تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۸/۰۴ - ۱۶:۲۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 124134

سارا بقایی در ایرنا نوشت : فیلم سینمایی «مسخره باز» که این روزها در حال ثبت رکوردی از فروش در گیشه است را می‌توان یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های اخیر سینمای ایران به لحاظ فرم و محتوا دانست.

به گزارش گروه، تحلیل، تفسیر و پژوهش ایرنا، مسخره‌باز فیلمی به کارگردانی و نویسندگی «همایون غنی‌زاده» و تهیه‌کنندگی «علی مصفا» و محصول سال ۱۳۹۷ است؛ این فیلم نخستین اثر سینمایی همایون غنی‌زاده است که در بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین دوره (۱۳۹۷) جشنواره فیلم فجر حضور داشت و توانست چهار جایزه از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی بخش نگاه نو و سیمرغ بلورین فیلم‌های هنر و تجربه را کسب کند. همچنین، در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم ورشو ۲۰۱۹ جایزه ویژه هیئت داوری برای بهترین فیلمنامه را دریافت کرد.

مسخره‌باز که این روزها بر پرده اکران قرار دارد موفق شده تا موفقیتی را در گیشه از آن خود کند و پس از تنها دو هفته اکران، فروشی بیش از یک و نیم میلیارد داشته باشد. فیلمی که اگرچه به زعم بعضی انتظار نمی‎‌رفت، اما در جدیدترین رده به فیلم «ماجرای نیمروز؛ رد خون»، که فیلمی سیاسی (مربوط به عملیات مرصاد) است رسیده است.

فیلم درباره پسر جوانی به نام «دانش» با بازی «صابر ابر» است که رویای بازیگر سینما شدن را در سر دارد. دانش که هنوز به شهرت کافی نرسیده، در سلمانی کاظم خان (علی نصیریان) کنار همکار عجیبش شاپور با بازی بابک حمیدیان، مشغول به کار است. او یک کمد مخصوص به خود دارد که تصاویر بازیگر معروف سینما با نام هما با بازی هدیه تهرانی روی آن چسبانده شده و یک جعبه جادویی مثل تلویزیون هم هست که به رویاپردازی‌هایش کمک می‌کند.

داستان مسخره‌باز در یک زمان و مکان معلق است که مشخص نیست چه دوره‌ای و حتی چه جایی است؛ تنها از مرغان دریایی که گاهی پشت پنجره آرایشگاه سروصدا می‌کنند و گهگاهی هم اتفاقی به داخل می‌افتند، می‌شود فهمید که در یک بندر یا جایی شبیه به آن است. البته که این بی‌زمان و مکانی با فرم قصه و روایت همخوان است و فرم داستان را جذاب می‌کند. فضاهای خلاقانه، گریم‌های خوب، موسیقی متناسب و قدرت فیلم در ارائه یک نمونه بی‌نقص از جلوه‌های ویژه، مسخره‌باز را به فیلمی خوش ساخت که متفاوت بودنش دافعه آن نیست، بدل ساخته است.

مسخره‌باز شبیه هیچ‌کدام از فیلم‌های دیگری که در تمام این سال‌ها ساختته شده‌اند نیست و این مساله همانطور که دستمایه نقدهایی از بابت فرم و محتوای این فیلم قرار گرفته است، نقطه قوت بزرگ آن محسوب می‌شود. در این معنا مسخره‌باز فیلمی جدید است، شاید در نهایت حرف مهمی برای گفتن نداشته باشد، اما می‌تواند مسیر مهمی را در سینمای ایران باز کند؛ مسیر خلاقیت و عدم تکرار.

شاید نوعی شلختگی در بیان موضوع و بی‌سرانجامی در مسخره‌باز به نظر برسد اما نکته در اینجاست که تولید، ساخته شدن و به تصویر کشیده شدن ایده‌های چون مسخره‌باز در شرایط امروز و وضعیت سینمایی کشور (که در آن فیلم‌ها یا کمدی در ساده‌ترین شکل و مفهوم ممکن هستند و یا اجتماعی در معنایی که منتقدان آن را سیاه‌نمایی می‌نامند) به دلیل نوآوری و اینکه دری به سوی خروج از تکرار هستند، قابل توجیه و دفاع هستند.

بر این اساس سینمای امروز به فیلم‌ها، چهره‌ها و خلاقیت‌هایی شبیه به غنی‌زاده برای خروج از کلیشه‌های رخوت انگیزی که به آن دچار شده است، نیاز دارد.

