حجت قاسم زاده اصل : سانسوری که توسط سینماداران شکل گرفته باعث ژانرکشی در سینما شده است

 

حجت قاسم زاده اصل نائب رئیس انجمن صنفی فیلمنامه نویسان در گفتگو با امیرعباس صباغ مجری و سردبیر برنامه سینمامعیار به شدت از فضای موجود در سینما انتقاد کرد.

به گزارش سینماسینما ، بخش های مهم این گفتگو را در ادامه می خوانید:

آنهایی که مدعی هستند مشکل امروز سینمای ایران فیلمنامه است لطفا این فیلمنامه های بد را نسازند و اگر هم قدرت تشخیص فیلمنامه خوب را از بد ندارند که بهتر است در سینما کار نکنند

فیلمسازان امروز ما فیلم هایی می سازند که می توانند بسازند نه فیلم هایی که دوست دارند! وقتی تداوم کاری فیلمساز از بین می رود برایشان حرف های آشفته بسیاری بوجود می آید که روی کیفیت فیلم شان اثر می گذارد

بیانیه ای که ما منتشر کردیم فقط بخاطر آینده نگری مان است وگرنه ما نه مخالف هستیم و نه اپوزسیون! ما صنف فیلمنامه نویسان هستیم و مدافع اعضای خود

وقتی از سانسور صحبت می کنیم منظورمان هم سانسور دولتی ست و هم سانسور مردمی … سانسور دولتی که همیشه بوده اما سانسور مردمی که توسط سینماداران شکل گرفته در دو دهه اخیر باعث ژانرکشی در سینمای ایران شده و ما را به سمت کمدی صرف برده است

سینماداران ما هیچ نقشی در تولید ندارد و ریالی هزینه نمی کند اما مانع اکران می شود و راجع به زمان فیلم، انتخاب بازیگر و همه چیز نظر می دهند و عاشق فیلم های بد هستند

سینمای نوستالژیک عصر جدید را گرفتند و سالها در آن فیلم جیم پخش کردند که جایی که برایمان پر از خاطره بود را نابود کردند و دیگر کسی رغبت رفتن به این سینما را نداشت.

تهیه کنندگان ما نمی خواهند جریان ساز باشند و مثل برخی از تهیه کنندگان قبل انقلاب که کتاب خاطراتشان هم چاپ شده (علی عباسی) اگر کمدی بی ارزشی می سازند از پول آن برای ساخت فیلم هنری و ارزشمند هزینه کنند. تهیه کننده امروز کارش شده جذب سرمایه و اشکالی هم ندارد اما ظرفیت ریسک هم باید داشت

چرا کارگردان فسیل و دایناسور ما که سالهاست فیلم بد می سازد هر وقت می خواهد کار کند بیشترین پول و سرمایه را جذب می گند و باز خروجی بد می دهد

ما امروز راجع به موجود عجیب الخلقه ای صحبت می کنیم که فشار حکومت بالای سرش است، گرفتار سانسور مردمی ست و آدم های بی ربط هم برایش تصمیم گیری می کنند

ژانر کمدی برخلاف ظاهرش شکست خورده ترین گونه در سینمای ایران است (با توجه به‌ تعداد تولید و درصد آثار موفق) و فیلم های پرفروش هم با دست گذاشتن روی سخیف ترین احساسات آدمی ، جذب تماشاگر می کنند، مگر غیر از این است که تماشاگر به جوک های پائین تنه ای بیشتر می خندد حتی اگر بگوید ای بابا اینجا خانواده نشسته است !!! فرق کمدی های دهه شصت و کمدی های امروز هم همین است که در دهه شصت فیلمساز با احساس و از قلب به بالای تماشاگر کار داشت و امروز با از قلب به پایین کار دارد!!!

این حرف که مردم می خواهند برای ۳ ساعت همه چیز را فراموش کنند و می آیند یک کمدی می بینند حرف کاملا گول زننده ایست که منطق همان ساقی های پارک و مشروب فروشان را دارد نه آدم های فرهنگی!!!

سینماداران در داخل خانواده سینما حکم آن بچه پررویی را دارند که هر کاری می خواهند انجام می دهند و کسی هم توی دهان شان نمی زند!!

این منطق سینماداران در قبل و بعد از انقلاب که *سینما کله میخاد!* سینمای ما را بیچاره کرد و باعث شده فیلم های ما پر از بازیگران تکراری باشد که این در ذات سینما نبوده و خواسته سینماداران است. اینها برای زمان فیلم هم تصمیم می گیرند و هر زمانی فیلم تان باشد می گویند کوتاهش کن! فیلم ایده آل آنها ۸۵ دقیقه است!

مدیران پلتفورم ها و سینماداران صلاحیت تصمیم گیری برای مخاطب سینما را ندارند ، همان فردی که می‌گفت ما با مردم کف کوچه سروکار داریم سریالی می سازد که در نیمه کار مجبور می شود تعطیل اش کند اما چون پول هنگفتی در دست شان است هیچ اتفاقی نمی‌افتد!

عملکرد پلتفورم ها نشان می دهد که مدیران تلویزیون سیاست گذاران اصلا آ هستند وگرنه مگر الان دهه شصت است که برنامه هفتگی پخش سریال منتشر می کنند؟؟ چرا جرات نمی کنند یک فصل کامل یک سریال را مثل نتفلیکس بارگذاری کنند. در ایام کروما گردش مالی پلتفورم ها ۳ تا ۴ برابر شد اما با بی سلیقگی این فرصت را از دست دادند

بحران آموزش در فیلمنامه نویسی خیلی نگران کننده است و خیلی از افرادی که امروز آموزش فیلمنامه می دهند اصلا صلاحیت این کار را ندارند… در مدیران که این مساله شکل دیگری به خود می گیرد، طرف به من می گوید این کار گرمای دراماتیک ندارد و من هر چه منابع را بالا و پایی می کنم معنی این ترکیب را درک نمی کنم و نمی دانم از کجا آمده !!! آن وقت همین آدم با فرم های عجیب و غریبی که برای صدور مجوز اضافه می کند و فرمول های من درآوردی، مانع کار فیلمساز می شود

نسل امروز از آموزه های غلط اشباع شده است

در این شرایط ساخت یک کار ضعیف و بد بسیار راحت تر از ساخت کار قوی و خوب است

بحران آموزشی که درباره اش حرف می زنم بحران آموزش دهنده هاست که اگر تغییری به وجود نیاید قطعا نابود می‌شویم

یکی از مهمترین نمونه های آموزش غلط صحبت های همان منتقد مشهور شده تلویزیونی ست که جمعه شب ها حرف می زند نه سواد دکوپاژ دارد و نه اصلا فیلم ها را کامل می بیند و معمولا هم خواب است!! آنوقت مردم فکر می کنند که سینما و نقد یعنی همین! کجای معنی نقد این بود که نقد لاک غلط گیر باشد؟؟؟ اینها چند پلان را هم نمی توانند به هم وصل کنند. یادم هست زمانی که درس گفتارهای ناباکوف را در جوانی خواندم دری به رویم باز شد که رمان را هم می توان اینگونه خواند

بیش از نصف هیات انتخاب سال گذشته حشنواره افراد بی صلاحیتی بودند که راجع به فیلم روز ششم من می گفتند این فیلم شاعرانه ست و شخصیت ها شبیه آدم های معمولی حرف نمی زنند!! و فیلم من قربانی جهل و نادانی همین افراد شد

در این مملکت کارگردان هایی داریم که تا ۱۰ سال قبل بوتیک دار بوده ، راننده تاکسی بوده و در سلمانی کار می‌کرده و امروز کارگردان شده است. بخدا کارگردانی یک شغل نیست و تکنیک است.

سینمامعیار با اجرا و سردبیری امیرعباس صباغ و به تهیه کنندگی محمد جواد طالبی پنجشنبه ها بصورت زنده از ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۵:۴۰ بصورت زنده از رادیو گفتگو پخش می شود

 

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 166332 و در روز شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت 10:35:13
2025 copyright.