سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
«احضار» از آن دست فیلمهای دنبالهدار ژانر وحشت است که دو قسمت پیشین آن در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۶ ساخته شده بودند و این قسمت احتمالا آخرین بخش از این سهگانه پرطرفدار است که به علت شیوع همهگیری کرونا با تعویقی چند ماهه در تابستان ۲۰۲۱ بر پرده اکران رفت.
وقتی از عبارت «براساس یک داستان واقعی» برای معرفی فیلمی ترسناک استفاده میشود بدیهی است که مخاطب با کنجکاوی و وسواس بیشتری به تماشای آن فیلم خواهد نشست و البته میزان ترسی هم که تجربه میکند بیشک بیشتر است و گاهی بسیاری از فیلمسازان از همین ترفند برای تاثیرگذاری بیشتر فیلمهایشان بر مخاطب بهره میگیرند.
در آخرین قسمت از این سهگانه باز هم دو شخصیت اصلی یعنی لورین و اد وارن مامور آن میشوند تا درباره پرونده پیچیدهای تحقیق کنند که در آن شیطان از بدن تسخیرشده کودکی خردسال وارد بدن نامزد خواهر او میشود و در این راستا ناخواسته قتلی اتفاق میافتد که جوان تسخیرشده به وسیله نیروهای اهریمنی تسلطی بر رفتار خود هنگام ارتکاب قتل نداشته است.
امتیازی که برای هر سه قسمت از این سهگانه میتوان قائل شد فیلمنامه آنهاست. روایت به شکل مرحلهبندی شدهای جلو میرود و فیلمنامه دقیق و منطقی هر مرحله را به مرحله بعد میرساند. درواقع فضای روایی خلق شده در فیلم پایدار و مستحکم است و تناسبی منطقی و پوینده میان تمام اجزای داستان برقرار میشود.
مایکل چاوز کارگردان این قسمت دو فیلم قبلی «احضار» را کارگردانی نکرده است اما زبان سینما و خصوصیات ژانری کار را بلد است. میزانسن، فضاسازی و هدایت درست بازیگران را خوب میشناسد. او همه تلاشش را کرده است تا فیلم بتواند همبافت و همسو با دو نسخه قبلی جلو رود و موفق شده در القای احساسات بجا و درست به تماشاگر به توفیقی نسبی دست یابد با این حال سومین نسخه از سری فیلمهای «احضار» نتوانسته است موفقیت دو فیلم قبلی را تکرار کند و این خصوصیت اکثر فیلمهای چندگانه است که عموما قسمتهای جدیدتر توفیق قسمتهای اولیه را تکرار نمیکنند؛ شاید به این دلیل که شخصیتها، رویدادها و حتی برخی از گرههای درام برای مخاطبان قابل پیشبینی میشوند و این خطایی فاحش و شکستی اجتنابناپذیر برای آثار ژانر وحشت است.
همانطور که گفته شد میزان استقبال کمتر تماشاگران از قسمت سوم سهگانه «احضار» بیش از آنکه مرتبط با خود اثر باشد به مخاطب و تجربیات و پیشزمینههای او از این سری فیلمها بازمیگردد و نمیتوان «احضار ۳» را فیلمی ضعیفتر از سریهای قبلی آن به شمار آورد. درام علاوه بر آنکه در اجرا شستهرفته و کماشکال از آب درآمده و بازیهای روان و قابلقبولی دارد میکوشد تا ریتم خود را حفظ کند و فضایش از المانهای ترسناک و تاثیرگذار خالی نشود. بنابراین، فیلمساز چه در متن اثر و چه در عناصر بصری و فرمیک از حداکثر پتانسیل درونی آن مایه میگیرد تا کار وفاداری مطلوبی به اسلوبهای ژانری خود داشته باشد و تعلیقهای آن در جای مناسب قرار گیرند. ضمنا فیلمساز از روش نوسان فیلم بین شخصیتمحوری و داستانمحوری بهره میگیرد تا شخصیتها و کنشهای متن پا به پای هم جلو روند و فیلم دچار لحن یکنواخت و خالی از هیجان نشود. «احضار ۳» شروع خوبی دارد و نکتههایی که راجع به پروندههای واقعی خانوادههای گلاتزل و جانسون مطرح میشود در بافت و لحن دلهرهآور آن جا افتادهاند و این شیوه خشت به خشت وقوع مجموعهای از رویدادهای هولناک و کشفهای تازهواردها درام را پرقدرت جلو میبرد و این پیوستگی لاینقطع روایتپردازی تا پایانبندی فیلم ادامه دارد و از به سکته افتادن آن جلوگیری میکند. درواقع پایان فیلم پاسخگوی دامنه درام است و به هیچوجه شکلی تحمیلی به خود نمیگیرد.«احضار ۳» فیلم میخکوبکنندهای در ژانر وحشت است که در کنار بهرهگیری از یک قالب تکنیکی موثر و منسجم، سر و شکل جالب و فرمگرای آن و جلوههای بصری درست و بجایش موفق میشود با داستانپردازی درست و اقتباسی وفادار به واقعیت بهرغم تمامی کاستیها و نقایصش تاثیر مطلوبی بر مخاطب بگذارد.
منبع: اعتماد