 

سریالِ بی‌پایان حواشی

حواشی‌ای که پس از جشنواره سی و هفتم پیرامون غنی‌زاده و رفتارش شکل گرفت، باعث شد تا هجمه‌ای انتقادی علیه او شکل بگیرد. هجمه‌ای که به نوعی هنوز هم ادامه دارد و شاید به نوعی دستاویزی برای منتقدانی که دل خوش از رفتار او نداشته‌اند شده است تا حالا به فیلم در حال اکرانش بتازند.

ماجرا به شبی بازمی‌گردد که در خلال اعطای جوایز (سیمرغ‌های بلورین) وقتی اسم فیلم مسخره‌باز به عنوان برنده سیمرغ بلورین «بخش نگاه نو» اعلام شد، غنی‌زاده از رفتن روی صحنه و دریافت جایزه با این توجیه که این فیلم شایسته این سیمرغ نیست، امتناع کرد و پس از آن برای دریافت سیمرغ دیگری (سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه) روی صحنه رفت، البته انتقاداتی را هم به جریان سینما و مسائلی چون عدم تقدیر از چهره‌هایی چون علی نصیریان به رغم یک عمر فعالیت موثر هنری، ایراد کرد. این رفتار و آن صحبت‌ها به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد و همین موضوع دستمایه انتقادات تندی شد که از همان شب در فضای مجازی و فردای آن روز در جراید رسمی منعکس شد؛ تیترهایی چون «مسخره‌بازی کارگردان مسخره‌باز» بخشی از کنایاتی بود که از جانب جامعه هنری و مطبوعاتی، غنی‌زاده را هدف گرفتند.

حالا و پس از گذشت زمانی از این جریان‌ها، در روزهای آغازین اکران عمومی مسخره‌باز، یکی از بازیگران زن سینما که در این مراسم حضور داشت به دلیل آنچه پوشش نامتعارف اعلام شد، مورد انتقادات زیادی قرار گرفت؛ واکنش‌ها به نوع پوشش مهمانان زن، بین گروهی از کاربران در شبکه‌های اجتماعی بالا گرفت، تا جایی که برخی رسانه‌ها مانند بخش خبری «بیست و سی» و خبرگزاری «تسنیم » نیز خواهان پاسخگویی مسوولین شدند و مسعود نجفی، مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی در مصاحبه تلویزیونی خبر از تصویب دستورالعملی فوری داد که طبق آن چهره‌های سینمایی، هنری، تلویزیونی و ورزشی در مراسم و برنامه‌های مختلف باید چارچوب را رعایت کنند.

جذاب یا مسخره؟

منتقدان فیلم مسخره‌باز را دو گروه با دیدگاه‌هایی کاملاً متفاوت تشکیل می‌دهند؛ برخی آن را فیلمی متفاوت و جذاب و برخی نیز فاقد هرگونه ارزش سینمایی توصیف کرده‌اند. «دانیال هاشمی‌پور»، منتقد فیلم، در نقد مسخرباز نوشته است: سال‌ها بود فیلمی این‌چنین سوهان روحم نشده بود؛ نه از آن دست سوهان روح‌های سینمای آزار و «هانکه» و «پازولینی»، سوهان روح حاصل از نابلدی و ادعای زیاد. فیلمساز نه داستان دارد نه می‌خواهد داستان بگوید. قصه فیلم تنها بهانه‌ای شده برای ادای دین فیلمساز به معدود فیلم‌هایی که دیده آن هم با بازسازی ناشیانه آن‌ها. فیلم بی‌زمان و بی‌مکان است. نه از جامعه جز در روزنامه دست شاپور چیزی می‌بینیم و نه می‌دانیم چه زمانی است. روزنامه و شرایط مشخصاً از ایران در زمان پهلوی حکایت می‌کنند. اینکه فایده‌اش چیست و اساساً چه فرقی دارد قضیه مربوط به الان باشد یا زمان پهلوی یا عهد میمون‌ها ما که نفهمیدیم. دوربین هیچ‌گاه از مغازه کاظم خان خارج نمی‌شود و به طور کلی فیلمساز تصور کرده با یک تابلو (به راستی نقش کاریکاتوری علی مصفا چیست؟) و یک روزنامه می‌تواند زمان بسازد. بیست دقیقه نهایی فیلم عجیب است. واقعاً جزو عجیب‌ترین تصاویری است که تا به حال در سینما دیده‌ام. غنی‌زاده دنیایی تیر و تفنگ بر سر شخصیت‌ها فرود می‌آورد، زلزله می‌آید، یک ماشین به دیوار می‌کوبد، کیانی می‌رود، می‌آید؛ شخصاً شلخته‌تر و بی سر و ته تر از این بیست دقیقه پایانی در سینما به یاد ندارم. فیلم بین پایان‌های خود اسیر شده و یک بار «تهرانی» می‌میرد، یک بار زیر آب عروسی می‌کنند و در نهایت تنها شلوغ بازی می‌ماند و اتلاف ۴ میلیارد پول بی‌زبان بر سر این بازی‌های بچگانه. غنی‌زاده که پس از ساخت یکی از بدترین فیلم‌های یک دهه اخیر سینما با لطف غیر منطقی داوران جشنواره روبرو شد و دو جایزه دریافت کرد، تصمیم گرفت در اقدامی مربوط به گروه سنی الف جایزه را نگیرد و با تقلید از «مارلون براندو» یک شهروند محترم افغان را بالای سن بفرستد. کاش غنی‌زاده علاوه بر فیلم شرم آورش حداقل تصویر بدی از خود به جا نمی‌گذاشت. تصویری از مهرزاد دانش، منتقد با سواد و مورد احترام، که یک سیمرغ به دست پشت سر غنی‌زاده ایستاده از ناراحت کننده‌ترین تصاویر جشنواره گذشته است. هتک حرمتی که امیدواریم ادامه پیدا نکند تا سنت این لوس‌بازی‌ها در سینمای ایران برچیده شود.

