کامبیز نوروزی در اعتماد نوشت: بحثی در «مالیت» داشتن «کالاهای فرهنگی» نیست. یک قطعه عکس، یک تابلوی نقاشی، یک قطعه شعر، یک رمان، یک فیلم و هرکالا فرهنگی دیگری مالیت دارد و کسی که آفریننده آن بوده است «مالک آن کالا» است و مالکیتش اخلاقا، شرعا و قانونا محترم است. معنای ساده این حرف این است که همانطور که نمیشود اتومبیل یا وسایل خانه یا لوازم شخصی کسی را بدون اجازه او برداشت و بردیا غارت کرد، از یک کالای فرهنگی نیز بدون اجازه آفریننده اثر نمیتوان بهرهبرداری کرد. در هر دو مورد آنچه رخ میدهد، عنوان سرقت مییابد. عصر ارتباطات همانطور که خیلی چیزها را آسان کرده دستبرد به حریم مالکیت صاحبان آثار فرهنگی را نیز تسهیل کرده است. اینترنت این امکان را فراهم کرده که کسانی به آسانی یک کالای فرهنگی مانند یک فیلم را بدون اجازه مالک آن و با تجاوز به حقوق مالکانه او در سایتها بگذارند و کسانی هم بیخبر یا بدون توجه به قانون و اخلاق آن را ببینند از نظر تحلیلی مقابله با پدیده بزه متناسب با تحولات تکنولوژیک باید متحول شود. تکنولوژی همانگونه که دستاوردهایی برای جامعه و آسانی زندگی دارد امکانهای تازهای نیز در اختیار مجرمان قرار میدهد. زمانی برای سرقت از یک بانک، سارقان فقط باید به بانک حمله میکردند و پول نقد را از صندوق بانک میربودند اما امروز یک هکر میتواند از گوشهای دنج با استفاده از اینترنت و هک سایت بانک و حسابهای بانکی، پولها را جابهجا کند. روشن است که مبارزه با بزه سرقت برای جلوگیری از سرقت مستقیم فیزیکی و سنتی و سرقت اینترنتی تابع روشهای بسیار متفاوت است. سرقت اینترنتی را نمیتوان با گذاشتن مامور مسلح پلیس در مقابل بانک متوقف کرد. این نکته را امروزه هم دستگاههای مبارزه با پلیس متوجه شدهاند و هم بانکها و با همین درک اقدامات ایمنی و امنیتی متناسب را هم تدارک دیدهاند تا اولا از وقوع جرم سرقت اینترنتی پیشگیری کنند و ثانیا در صورت وقوع بزه بتوانند آن را کشف و مرتکب را تحت پیگرد قرار دهند.
اما در مورد کالاهای فرهنگی به خصوص فیلم و موسیقی به نظر میرسد هنوز چنین درکی نه در میان اهل این دو حرفه نهادینه شده است و نه در میان سازمانهای مبارزه با بزه که اولا اقدامات مناسب موثر برای جلوگیری از استفاده غیرمجاز از آثار از طریق اینترنت را تدارک بینند و ثانیا در صورت وقوع بزه منشا آن را کشف و مرتکب را تحت تعقیب قرار دهند.
وقتی یک فیلم (مانند ابد و یک روز یا هر فیلم دیگر) بهطور غیرقانونی و بدون رعایت حقوق مولف در یک یا چند سایت گذاشته میشود، قانونا جرمی رخ داده است که باید با آن مقابله شود. این جرم طبیعتا موجب خسارات مادی هنگفتی به صاحب اثر است. اما به نظر میرسد ادراکی که در مورد مفهوم کالای فرهنگی در دستگاههای مبارزه با جرم وجود دارد هنوز به آن درجه از اهمیت و قدرت نرسیده است که برای مبارزه با این جرم و جرایم مشابه همتراز سرقت کالاهای مادی تمهیدات مناسب تدارک دیده شود و به همان شدت که با سارقان کالاهای مادی برخورد قانونی میشود با این دسته از مجرمان نیز مواجهه قانونی نیز صورت پذیرد. این روشن است که مبارزه با جرایمی که در محیط اینترنت رخ میدهد از نظر تکنولوژیکی و فرآیندهای عملیاتی دشوارتر از جرایم دیگر است اما حمایت از حقوق قانونی آفرینندگان کالاهای فرهنگی مانند هرکالای دیگری یک ضرورت اجتماعی و حقوقی برای تثبیت نظم حقوقی در جامعه و نیز عرصه فرهنگ است. این کاری است که باید گروههای صنفی ذینفع و دستگاههای رسمی کشوری در دستور کار خود قرار دهند.