سینماسینما، منوچهر دینپرست
شاید اولین سوالی که در ذهن هر مخاطبی بعد از دیدن مستند «ترور سرچشمه» به وجود میآید، این باشد که با تماشای این مستند چه چیزی به دست آوردیم؟ چه اطلاعاتی قبلا نداشتیم و اکنون از آن آگاه شدیم؟ این مستند اساسا بر چه نیازی و چه درخواستی تولید شده است؟ آیا تا کنون مستندها و گزارشهای مستند درباره این حادثه تولید نشده بود؟ حادثهای که نزدیک به چهار دهه از آن میگذرد و گرد و غبار تاریخ بر روی حقیقت افتاده، چگونه میتواند با این مستند کنار رود؟ و…
مستند «ترور سرچشمه» را میتوان مستندی تاریخی با بنمایه گزارشی – تحقیقی دانست که دارای خط و ربط مشخصی است. این مستند در نظر دارد حادثه کشته شدن سیدمحمد بهشتی، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی را که در روز هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در محل حزب جمهوری اسلامی رخ داد و بیش از ۷۰ نفر نیز در آن حادثه کشته شدند، روایت کند. در یک نگاه کلی این مستند سعی دارد با حضور چهرههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرزندان شهید بهشتی روایتی از آن حادثه را که تا کنون گفته نشده، در اختیار مخاطب قرار دهد. اما مستند با ضربآهنگ نسبتا یکدست خود مخاطب را با خود همراه میکند تا لایههای مختلف ذهنی مخاطب تحت تاثیر القای یک ایده خاص (ایدئولوژی) در کالبد قدسی شهادت قرار گیرد. بنابراین ما با مستندی روبهرو هستیم که گویی پازلهای آن از قبل چیده شده و مخاطب باید منتظر دیده شدن پازلهای جدید باشد. پازلهایی که هر کدام روایتی از حادثهای است که برای بسیاری از مخاطبان ایرانی قابل فهم است.
مستند «ترور سرچشمه» از دو بخش بههمپیوسته تشکیل شده است. یکی روایت چهرههای مختلف درباره حادثه و بخش دوم روایتی از شخصیت بهشتی و آرا و افکارش. کارگردان سعی کرده در این دو بخش به نوآوری و سبک خاصی در ارائه برسد که میتواند در نوع خود جذاب باشد، اما بینظیر نیست. او با گفتههای بسیاری از چهرهها مواجه است که سعی خود را در چینش آنها قرار داده تا گاه مکمل و گاه متناقض گفتههای یکدیگر باشند. اما در بخش دوم کارگردان با ایدهای که از پیش در ذهن خود پرورانده، هالهای قدسی و ناب از بهشتی برای مخاطب قرار میدهد و او را در مقام یک منجی یا چهرهای که اگر بود اتفاقات دیگری برای انقلاب ۵۷ ایجاد میکرد، نشان میدهد. بنابراین «ترور سرچشمه» را باید مستندی از جنس تاریخی و پلیسی با لایههای شهودی و ارجاع به آینده دانست.
مستند اگرچه دارای نکات قوتی مانند گفتههای بعضا جذاب چهرهها یا استفاده از تصاویر آرشیوی است، اما دارای نکات ضعفی نیز هست. معمولا اینگونه مستندها با یک مشکل جدی روبهرو هستند و آن، این نکته است که اغلب در یک حالت مقاله پژوهشی و علمی قرار میگیرند و مخاطب گویی مقاله میخواند تا اینکه مستندی را تماشا کند. گفتههای دائما خستهکننده چهرهها همانند ارجاعات مقالات بسیار فضلفروشانه است. بهراستی اگر متن این مستند را به صورت یک مقاله درآوریم، چه چیزی از آن کاسته میشود که در مستند قابل ارجاع است و در مقاله نیست؟ بنابراین این مستند میتوانست بیش از آنچه گفتههای بسیاری داشته باشد، از تصاویر نابی برخوردار باشد که تابهحال دیده نشده بود. این مستند میتوانست همانند اثر دیگر کارگردان دارای فضاهای بازسازیشدهای باشد که برای مخاطب جذاب و اغواکننده باشد که اینگونه نبود. از سوی دیگر، مستند «ترور سرچشمه» فاقد نکته شاخص یا اطلاعات ذی قیمتی است که تا کنون به دست نیامده و کسی از آن اطلاع نداشته و اکنون مستندساز آن را به دست آورده و در اختیار مخاطب قرار داده است.
بهراستی اگر به برگ برنده مستند «ترور سرچشمه» که کاری پژوهشی است، بخواهیم پی ببریم، کدام نکته است؟ شاید اگر مستندساز اطلاعات ذیقیمتی در اختیار مخاطب قرار میداد، یا درباره فردی به نام کلاهی بیشتر صحبت میکرد، برای مخاطبی که سالهاست چنین اطلاعاتی را داشته، بسیار جذابتر بود. اگر قرار باشد این مستند به شکل زیرنویس به یک زبان دیگر ارائه شود، آیا یک مخاطب خارجی میتواند با این مستند ارتباط برقرار کند؟ مسلما چنین نیست. چراکه گرایش اینگونه مستندها اغلب معطوف به قدرت و حاکمیت موجود است و سعی ندارند از گفتمان مسلط قدری پا فراتر بگذارند. بنابراین مستندها در بهترین حالت جذاب و در بدترین حالت فرمایشی خواهند بود. مستند «ترور سرچشمه» میتوانست گفتمان مسلط را بشکند و فضایی نو در ارائه مستندهای سیاسی ایجاد کند. چیزی که ما اکنون در تاریخ معاصر بیش از هر چیزی به آن نیازمندیم، ارائه تحلیلها و اطلاعات نو و بدیع است. ما بهعنوان کشوری در حال گذار از فضای سنتی با چالشهای مختلف سیاسی روبهرو هستیم که اینگونه مستندها میتواند بار سنگین فهم معنای رویدادهای سیاسی را برای مخاطب راحتتر کند. بر این اساس مستند «ترور سرچشمه» مستندی از جنس روزگار ما با همان رنگ و بو و حاشیهها و ایرادات و اعتراضات روزمره است. مستندی که مخاطب بیشتر باید با آن سرگرم شود تا اینکه پرسشی و معنایی از آن در ذهنش ایجاد شود.
منبع: ماهنامه هنروتجربه