«شایان کرمی»،منتقد موافق در این باره نوشته است: همایون غنی‌زاده عاشق سینما است. این را به راحتی می‌توان از تماشای نمایش‌های معروف او مثل «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و «کالیگولا» فهمید. حال غنی‌زاده در آستانه چهل سالگی سراغ ساخت اولین فیلم سینمایی خود یعنی مسخره‌باز رفته که علاوه بر نشان دادن علاقه او به سینما، وابستگی وی به دنیای تئاتر را هم به تصویر می‌کشد. تقریباً نیمی از فیلم به آشنایی با دانش، کاظم خان و شاپور، وضعیت جامعه‌ای که داستان در آن جریان دارد و بازپرس (رضا کیانیان) می‌شود. فیلم‌برداری و فرمی که غنی‌زاده برای استفاده از به تصویر کشیدن قصه دانش و همکارانش استفاده کرده، جذاب است به طوری که در همان دقایق ابتدایی متوجه می‌شوید با فیلمی طرف هستید که نمونه آن را کمتر در سینمای ایران دیده‌اید. کشش داستانی نیمه ابتدایی فیلم در نیم ساعت ابتدایی آن تمام می‌شود. شما با روحیات کاظم خان آشنا می‌شوید، تیک‌های عصبی شاپور و گذشته او را می‌شناسید و ارزش بازیگری را توسط دانش درک می‌کنید. به همین دلیل، فرم جالب مسخره‌باز به کمک آن می‌شتابد و اجازه نمی‌دهد که بیخیال تماشای این فیلم شوید. بعد رسیدن به نیمه فیلم، ناگهان مسخره‌باز گره‌های داستانی جدیدی رو می‌کند که شما را تا سی دقیقه‌ای انتهایی فیلم درگیر نگه می‌دارند و در نهایت با پایان بندی غیر منتظره‌ای روبرو می‌شوید که اصلی‌ترین نکته مثبت این فیلم دوست داشتنی است. بله دوست داشتی! نحوه حرکات بازیگران در صحنه، لباس‌های اتو کشیده و منظم و حرف زدن نسبتاً مکانیکی بازیگران به فیلم فضای فانتزی و تئاتریکال بخشیده. شاید به همین خاطر است که در نگاه اول متوجه نشوید که چه چیز مسخره‌باز با دیگر فیلم‌های فانتزی ایرانی تفاوت دارد، اما با کنار هم گذاشتن این المان‌ها می‌توان به این نتیجه رسید.

مسخره‌باز فیلم غافل‌گیری‌ها است. چه به خاطر فرم جالبش و چه کاراکترهای متفاوت و اتفاق‌های عجیبی که روی صحنه رخ می‌دهند. شاید محتوای مسخره‌باز کمی در مقابل بقیه بخش‌های آن لنگ بزند و در قامت یک فیلم سینمایی بلند نباشد، اما همین فرم خوب و کارگردانی درست اتفاقات عجیب و صد البته انتخاب خوب موسیقی که شامل ترانه‌های کلاسیکی مثل «مرا ببوس» است باعث می‌شود تا از تماشای این اثر آن هم در سینمای یکنواخت و قابل پیش‌بینی ایران خسته نشوید.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها