جلیل اکبری صحت، منتقد و روزنامهنگار درباره فیلم شبی که ماه کامل شذ گفت: «شبی که ماه کامل شد» یک فیلم حادثهای است که از ذهن کارگردانی قصهگو و قصهپرداز برمیآید و توانسته مخاطب را در یک فُرم از سینمای کلاسیک با خود همراه کند.به گزارش سینماسینما، او افزود: علیرغم اینکه مخاطبان و تماشاگران میدانند این سینما، سینمای پروپاگاندا (تبلیغی) است که به تماشای آن مینشینند و با شخصیتهای آن همذات پنداری میکنند. نقطه قوت فیلم بهجز اجرای سخت و هوشمندانه بسیاری از صحنههای درگیری، سیر تحول دو شخصیت اصلی فیلم و تبدیل شدن یکی از آنها به ظالم و دیگری به قربانی است. مخاطب این سیر تحول دو شخصیت را با ذهن و حواس کاملاً باز پذیراست.
فرزند راستین سینمای ایران
این منتقد با اعلام اینکه آبیار شاگرد بسیار مستعد سینمای ایران است، عنوان کرد: نرگس آبیار در دومین فیلمش «شیار ۱۴۳» یک زبان شاعرانه را به خدمت مفاهیمی که در جنگ میدیدیم گرفته است و بدون قضاوت درباره ماهیت جنگ، به اثرات و مشکلاتی که در جنگ ایجاد میشود، توجه بسیار جدی دارد. آدمها مهمترین وجه قابل توجه سینمایی است که در دو دهه گذشته کارگردانان بیشتری به آن توجه کردهاند. ابراهیم حاتمیکیا در «برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف»، کامبوزیا پرتوی در «بازی بزرگان»، رسول ملاقلیپور در فیلم «مزرعه پدری» و «قارچ سمی»، احمد مرادپور در «سجاده آتش» نمونههایی از این دست هستند. سینماگران ایرانی وقتی جنگ را در قالب سینما روایت کردند به دور از مسئله اصلی و تعصبی که نسبت به وطن و مملکتشان داشتهاند، موفق شدند بُعد دیگری از انسان را در مواجه با خطر خلق کنند. الان با گذشت سه دهه از موفقیت سینمای ایران در حوزههای مختلف، میتوانیم بگوییم نرگس آبیار شاگرد بسیار مستعد و فرزند راستین سینمای ایران است. در این چهار فیلمی که آبیار ساخته، نشان داده است که تواناییهای بسیاری دارد. یکی از قابلیتها و تواناییهایش روایت است که نقطه قوت او هم هست. هر چند از کارگردانی ظریف و با طبع شاعرانه نمیشود بهراحتی گذشت اما بهصراحت میتوان گفت که فیلمساز قابل اعتنایی در سینمای ایران متولد شده است.
فرصتسوزی در شبی که ماه کامل شد
«من معتقدم اگر آبیار فیلمی مثل «نفس» بسازد، میتواند حرفهای جهانیتر و بزرگتری بزند. استفاده از شخصی مثل آبیار در سینمایی مثل «شبی که ماه کامل شد» از نظر من فرصتسوزی است، چرا که او در فیلمی مثل «نفس» علاوه بر اینکه به سینمای دفاع مقدس پرداخته است، آدمهای جنگ را در ابعاد دیگری میبیند و زبان جهانیتری را انتخاب میکند. به نظر من تربیت کارگردانی برای ساخت فیلمی مثل «نفس» کار بسیار سختتری است تا تربیت کارگردانی برای ساختن فیلمی مثل «شبی که ماه کامل شد». من هنوز معتقد هستم نرگس آبیار در «نفس» چند گام از خودش و استانداردهای خودش جلوتر است و با آن نوع سینما، نوید تولد یک کارگردان بزرگ در سینمای ایران را میدهد.»
این فیلم را ۱۰ نفر دیگر میتوانستند بسازند
اکبری صحت درباره نگاه سفارشی که گفته میشود در آثار آبیار وجود دارد، گفت: فیلم «شبی که ماه کامل شد» فیلم کاملی است که نشانههای خلاقیت آبیار در آن کاملاً بهوضوح دیده میشود. اما برای آبیاری که «نفس» را ساخت، بیشتر دل میسوزانم. امیدوارم مجموعه مدیریتی و دولتی کشور به این نتیجه برسند که از سرمایهها در جای خودشان بیشتر استفاده کنند. فیلم «نفس» کارگردانی را معرفی میکند که میتواند یک کیارستمی دیگری شود. اما «شبی که ماه کامل شد» یک اثر حادثهای است که ۱۰ نفر دیگر هم میتوانستند آن را بسازند. گویی که ما یک سری افرادی داریم که خیلی توانا هستند اما ترجیح میدهیم آنها را در جاهای کوچکتر و در کارهای کوچکتر بگماریم.