سید مسلم بهشتی نژاد در تابناک نوشت : این روزها زهرا امیر ابراهیمی، بازیگری که انتشار فیلمی از روابط شخصی اش، او را مجبور به ترک وطن کرد، درباره آن روزها و فردی که عامل انتشار آن فیلم خصوصی بوده، صحبتهایی کرده و دوباره پس از سالها موضوع وی در رسانهها داغ شده است.
به گزارش «تابناک»؛ هرچند موضوع این بازیگر سالهاست که تمام شده و خود وی در خارج از کشور است و عامل انتشار فیلم او هم از دنیا رفته، اکنون صحبت بر سر این است که آیا از آن حادثه عبرت گرفته ایم؟ آیا اگر همین امروز فیلمی از روابط خصوصی کسی منتشر شود، به جای روشن کردن بلوتوثهای قدیمی، امروز از طریق شبکههای اجتماعی میلیونها بار آن را به اشتراک نمیگذاریم؟ چند درصد جامعه ممکن است، درباره فیلم روابط خصوصی کسی مطلبی بشنود یا در معرض دیدن آن قرار بگیرد، اما آگاهانه از مشاهده آن پرهیز کند و یا با عدم اشتراک آن در فضای واقعی یا مجازی در ریختن آبرویی سهیم نشود؟
همین امروز با مرور اتفاقات رخ داده برای آن بازیگر تلویزیونی، خیلیها بر آن افسوسها خوردند، اما شاید به همین تعداد هم همین امروز، با سرک کشیدن در زندگی دیگران، موجب ریختن آبرویی شده اند و این همه ناشی از آموزشی است که ما ندیده ایم. آموزش ندیده ایم که علاوه بر حریم فیزیکی و چهاردیواری افراد که حریم خصوصی آنان است، حریم روانی افراد هم حریم خصوصی است، حریم اطلاعاتی و ارتباطی افراد هم حریمی خصوصی است؛ حریمهایی که همه ما در نقض برخی از آنان، استاد شده ایم، چون نه در مورد حریم خصوصی آموزش دیده ایم و نه نقض آن را، یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآوریم.
صرفا با توسل به کنجکاوی و این ایده که باید زودتر و سریعتر از دیگران با خبر شویم، سر در حریم خصوصی افراد میکشیم، بدون توجه به اینکه این سرک کشیدن در حریم خصوصی افراد، ممکن است چه پیامدهای ناگواری برای آنان داشته باشد؛ این در حالی است که قوانین محکم و استواری هم که مانع نقض حریم خصوصی افراد بشود هم در کشور وجود ندارد و حتی گاهی رسانههای رسمی مانند صدا و سیما خود بیش از همه وارد حریم خصوصی افراد میشوند؛ صدا و سیمایی که در این زمینه باید دانشگاه باشد، در این زمینه تولید ناهنجاری اخلاقی میکند.
در مورد زهرا امیرابراهیمی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
در مورد مجید بهرامی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
همه این اتفاقات در حالی پیرامون ما به وفور اتفاق میافتد که به ما در سنت اخلاقی مان گفته میشود که حفظ آبروی افراد در حکم حفظ مال و جان آنهاست و افشا کردن عیوب دیگران حرام است؛ گاهی احساس میشود دلیل برخی معضلات اجتماعی نظیر طلاق، نزاعهای خیابانی و دسته جمعی، ناشی از نقض شدن حریم خصوصی افراد، توسط کسانی است که ذهن و روان خود را هزینه راهیابی به حریم خصوصی دیگران کرده اند.
در ماههای گذشته ـ چه در محیط نخبگی و چه در محیط توده ای ـ به کرات شاهد به اشتراک گذاشتن ویدیوها و تصاویری از افراد و شخصیتهای سیاسی و هنری بوده ایم؛ گاهی هم آنچنان حق به جانب در مورد به اشتراک گذاشتن عیوب همین افراد، سخن میگوییم و خود را در مقام قضاوت قرار میدهیم که گویا بر همه ابعاد آن ماجرا احاطه داریم و خدا یا مردم مسئولیتی به ما داده اند که فردی را با جار زدن عیوبش رسوا کنیم؛ غافل از اینکه همین که قصد میکنیم با آشکار کردن عیوب افراد، آنان را رسوا کنیم، وارد حریم خصوصی آنان شده ایم و با اینکه در کوتاه مدت ممکن است از اینکه زودتر به اطلاعاتی درباره فردی دست پیدا کرده و آن را منتشر کرده ایم احساس غرور کنیم، در بلند مدت احساس پشیمانی سراغ ما خواهد آمد که دیگر قابل جبران نیست؛ در همین مورد زهرا امیر ابراهیمی، اکنون چه کسی خوشحال است که آن فیلم را دیده و حتی آن را به اشتراک گذاشته است؟ از چه باید خوشحال باشد؟ از آبرویی که رفته است؟
اکنون عامل انتشار اولیه آن ویدیو به گفته خود آن بازیگر، از دنیا رفته است و راهی هم برای جبران آن اشتباه ندارد و افرادی هم که مسلسل وار آن اشتباه را تکرار کرده اند هم احتمالا راهی برای جبران ندارند. اگر قانون از ما محافظت نکند، ما خود را فراموش کرده ایم. کاش در کلاسهای تربیتی و پرورشی به جای توصیههای سنتی اخلاقی زیستن، راههای عملی اخلاقی زیستن که بر اساس آن کدهای اخلاقی قانونگذاری هم صورت گرفته را به فرزندان این کشور آموزش دهند.