سینماسینما، آزاده کفاشی
مسیر دوربین مستند «زنانی با گوشواره های باروتی» از زیر آتش تک تیراندازهای داعشی می گذرد. مردهای داعشی یا کشته شده اند یا خانواده هایشان را رها کرده اند. ولی هنوز جایی در کمین نشسته اند. تیر می اندازند و خمپاره. خبرنگار زن عراقی با گروه همراهش خطر را به جان می خرد و به سراغ بازمانده های داعش می رود. با آن ها حرف می زند؛ با کسانی که بیشتر از هر کس دیگری به داعشی ها نزدیک بوده اند، با آن ها زندگی کرده اند و البته بیشتر از هر کس دیگری زندگیشان نابود شده.
ترسیم اثری که جنگ بر زندگی آدم ها می گذارد، کار ساده ای نیست؛ زندگی هایی که تباه می شود، ویرانی هایی که هیچگاه ساخته نمی شود، بچه هایی که هیچ گاه کودکی را تجربه نمی کنند. رضا فرهمند در این مستند تلاش کرده با به تصویر کشیدن وضعیت زندگی زن ها و بچه هایی که قربانی داعش شده اند، به این مقصود نزدیک شود. هم به شهر کوجو سر می زند تا قصه زنان ایزدی قربانی داعش را بشنود و هم به جایی که هنوز خطر هست و نیروهای داعش در خانه هایش کمین کرده اند. البته سراغ کمپ هایی هم که سازمان ملل برای آوارگان برپا کرده می رود؛ چادرهایی با حداقل امکانات اولیه برای یک زندگی موقتی. کاری که مستند «زنانی با گوشواره های باروتی» می کند، به تصویر کشیدن این زندگی موقتی و پادرهوا در میان ویرانه های بهجامانده از داعش است. زن های روس و آذربایجانی که دیگر جایی برای ماندن ندارند، با بچه هایی که پدرشان یا کشته شده یا فرار کرده و تا همیشه مهر داعشی بر پیشانی دارند، به کشور خودشان بازگردانده می شوند. زن هایی که با امیدهای واهی راهی عراق شده بودند و بعضی از آن ها هنوز هم همانطوری لباس می پوشند که در قوانین داعش از آن ها خواسته شده بود. یعنی هنوز به داعش پایبندند. هر چند بسیاری از آن ها در برابر این سوال که چرا به عراق آمده اید، جوابی نمی دهند. همانطور که زن های عراقی هم که در موصل زندگی می کردند و شوهرانشان به داعش پیوسته بودند، خیلی چیزها را انکار می کنند. آن ها هم دوست دارند باور کنند مردهایشان نقشی در کشتن و ویرانی نداشته اند و در دولت داعش کارمند ساده ای بوده اند. حتی زنی در میان مصاحبهشوندگان از روزگار خوشی که در دوران داعش داشته، یاد می کند. بچه هایی که پدرشان یا برادرشان مزدور داعش بوده اند و تا پایان عمر باید با این واقعیت زندگی کنند. شاید در چنین وضعیتی، این سوال که چه پیش خواهد آمد و چه در انتظار این بچه هاست، سوال مهم تری باشد.
مستند «زنانی با گوشواره های باروتی» بدون هیچ پیشفرضی راهی را برای ثبت حقیقت هر آنچه هست، فراهم می کند. وضعیت کمپ آوارگان را همانطور که هست، نشان می دهد. خبرنگار در مصاحبه هایش به زن ها و بچه ها اجازه می دهد حرف خودشان را بزنند؛ حتی اگر بگویند که از داعش راضی بوده اند. مستند کلیتی را در برابر چشمان تماشاگر به نمایش می گذارد و بدون شعار دادن این فرصت را فراهم می کند که او خود به سرنوشتی که در انتظار آن بچه ها و زن هاست، بیندیشد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه