ساخت و تولید بی رویه فیلم های کمدی به جایی رسیده که کم کم داریم از این طرف بام می افتیم. چند روز قبل رفته بودم سری به سینما ایران در خیابان دکتر شریعتی بزنم. دو نمونه جدید و دست به نقدش را در اکران و تبلیغات داخل سالن انتظار دیدم.
آرش معیریان کارگردان «دم سرخ ها»، به قدر کافی سابقه ساخت این نوع فیلم های به اصطلاح مفرح و گیشه پسند را داشته است، اما وقتی می بینیم تهیه کننده ای مانند سعید سعدی بعد از آن همه فیلم های تجربی و مستقل و مخاطب خاص، به این گونه فیلم ها با بازی جواد رضویان، رضا شفیعی جم و بهنوش بختیاری رو آورده است، متوجه وخامت اوضاع می شویم. در همین حوزه سینمای تجربی و غیرمتعارف، فیلم سازی مانند علیرضا امینی را می شناسیم که با «نامه های باد» شروع خوبی داشت، اما او هم با ساخت سریال بی اهمیت «باغ سرهنگ» که عید نوروز امسال از شبکه دو سیما پخش شد، نشان داد از آن گونه فیلم های شخصی خیری ندیده است؛ حالا هم فیلم کمدی «من دیوانه نیستم» را با بازی مهران احمدی، مجید صالحی و پژمان جمشیدی در نوبت اکران دارد. تهیه کننده این فیلم آقا مرتضی شایسته است که یک زمانی در «هدایت فیلم» و آثار مطرح و درخور اعتنایی مانند «گزارش یک قتل» محمدعلی نجفی، «مادر» علی حاتمی، «ردپای گرگ» مسعود کیمیایی، «جهان پهلوان تختی» بهروز افخمی، «روز باشکوه» بهروز افخمی، «بوی کافور، عطر یاس» بهمن فرمان آرا، «بوتیک» و «بی پولی» حمید نعمت الله ساخته می شد. در ۲۷ روز اخیر شاهد بوده ایم که فیلم «هزارپا»ی ابوالحسن داوودی بیش از ۱۵ میلیارد تومان فروخته است؛ باز اسم و برند رضا عطاران کارساز بوده و اساسا رونق اقتصادی برای سینمای ایران نسخه بدی نیست؛ ولی آیا برای سازنده «نسل جادویی»، «من زمین را دوست دارم»، «مرد بارانی»، «تقاطع» و «رخ دیوانه» این کار آخرش حرکتی رو به جلو بوده است؟
انگار شعار همه این شده که زندگی خرج دارد و در این بلبشو و بحران اقتصادی فقط کمدی سازی، لودگی و … جواب می دهد. قاعدتا گسترش چنین نگاهی در جامعه سینمایی می تواند نشانه شرایط نامناسب فرهنگی باشد. هرچقدر بخواهیم خودمان را با چیزهایی گول بزنیم و -مثلا- بگوییم جامعه افسرده و عبوس این روزگار ما نیاز به روحیه، خنده و حال خوش دارد، باز این راه و رسمش نیست. تعمیم این نوع نگاه سهل پسندانه و بالابردن دوز بی خبری نزد افراد جامعه، علاوه بر فرهنگ سازی غلط و تخدیری، می تواند آنها را نسبت به واقعیت های دوروبرشان بی تفاوت کند. کار به جایی می رسد که رفته رفته با جماعتی روبه رو می شویم که «اگه دنیا را آب ببرد، آنها را خواب…» و نکته مهم تر اینکه چرا ما از ژانر کمدی فقط شکل بزن برویی اش را بلدیم؟