این ماجرا گذشت تا اینکه دوباره فروش فیلمها به جایگاه سابق بازگشت و از تعداد تماشاکنندگان کاسته شد. هرچند تلویزیون ایران هم متعهد بود که فیلمها را به صورت مجانی تبلیغ کند و تا حدودی هم این کار را انجام داد ولی تاثیر چشمگیری بر تعداد سینماروها نگذاشت. از این رو دوباره تبلیغات فیلمها از یک شبکه ماهوارهای پخش شد، با این تفاوت که همه دستاندرکاران فیلم مدعیاند که بدون اجازه آنان این کار شده است. معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در این باره گفت که «بهتازگی تعدادی از تهیهکنندگان سینما با بنده تماس گرفتهاند و گفتهاند که شبکه جم بدون اطلاع آنان، تیزر فیلمهایشان را پخش میکند که این موضوع با اعتراض تهیهکنندگان ما روبهرو شده است.» و از آنجا که تیزرهای تبلیغاتی پخش شده از کیفیت مناسب برخوردار نیست (ظاهرا نسخه اصلی ارسال نشده است)، حتی یکی از تهیهکنندگان نسبت به پخش تبلیغات فیلم خود معترض شده و گفته است که «واقعا از اصل قضیه مطلع نیستم که چگونه مسوولان شبکه جم به تیزر فیلم « بارکد » دسترسی پیدا کردهاند و با این کیفیت نازل دارند آن را پخش میکنند! این تیزرها در مقایسه با تیزرهای خوشآبورنگی که ساختیم و کیفیت بالایی دارند، به فیلم من ضربه میزنند» و در واقع این نحوه اظهارنظر، نوعی پیشگیری عاقلانه از احضار شدن است.
یکی دیگر گفته است که: «من در جریان این مساله نیستم. ظاهرا به نظر میرسد مسوولان «جم» در شبکههای مجازی هر تیزر فیلمی به دستشان رسیده، دارند پخش میکنند! اما بااینحال، از هر حرکتی که بر رونق فیلمهای سینمایی تاثیرگذار باشد، استقبال میکنم.»
ولی یکی دیگر از آنان به نکته جالبی اشاره میکند و در پاسخ به این پرسش که در یکماه گذشته تلویزیون ایران تیزرهای تبلیغی فیلمها را منتشر کرده است چه نظری دارد، میگوید که: «یکی از مهمترین دلایل این است که رسانه ملی تماشاگر ندارد. علت آن هم واضح است. چون در مدت پخش تیزرها (در سیما)، فروش فیلمها زیاد نشد، اما در کمتر از ۲۴ ساعت از پخش آگهی فیلمها (در ماهواره)، فروش فیلمها افزایش یافت. دیگر اینکه وقتی تیزرها پخش میشوند آنقدر کوتاه هستند که به عبارت دقیقتر، قابل رویت نیستند و مخاطب نمیفهمد موضوع فیلم چیست! از سوی دیگر، من که به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وفادارم و خانواده بنده جزو السابقون انقلاب اسلامی هستند، باید بگویم واقعا مایه خجالت است که گفته میشود در سینمای ایران فیلمهایی ساخته میشوند که قابل نمایش در تلویزیون نیستند! مگر رسانه ملی و وزارت ارشاد نماینده دو کشور متفاوت هستند؟! دیگر اینکه تعدادی از فیلمهای سینمایی با قوانین صداوسیما منطبق هستند، منتها به دلیل اینکه گفته میشود برخی از بازیگران آن در رسانه ملی ممنوعالتصویر هستند، تلویزیون فقط در صورت ممیزی تصاویر آنان، قادر به پخش آنها خواهد بود! واقعا آدم درمیماند که چه بگوید. آخر آن بازیگران، نقش اصلی فیلم را بر عهده دارند و جزو سیاهلشکرها نیستند و در صورت حذفشان، فقط تصاویر طبیعت و درودیوار باقی میماند!! حالا به نظر شما چنین تصمیماتی ناشی از بیخردی نیست؟!»
نکته اساسی در این میان چیست؟ فاقد کارایی و اثرگذاری رسانه رسمی در جلب اعتماد مخاطب مهمترین نکته است. حداقل در مورد کالاهای فرهنگی این رسانه فاقد اثرگذاری است، هرچند به نظر میرسد که در مورد سایر کالاها هم همینطور باشد. این یک واقعیت روشن است و دستاندرکاران این رسانه به احتمال زیاد آن را میدانند، ولی اکنون که به دلیل این تبلیغات نتیجه روشنتر شده باید از شبکههای ماهوارهای تشکر کنند که این واقعیت را آشکار کرده است. تا وقتی که رسانه ملی در فضای غیررقابتی نفس میکشد، وضعی از این بهتر نخواهد داشت که قطعا بدتر نیز خواهد شد. در جریان حوادث اخیر در ترکیه و فرانسه، این رسانه به کلی از دایره خبرگیری مردم خارج شد. در واقع صرف هزینه برای این رسانه با وضع موجود نوعی اتلاف منابع است.
نکته بسیار مهم دیگر این است که با توسعه فناوری، امکان مواجهه سنتی با آنها از میان رفته است. دستاندرکاران رسانهای کشور بهتر است که دور برخوردهای قضایی با این امور را یک بار برای همیشه خط بکشند. گرچه ما نمیدانیم که تبلیغات اخیر چگونه در شبکههای ماهوارهای پخش شده است، ولی از دو حال خارج نیست. یا آنکه به شیوههای غیررسمی پرداختی صورت میگیرد و این شبکهها تبلیغات را پخش میکنند، یا آنکه بدون اجازه و با اهداف مشخص خودشان تبلیغ میکنند. البته برای اقدام اخیر نیز میتوان توجیهات عقلایی نیز آورد. زیرا کافی است مدتی مجانی تبلیغ کرد سپس و در ادامه به طریقی این پول را دریافت کرد. ضمن اینکه نشان دادن ناکارآمدی صداوسیما نیز هدف مهمی میتواند باشد. ولی نکته مهم این است که در هر دو صورت نمیتوان با سفارشدهندگان آگهی یا صاحبان فیلم برخوردی کرد، زیرا در حالت اول پیدا کردن مستندات بسیار سخت است اگر نگوییم محال است، و در حالت دوم نیز دستاندرکاران فیلمها مرتکب تخلفی نشدهاند. این رویداد نشان داد که بهجای این برخوردهای ناموجه و ناکارآمد که جز اتلاف وقت چیز دیگری نیست، باید سیاست رسانهای کشور تغییر کند. این مساله نشان داد که رسانه ملی یکی از علل و موانع نسبی رشد اقتصادی نیز هست، زیرا به دلیل ضعف مخاطب و اثرگذاری تبلیغات آن ناکارآمد است و حتی ممکن است مقرونبهصرفه باشد که فیلمسازان از تبلیغ مجانی فیلم خود در صداوسیما نیز جلوگیری کنند. چون تبلیغ در چنین رسانهای ممکن است ضدتبلیغ شود.