با وجود داشتن قابلیت همهزمانی.
۷- مجموعه ساعت خوش/ البته با مجموعههای نوروز ۷۲ و پرواز ۵۷ شروع شد و گام جدید و عظیمی بود که در مسیر ساخت آثار طنز برداشته شد.
۸- وضعیت سفید/ ساخت چنین مجموعهای واقعا ضروری بود، چرا که سریالی بینظیر است در تصویرسازی از نوستالژی دههی ۶۰ و ایام جنگ. ولی مهمترین ویژگی آن شمایل فرمگرایانهای است که به جرات میتوان گفت در هیچ سریالی با این دقت و شدت وجود ندارد.
۹- سربداران/ از نمونههای کمنظیر تاریخی که نقطهی عطف آن بازی بهترین بازیگر سینمای ایران یعنی سوسن تسلیمی است.
۱۰- آرایشگاه زیبا/ طنز درست، بهاندازه، بیهیچ توهین و تحمیق و تحقیر قوم یا اقلیت خاص که قابل نمونهبرداری بوده و است.
چهرههای تاثیرگذار سینمای ایران در قرن اخیر (مدیران، منتقدان، سینماگران به جز بازیگر، کارگردان و…)
-منوچهر اسماعیلی، ژاله کاظمی، عطاءالله کاملی، چنگیز جلیلوند، مهین کسمایی، بهرام زند، خسرو خسروشاهی و… صداپیشگانی که خصوصا دورهای از سینمای ایران مرهون حضور صدای خوشلحن و موزونشان بود. دورهی پیش از صدابرداری سرصحنه.
-بابک بیات/ نوای موسیقی آثاری که بیات برایشان آهنگسازی کرده، فراتر از خود اثر بابت موسیقی مقبول و خواستنی هستند.
-اکبر عالمی/ بسیاری از جوانان و نوجوانان پس از انقلاب با برنامههایی چون آن روی سکه و هنر هفتم به سینما علاقهمند شدند.
-بهرام دهقانی(تدوین)
-محمود کلاری(فیلمبرداری)
-ایرج کریمی/ تربیت و توجه وی به نسل جدید منتقدین، تاثیر شگفتی در اصل و اساس نقدنویسی داشت.
– کریم جهانبخش سفیدکمر (نام ایشان در تیتراژ پایانی اکثر آثار تصویری قابل مشاهده است.)
نقاط عطف سینمایی و طلایی سینمای ایران در یک قرن اخیر
-بیشک مهمترین نقطهی تمایز و تغییر در سینمای ایران در قرن اخیر انقلاب بوده است. چرا که قبل و بعد این واقعهی بزرگ و موثرِ تاریخی سینما در تمام عرصهها دستخوش تغییری عظیم شد.
-شکلگیری جشنوارهی فجر در دههی ۶۰ که در انسجام و توفیق و توجه به سینما نقشی غیرقابلانکار داشت.
-ساخته شدن پردیسهای سینمایی در دههی اخیر که تاثیر اساسی در افزایش فروش فیلمها داشته.
-رسم شدن صدای سرصحنه و ورافتادن دوبله در دههی ۷۰ (تاثیرگذاری این امر تا این حد بود که در اواسط دههی هفتاد قاعده بر این شد، فیلمی که صداگذاری سرصحنه انجام نشده باشد، موفق به کسب درجهی الف نخواهد شد.) این امر در ارتقاء آثار و شکلگیریِ نوع دیگری از بازیگری موثر بود.
-توجه به سینمای کودک، در دههی ۶۰، که بنا به محدودیتهای موجود سینمای کودک مفرّ و محلی مناسب برای توفیق و توجه به سینما شد و آن را زنده نگاه داشت.
-مجلات سینمایی مهم و معتبر -بالاخص مجلهی فیلم- که در جذب علاقهمندان به سینما نقش اصلی و اساسی داشت.
-حضور اثاری سینمایی ایران در جشنوارههای خارجی که نقطهی عطف آن انتخاب فیلم زندگی و دیگر هیچ در بین فیلمهای برگزیده بود و از آن پس در سراسر جشنوارههای خارجی توجه به سینمای ایران افزون و افزونتر شد.(اتفاقا-به نظرم- دو اسکار کسب شده تاثیرچندانی در سینمای ما نداشته و اساسا اصل اتفاق جهانی شدن سینمای ایران با آثار جناب کیارستمی اتفاق افتاد.)
– از بدترین وقایع رخداده در سالهای اخیر تزریق پولهای مشکوک به سینما بود. پولهایی که اطمینان و اعتماد مخاطبان به کلیت سینما، فیلمسازی و سریالسازی را از بیخ و بن دچار خدشه و آسیب کرد.
توقعات از سینمای ایران در قرن جدید
باتوجه به شرایط شکننده و حساس جامعه، بیگمان باید تغییری اساسی -و امیدواریم درست- در بسیاری امور ایجاد شود و قاعدتا و اصولا در پی آن سینما نیز تغییر، تحول و تطور خواهد یافت. (آنچنان مسائل و رویدادهایی در سالهای اخیر -همین سه-چهار سال اخیر- رخ داده که گمان میکنم موضوع و سوژههای درخوری برای ساخت و فیلمسازی در سالهای پیشرو در اختیار سینما قرار خواهد گرفت.)